به گزارش شهرآرانیوز، سینمای ایران در سالهای اخیر تلاش کرده تا با استفاده از شیوههای روایی متفاوت، تجربههای تازهای را به مخاطبان ارائه دهد. یکی از این تجربهها، استفاده از تکنیک پلان-سکانس در روایت داستانی است که هرچند میتواند تأثیرگذاری خاصی داشته باشد، اما در برخی آثار نتیجهای عکس به همراه دارد. فیلم «آبستن» ساخته برادران تنابنده که در جشنواره فجر حضور دارد، یکی از این نمونههاست. اثری که با محوریت مهاجرت غیرقانونی، تلاش کرده روایت تلخی از واقعیتهای اجتماعی ارائه دهد، اما به گفته منتقدان، استفاده از تکنیک پلان-سکانس در این فیلم نهتنها کمکی به روایت نکرده، بلکه باعث فاصله گرفتن مخاطب از فضای داستان شده است. محمد الهی، بازیگر و منتقد سینما، با بررسی این اثر، به نقاط ضعف و قوت آن پرداخته و جایگاه آن را در جشنواره امسال تحلیل کرده است که در ادامه میخوانید.
محمد الهی، درباره فیلم «آبستن» ساخته برادران تنابنده که در جشنواره فجر حضور دارد، میگوید: این اثر فیلمی تلخ با محوریت مهاجرت غیرقانونی است که فیلم بهصورت پلان-سکانس ضبط شده و این شیوه اجرایی باعث کاهش تأثیرگذاری آن شده است.
او درباره ساختار روایی فیلم توضیح میدهد: اگر این اثر به شیوه کلاسیک ساخته میشد، میتوانست ارتباط بهتری با مخاطب برقرار کند. استفاده از پلان-سکانس در این فیلم، بیش از آنکه به روایت داستان کمک کند، باعث شده تا تماشاگر از لحاظ بصری و حسی از فیلم فاصله بگیرد. این تکنیک اگرچه در سینما ارزشمند است، اما در «آبستن» بهدرستی به کار نرفته و نتیجه، اثری شده که بیشتر به یک تجربه بصری پیچیده شبیه است تا یک فیلم سینمایی تأثیرگذار.
این بازیگر سینما و تئاتر تصریح میکند: فیلم بیش از آنکه به مدیوم سینما پایبند باشد، تبدیل به یک منبر شده که در آن شخصیتها تنها به بیان مشکلات میپردازند، بدون آنکه راهحلی ارائه شود. او با انتقاد از سیاهنمایی در فیلم، معتقد است که «آبستن» تصویری ناامیدکننده از جامعه ارائه میدهد که ممکن است باعث دلسردی مخاطب شود.
الهی درباره محتوای فیلم بیان میکند: موضوع مهاجرت غیرقانونی یکی از معضلات جدی جامعه است، اما فیلم نتوانسته راهی برای برقراری ارتباط عمیقتر با مخاطب پیدا کند. شخصیتهای فیلم، انسانهایی سرگشته هستند که هر کدام مشکلات شخصی خود را دارند، اما فیلم به جای ارائه یک روایت چندلایه، تنها به نمایش تلخی و سختی این مسیر پرداخته است.
او تأکید میکند: نبود امید در فیلم باعث شده که این اثر بیشتر به یک بیانیه ناامیدکننده شبیه باشد تا یک روایت سینمایی. فیلمهایی که تنها بر تلخی و تاریکی تأکید دارند، میتوانند دستاویز منتقدان سینما شوند که سینمای ایران را به سیاهنمایی متهم میکنند.
الهی درباره بازی بازیگران اضافه میکند: برخی از اجراها قابل قبول است، اما ضعف در شخصیتپردازی موجب شده که حس همذاتپنداری با کاراکترها کاهش یابد عباس غزالی و سوگل خلیق تلاش کردهاند تا نقش خود را باورپذیر ایفا کنند، اما به دلیل ضعف در پرداخت شخصیتها، اجرای آنها نمیتواند به اندازه کافی عمیق و تأثیرگذار باشد.
این بازیگر تئاتر و سینما همچنین با انتقاد از وضعیت بازیگری در ایران، توضیح میدهد: در سینمای جهان، بازیگران پیش از فیلمبرداری زمان کافی برای شناخت نقش دارند، اما در ایران، بسیاری از بازیگران همزمان در چند پروژه حضور دارند و فرصت کافی برای پرداختن به نقش را ندارند. این موضوع را یکی از مشکلات اساسی سینمای ایران است که باعث کاهش کیفیت بازیها و نبود شخصیتپردازی عمیق در آثار سینمایی میشود.
الهی درباره حضور این فیلم در جشنواره فجر ادامه میدهد: جشنواره باید ویترینی از بهترین آثار سینمای ایران باشد و فیلمهای حاضر در آن باید استانداردهای بالاتری داشته باشند. «آبستن» به دلیل نام محسن تنابنده در این جشنواره حضور پیدا کرده و این نام بهعنوان یک برند سینمایی نقش مهمی در دیده شدن فیلم داشتهاست.
او تأکید میکند: سینمای ایران نیازمند آثار متفکرانهتر و تأثیرگذارتر است و فیلمهایی که تنها به سیاهنمایی و ناامیدی متوسل میشوند، نمیتوانند تأثیر مثبتی بر فضای سینمایی کشور بگذارند.
الهی در پایان اضافه میکند: انتظار میرود فیلمسازان با استفاده از مشاوران حرفهای و نگاهی دقیقتر به روایت داستانی، آثاری خلق کنند که علاوه بر بیان مشکلات، راهی برای تعامل بهتر مخاطب با سینما فراهم کنند.