سرخط خبرها

نگاهی به «شنای پروانه» بهترین فیلم از نگاه تماشاگران در سی و هشتمین جشنواره فجر | یک ماجراجویی ‌ملتهب

  • کد خبر: ۳۱۸۷۱
  • ۰۷ تير ۱۳۹۹ - ۱۲:۳۰
نگاهی به «شنای پروانه» بهترین فیلم از نگاه تماشاگران در سی و هشتمین جشنواره فجر | یک ماجراجویی ‌ملتهب
محمد کارت، با اینکه به لحاظ فنی یک کارگردان فیلم اولی محسوب می‌شود، اما فیلم‌سازی کاربلد و باسابقه است که مستند تحسین شده «آوانتاژ» را در کارنامه دارد و با فیلم کوتاه «بچه خور» توانسته سیمرغ بلورین جشنواره فجر را از آن خود کند. نخستین تجربه کارگردانی فیلم بلند او فیلم خوش‌ساخت و مخاطب‌پسند «شنای پروانه» نام دارد که حاصل کار یک تیم حرفه‌ای است و می‌تواند سینمای ایران را در مورد آینده محمد کارت و ادامه مسیر فیلم‌سازی او امیدوار کند.
محمد عنبرسوز/ به شهرآرانیوز، محمد کارت، با اینکه به لحاظ فنی یک کارگردان فیلم اولی محسوب می‌شود، اما فیلم‌سازی کاربلد و باسابقه است که مستند تحسین شده «آوانتاژ» را در کارنامه دارد و با فیلم کوتاه «بچه خور» توانسته سیمرغ بلورین جشنواره فجر را از آن خود کند. نخستین تجربه کارگردانی فیلم بلند او فیلم خوش‌ساخت و مخاطب‌پسند «شنای پروانه» نام دارد که حاصل کار یک تیم حرفه‌ای است و می‌تواند سینمای ایران را در مورد آینده محمد کارت و ادامه مسیر فیلم‌سازی او امیدوار کند.
یکی از معضلات جدی جامعه ایرانی تعجب کور است که سینما هم در سال‌های اخیر با شیوه‌های مختلفی به آن واکنش نشان داده است. درام «شنای پروانه» حول همین موضوع شکل می‌گیرد و برای واکاوی مسئله و ریشه‌یابی عوامل این پدیده تلاش می‌کند. نام‌گذاری خلاقانه و منحصربه‌فرد فیلم، با همین گره‌افکنی ابتدایی مرتبط است؛ جایی که لو رفتن فیلمی از شنا کردن دختری به نام پروانه، فاجعه‌ای هولناک می‌آفریند و قهرمان فیلم را بر آن می‌دارد که ماجراجویی ملتهبش را برای یافتن مقصر آغاز کند. اگر چه ایده منتشر شدن ناخواسته یک فیلم شخصی در فضای مجازی، قدری دستمالی شده و تکراری به نظر می‌رسد، اما محمد کارت با هوشمندی از این موقعیت، به مثابه جرقه‌ای در انبار باروت، می‌گذرد تا راه برای سیری کاوشگرانه قهرمانش باز شود.
در «شنای پروانه»، کاراکتر حجت به نوعی نماینده وجدان جامعه و روح پرسشگر فیلم‌ساز، در مقام یک پژوهشگر خیابانی است که تلاش او برای یافتن مقصر، به دگرگونی دیدگاه و روش خودش منجر می‌شود. از این منظر، نخستین ساخته بلند محمد کارت، فارغ از نقاط ضعف و قوتش، هم اثری پایبند به قواعد فرمی سینماست و هم از منظر محتوایی اثری برانگیزاننده و قابل احترام به شمار می‌رود؛ چون از یک سو قهرمانی امروزی خلق می‌کند که در سلوک کف خیابانی خود، متحول می‌شود و از سوی دیگر، این تکاپو، بدون اینکه به دام خودنمایی بیفتد، معطوف به انتقاد از جامعه است و خودش را در قبال افسارگسیختگی و وحشیگری رایج در بخشی از جهان مدرن ما، مسئول می‌داند.
تیم تولید «شنای پروانه» را هنرمندان جوانی تشکیل می‌دهند که از سوی سینماگری باسابقه به نام رسول صدرعاملی، در مقام تهیه‌کننده، حمایت شده‌اند. فیلم‌نامه را محمد کارت با همراهی حسین امیری دوماری و پدرام پورامیری، سازندگان فیلم «جاندار»، نوشته‌اند. به پشتوانه حضور این سه جوان خوش‌فکر و تازه‌نفس، نه تنها لحن فیلم تقلیدی و تکراری از آب درنیامده، بلکه با ظرافت و دقت، سعی دارد رضایت حداکثری مخاطب، پایبندی به فرم سینمایی و رسالت هنرمند در قامت یک مصلح یا تحلیلگر اجتماعی را تأمین کند. شروع نفس‌گیر فیلم با یک اجرای هنرمندانه، مخاطب را میخکوب می‌کند و طبیعی است که پس از آن، با یک افت ریتم محسوس روبه‌رو شویم. ماجرای سفر حجت به قلب خاستگاه‌های تعصب و حماقت اما، پس از افتتاحیه باشکوه فیلم، حکایت دیگری است که وقتی با هدایت محمد کارت و فیلم‌برداری چیره‌دستانه سامان لطفیان همراه می‌شود، نما‌های فیلم را سینمایی و سطح بالا جلوه می‌دهد. لطفیان که فیلم‌برداری فیلم موفق «شبی که ماه کامل شد» را در کارنامه دارد، با «شنای پروانه» جایگاهش را در سینما تثبیت کرده و شم هنری خود در خلق قاب‌های سینمایی را به رخ کشیده است.
محمد کارت، در مقام کارگردان، گاهی به ورطه زورآزمایی می‌افتد و بدش نمی‌آید که قابلیت‌های فیلم‌سازی خود را به رخ دیگران بکشد. او، پس از آن سکانس درخشان افتتاحیه، قدری در ضبط کردن نما‌های خاص اغراق می‌کند، کلوزآپ‌های بیش از حد می‌گیرد و زمینه تصویرش را آن‌قدر شلوغ می‌کند که دقتش در جزئیات و سوار بودنش روی میزانسن‌های پیچیده سینمایی به چشم بیاید. علاوه بر این، با نوشتن دیالوگ‌های تأثیرگذار برای لات‌ها و گذاشتن حرف‌های روان، ادبی و متفکرانه در دهان کاراکتر‌هایی که قاعدتا نباید از چنین بیان شیوا و جملات قصاری برخوردار باشند، از نمایش زیست نقادانه و اصیل خود در بستر اجتماع حاشیه‌نشین ذوق‌زده به نظر می‌رسد و برای تسلط محیطی قابل اعتنایی که احتمالا حاصل تجربه‌های او در عرصه مستندسازی است، حریف می‌طلبد.
«شنای پروانه» با وجود همه شایستگی‌هایش، در چند موقعیت به درشت‌نمایی و استفاده از دیالوگ‌های تصنعی و شعاری روی می‌آورد که برش پر آب و تاب سکانس جست‌وجو در میان کارتن‌خواب‌ها و آن پرداخت شعارگونه و بیانیه مانند بی‌موردش در مورد افغانستان و اروپا  از نمونه‌های آن است. فیلم در بخش‌هایی هم شدیدا پرگو و کشدار می‌شود و کاراکترهایش را درگیر پرحرفی می‌کند؛ سکانس حرف کشیدن از زن مزدور و بخش پایانی گفت‌وگوی حجت با مصیب در تعمیرگاه نمونه مواردی است که فیلم در آن‌ها به تدوین دوباره نیاز دارد.
مشکل بزرگ فیلم اما، اغراق در پرداختن به آسیب‌های اجتماعی است؛ گویی فیلم‌ساز قسم خورده که حتما زلف فیلمش را به زلف هر نوع معضل اجتماعی باربط و بی‌ربطی که برای جامعه مسئله‌ساز است، گره بزند. به همین خاطر، رفت و آمد‌های مکرر فیلم بین موضوعات مختلف، از الکل، اعتیاد، و خشونت رایج در میان اراذل و اوباش گرفته تا تعصب، سستی بنیان خانواده و رواج بی‌اخلاقی، قدری انسجام محتوایی را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد و نمی‌گذارد فیلم‌ساز روی دغدغه اصلی خود متمرکز شود. با این حال، کارگردان جوان «شنای پروانه»، با بلوغی تحسین‌برانگیز، عناصر مختلف فنی و هنری فیلمش را کنار هم می‌چیند و انسجام مؤلفه‌های مختلف آن را مدیریت می‌کند؛ به طوری که می‌توان گفت در این فیلم هیچ عنصری وجود ندارد که ضعیف بودنش به چشم مخاطب عام بیاید و ذوق مردم را در سینما کور کند.
در عرصه بازیگری، بالطبع یک فیلم برون‌گرایانه و پرهیاهو مثل «شنای پروانه»، همان چیزی است که بازیگران بااستعداد برای به نمایش گذاشتن استعدادهایشان از خدا می‌خواهند. کارت که خودش سابقه بازیگری در فیلم‌های سینمایی مهمی را در کارنامه دارد، در بازی گرفتن از بازیگران هم موفق ظاهر شده که حاصلش دو سیمرغ بهترین بازیگر مکمل زن و مرد و یک نمایش درجه یک دیگر از نقش اول فیلم بوده است. طناز طباطبایی همان بازیگری است که کارت برای ایفای نقش پروانه لازم داشت؛ یک چهره معصوم با زمینه ایفای نقش‌های عموما مثبت و مظلوم تا قربانی بودن او را برای مخاطب باورپذیر کند. امیر آقایی هم که برای ایفای نقش هاشم سیمرغ بلورین بهترین بازیگر مکمل مرد را به خود اختصاص داد، اجرای خوب و آبرومندی دارد که البته در برخی سکانس‌ها، قدری مصنوعی و تیپ‌مانند ظاهر می‌شود. شاید یکی از اشتباهات مهم محمد کارت طراحی گریم سنگین برای امیر آقایی بوده که عمدا می‌خواسته او را شبیه یک چهره واقعی درآورد؛ همین موضوع اصالت کاراکتر هاشم را تحت‌الشعاع قرار داده و دست آقایی برای اجرای این نقش را بسته است.
در مرکز «شنای پروانه» اما، قهرمان اصلی قرار دارد که تقریبا در تمام سکانس‌ها حضور دارد. کاراکتر حجت که اتفاقا پرداخت خوبی دارد و سیر تحولش، با تمهیدات نویسندگان، دقیق طراحی شده، با اجرای دلپذیر دیگری از جواد عزتی همراه می‌شود. کارت که از توانایی عزتی مطمئن بوده، متن را جوری نوشته که مخاطب ۱۲۰ دقیقه با حجت نفس بکشد و او را کاراکتری سمپاتیک بیابد. فیلم‌ساز برای به چشم آمدن حجت اجازه نمی‌دهد که هیچ کاراکتر دیگری در نظر مخاطب پررنگ شود و طبیعتا ستاره این روز‌های سینمای ایران هم به خوبی جواب این اعتماد کارگردان را می‌دهد. عزتی در همان دقایق ابتدایی با بازی پراحساس چهره‌اش و آن بغض‌های مردانه‌ای که مدام فروخورده می‌شوند، مخاطب را تحت‌تاثیر قرار می‌دهد. او در ادامه نیز، بیشتر از آنکه مترصد به رخ کشیدن بازی خودش با بهره‌گیری از برون‌گرایی و فریاد باشد، حواسش را به رنگ‌آمیزی کردن سیر تحول کاراکتر می‌دهد و صورت سردش در سکانس‌های پایانی، تیر کارگردان را به هدف می‌نشاند تا فروپاشی مورد نظر فیلم تحقق یابد.
بازی متفاوت پانته‌آ بهرام با آن گریم سنگین متفاوت و تجربه بازیگری علیرضا داودنژاد که یکی از فیلم‌سازان باسابقه سینمای ایران است، از دیگر نکات مهم تیم بازیگران «شنای پروانه» محسوب می‌شوند. از سوی دیگر، اجرای ناهید مسلمی در نقش مادر خانواده با آن ضجه‌های تلویزیونی و بی‌روح و استفاده از علی شادمان که دیگر در نقش یک جوان پرخاشگر پرحرف به کلیشه تبدیل شده، از نقاط ضعف بازیگری این فیلم به شمار می‌روند. همچنین بازی مشترک عزتی و همسرش مه‌لقا باقری در نقش یک زن و شوهر نیز (اگرچه این دو هنرپیشه به لحاظ کیفیت اجرا اختلاف زیادی دارند) به واسطه ایجاد امکان لمس کردن و حس جاری و باورپذیری که بینشان برقرار می‌شود، دیگر ترفند هوشمندانه کارگردان «شنای پروانه» است.
گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->