تکتم جاوید/ شهرآرانیوز، تازگیها درس خواندن را شروع کرده است. با همان مدرک لیسانس هم میتوانست به کارش ادامه بدهد، اما مدتها بود فکر یک تغییر جدید آزارش میداد و بالاخره ثبتنام کرد و آزمون داد. حالا هم سرکار میرود و هم در کلاس مجازی شرکت میکند و شاگرد خوب کلاس است. همکلاسیهایش به توان کار و زندگی مشترک و بچهداریاش غبطه میخورند، چون داستان پنهان پشت آن را نمیدانند.
زنان و مردان زیادی در همین شهر به کارمند نمونه، هنرمند، دانشجوی ممتاز و خیلی عناوین دیگر مشهورند، اما آمارهای همین شهر نشان میدهد تعداد مراجعهکنندگان به روانشناس، تقاضاکنندگان طلاق و مهرطلاق شناسنامهها هر لحظه رو به فزونی است. اگر این زنان و مردان موفق همان همسران در خانهاند، پس این آمار چه میگوید؟
پاسخهای زیادی به این سؤال وجود دارد، اما یکی از آنها فرایند طلاق عاطفی و ساز و کار دفاعی و عملکرد ناخودآگاه ذهن ماست. روان ما همواره هوشمند عمل میکند. حتما شما هم شرایطی را که تحت فشار عاطفی بوده باشید تجربه کردهاید. حقیقت این است که روزهای اولی که تحت فشار روحی شدید هستیم، بهشدت تلاش میکنیم، خودمان را به این در و آن در میزنیم، به هرکسی از درد و غصه خود میگوییم و خلاصه به دنبال راهی برای کاهش فشار میگردیم. زمان نامعلومی که از آن فشار گذشت، بالاخره از آن فشار روحی مداوم و رنج همیشگی خسته میشویم. از یک جایی به بعد، کاری نمیکنیم. به قول اطرافیان، خنثی میشویم. میگذاریم آن فشار روحی که حالا به آسیب روحی بدل شده و ما را از پادرآورده است، هرروز و هرشب آزارمان بدهد. مثل فردی که در قفس شیری اسیر است و نه توان مقاومت دارد، نه امکان فرار. در این مرحله، سازوکارهای دفاعی ما وارد میدان میشوند تا از افسردگی یا بیماریهای روحی دیگر نجاتمان بدهند. همین میشود که رویه زندگی خود را تغییر میدهیم.
از اینجا به بعدش را همه میدانیم. در حالی که روابط شما با همسرتان بهشدت تخریب شده یا اصلا رابطهای باقی نمانده است، تصمیم میگیرید ادامه تحصیل بدهید، آن هم تا مقطع دکترا، یا کار کردن در بیرون خانه را که سالها پیش رها کرده بودید آغاز کنید، به طور حرفهای ورزش کنید یا هنری را که گاه و بیگاه انجام میدادید به طور جدی دنبال کنید و -از همه بدتر- وارد رابطه اشتباه شوید.
اینها بهظاهر بهترین روش تسکین درد و رفع مشکلات خانوادگی هستند وقتی قصدی برای طلاق و جدایی ندارید، اما در واقع، گرههای کوری هستند که روی اختلافات کهنه میزنید. به این ترتیب که پیش بروید، سازوکارهای روانی کمک میکنند با شرایط جدید خو بگیرید و از وضعیت خود راضی باشید. با اینکه در دل افسوس زندگی مشترک را میخورید و به روزهای گذشته و تباهشده عمرتان در زندگی مشترک فکر میکنید، در کار جدیدتان بهترین هستید.
تا اینجای زندگی مشترک، روابط باکیفیت را از دست داده و به زن و شوهری تبدیل شدهاید که، چون بیرون از خانه از نظر اعتمادبهنفس و توانمندی ارضا میشویم، محیط داخل خانه را -هر جور هست- تحمل میکنید. به علت مشغله ذهنی، کمتر دعوا و جر و بحث میکنیم و ساعتهای کمتری کنار هم هستید. همه زوجهایی که با هم اختلافات شدید دارند در این مقطع خوشحال و راضی میشوند و سعی میکنند این شرایط را حفظ کنند در حالی که روابط وخیمتر، و زوجین بهتدریج از هم دورتر میشوند.
حالا مدتهاست به دنیای طلاق عاطفی پا گذاشتهاید. محدود شدن روابط زناشویی بهتدریج در کلام هم ظاهرمیشود به طوری که زوجها حرف مشترکی با هم ندارند و این پایان فصل مشترک زندگی است. زندگی در خانه مشترک همراه با سکوت است و زندگی اجتماعی پر از موقعیتهای جدید، موفقیتهای تازه و حسرتهای دیگران. این مقطع از زندگی زوجها گاهی چند ماه و گاهی تا پایان عمر طولانی میشود، زیرا ممکن است حاضر نباشند به دلیل همان موفقیتهای بیرونی، مهر طلاق بر شناسنامه خود بزنند. حالا میدانید چرا رابطه زناشویی به مراقبت نیاز دارد؟ اختلافات زندگی مشترک را از همان روزهای اول با کمک فردی متخصص برطرف کنید و از کنار آنها بیتفاوت نگذرید.