به گزارش شهرآرانیوز، تئاتر همیشه نقطه عطفی برای بررسی دغدغههای اجتماعی، روانشناختی و فلسفی انسان بوده است. در این میان، نمایشهایی که درباره مفاهیم بشری صحبت میکنند، همیشه مخاطب را به تفکر واداشتهاند. یکی از این آثار، نمایش «آرکتایپ» به کارگردانی مصطفی نصیری است که با تکیه بر مفاهیم اساسی، چون خلقت انسان و تنهایی، تلاش دارد تا تجربهای نو و متفاوت از تئاتر را به مخاطبان خود ارائه دهد. این نمایش با توجه به دغدغههای کارگردان و استفاده از طراحیهای خاص نور و صدا، درصدد است که در عین حفظ زیباییشناسی ، چالشهای جدیدی را برای تماشاگر به ارمغان بیاورد. در ادامه، گفتوگوی ما با مصطفی نصیری، کارگردان این نمایش را میخوانید که در آن، از مسیر پر چالش شکلگیری ایده این اثر و جزئیات اجرایی آن سخن گفته است.
مصطفی نصیری با اشاره ایده اولیه این نمایش میگوید: بنده معمولاً نمایشنامههایم را بر پایهٔ ایدهٔ اجرایی مینویسم. پیش از این، نمایش «الکترا» را طی سالهای ۹۸ تا ۱۴۰۰ بر همین اساس نوشتم و در سال ۱۴۰۰ نیز آن را اجرا کردیم. در تمام این مدت، تلاش داشتم آن ایدهٔ اجرایی را در نمایشی دیگر کاملتر کنم، و در نهایت به اجرای «آرکتایپ» رسیدم. دغدغهٔ اصلی من برای نوشتن این نمایشنامه، خلقت انسان و فرآیند تنها شدن او از بدو آفرینش تا امروز بود.
او درباره انتخاب عنوان آرکتایپ برای نمایش توضیح میدهد: نام نمایش در ابتدای تمرینات «پرومتئوس بیرون از زنجیر» بود، اما در جریان تمرینات و بازنویسی متن بر اساس اجرا، بهتدریج احساس کردم ایدهٔ اصلیام بر محور خلقت انسان و تنهایی او شکل گرفته است؛ به همین دلیل، نام نمایش را تغییر دادم. در این نمایش اغلب خدایان یونان باستان در قالبی مدرن روی صحنه ظاهر میشوند. «آرکتایپ» در این نمایش به معنای واژهای آن، یعنی «کهنالگو» به کار رفته است، اگرچه در لایههای زیرین اجرا، مفهوم یونگی آن نیز مد نظر قرار گرفته است.
این کارگردان ادامه میدهد: بهنظر من، در نهایت هر اثر هنری حاصل یک دغدغه از سوی گروه اجرایی است و در عین حال، یک تجربهٔ تازه بهشمار میآید که چالشها و ارزشهای منحصربهفرد خود را دارد.
نصیری با اشاره چالشهایی که در این مسیر تجربه کرده، میگوید: ایدهای که برای طراحی صدا و نور نمایش در نظر داشتم، کمی پیچیده به نظر میرسید، اما با همکاری محمود کریمی بهعنوان طراح نور و روحالله محجوب بهعنوان طراح صدا، توانستیم آنچه را میخواستیم پیاده کنیم. اگرچه اجرای دقیق نور و صدا نیازمند تمرینات زیادی بود و زمان و تمرکز بسیاری از گروه بازیگران و تیم اجرایی گرفت، اما خوشبختانه در نهایت به نتیجهای جذاب رسیدیم که امیدوارم مخاطبان نیز در این تجربهٔ نو با ما همراه شوند و از آن لذت ببرند.
او درباره معیار خود برای انتخاب بازیگران بیان میکند: معمولاً با بازیگرانی کار میکنم که نسبت به آنها شناخت کاملی دارم، اما در این اجرا تصمیم گرفتم از چهرههای جدید نیز استفاده کنم. من نیز مانند بسیاری از کارگردانان، در طول سال به تماشای نمایشهای مختلف مینشینم و معمولاً انتخاب بازیگرانم از میان نمایشهایی است که در همین بازه دیدهام.
کارگردان نمایش آرکتایپ تاکید میکند: در نمایش قبلیام نیز با حامد فرهی همکاری کرده بودم. حامد بینهایت خلاق و متعهد است. برای لوگوتایپ نمایش، ابتدا هفت اتود اولیه آماده کرد و درباره آنها با هم گفتوگو کردیم تا در نهایت، با تلفیق دو شیوه، به لوگوتایپ نهایی رسیدیم. حامد برای طراحی پوستر نیز فرآیندی بسیار جذاب را پشت سر گذاشت. او مجسمهای با جزئیات دقیق ساخت، آن را رنگ کرد، شکست، و روی آن روزنامههایی با تیترهای مختلف چسباند. این فرآیند را چندین بار تکرار کرد و از نتیجه نهایی عکس گرفت تا در نهایت به تصویری که مدنظرش بود، دست یافت. لوگوتایپ نمایش در وهلهٔ اول زیبا، خوانا و دارای فرمی باستانی است که با مفهوم آرکتایپ هماهنگی دارد؛ بهاندازهٔ کافی وحشی است و بهاندازهٔ کافی لطیف. بهنظر من، حامد فرهی دقیقاً همان چیزی را برای اجرا طراحی کرده که به آن نیاز داشتیم. در مورد پوستر هم همین دیدگاه را دارم.
نصیری با اشاره به در طراحی صحنه و میزانسن توضیح میدهد: معمولاً اساتید نمایشنامهنویسی تأکید میکنند که هنگام نوشتن، نباید به فکر اجرای اثر بود و نمایشنامه را باید بهعنوان یک اثر ادبی مستقل از اجرا در نظر گرفت و خب، درست هم میگویند. اما من، بهعنوان یک نمایشنامهنویس «بد»، نمایشنامههایم را بر پایهٔ ایدهٔ اجرایی مینویسم و برای نمایشنامهام، مستقل از اجرا، احترام ادبی خاصی قائل نیستم. هنگام نگارش نمایشنامه، مدام به یک چیز فکر میکنم که این اثر بهعنوان یک اجرا، چه چیزی دارد که باعث میشود تئاتر باشد؟ یعنی تمرکز من بر آن بخشی از ایده است که باعث میشود نتوان آن را در هیچ مدیوم هنری دیگری اقتباس یا اجرا کرد.
استفادهٔ حداقلی از فضاها و حرکت، تمرکز بر فیگورها و ژستها، بهرهگیری از قراردادهای تئاتری که در هیچ مدیوم هنری دیگری امکان استفاده از آنها وجود ندارد، و همچنین ترکیببندی صحیح برای هر بخش از نمایش اینها مواردی هستند که در طراحی صحنه و میزانسن برایم اهمیت داشتند.
او با اشاره به ویژگی خاص نمایش آرکتایپ در فضای تئاتر مشهد ادامه میدهد: پیش از این، نمایشهایی در این سبک در مشهد روی صحنه رفتهاند. نمایش «الکترا» به نویسندگی و کارگردانی خودم، درواقع شکل ناقصتری از اجرای «آرکتایپ» بود که با استقبال زیادی از سوی مخاطبان روبهرو شد. امیدوارم استقبال از «آرکتایپ» از آن هم بیشتر باشد. بهشخصه معتقدم «آرکتایپ» بهترین نمایشی است که تاکنون اجرا کردهام و امیدوارم مخاطبان و منتقدان نیز با من همنظر باشند.
کارگردان نمایش آرکتایپ با اشاره به وضعیت تئاتر در مشهد بیان میکند: جای خالی سالن تئاتر همواره در مشهد احساس میشده و همچنان هم احساس میشود. برای شهری مانند مشهد که بهعنوان قطب دوم تئاتر کشور شناخته میشود، تعداد سالنها بسیار کم است. بسیار خوشحالم که تماشاخانهٔ کربن با همت عبدالله برجسته بهزودی افتتاح خواهد شد و خوشحالترم از اینکه این تماشاخانه، مزین به نام استاد رضا صابری خواهد بود.
نصیری در پاسخ به این سوال که اگر قرار باشد تماشاگر فقط با یک حس یا فکر از سالن بیرون برود، ترجیح میدهید آن حس چه باشد؟ توضیح میدهد: زندگی. دوست دارم وقتی مخاطب از سالن خارج میشود، به این موهبت بزرگ فکر کند و از اینکه چنین هدیهای از خدایان دریافت کرده، شاد باشد.
او درباره بازخوردهای اولیه (تمرینها یا پیشنمایشها) از آرکتایپ میگوید:چند نفر از هنرمندان و منتقدان برجستهٔ شهرمان را به تمرینهای نمایش دعوت کردیم. بازخوردها کاملاً مثبت بود و امیدوارم بازخورد مخاطبان نیز مشابه باشد.
آرکتایپ از ۲۸ فروردین ۱۴۰۴، در تماشاخانه استاد نوری بر روی صحنه خواهد رفت و علاقهمندان میتوانند برای خرید بلیت این نمایش به سایت گیشات مراجعه کنند.