قانون تازه آمده تا زنجیر را بردارد، اما شاید تنها شکل آن را عوض کرده باشد. کاهش سقف مهریه مشمول ضمانت اجرا از ۱۱۰ سکه به ۱۴ سکه و حذف زندان از سرنوشت مردان ناتوان از پرداخت، گامی است در مسیر اصلاح، اما نه اصلاحی همهجانبه؛ نه آنگونه که دل خانوادهها را قرص کند و زنان را امیدوار و مردان را در مدار مسئولیت نگه دارد.
مهریه در سنت ایرانی-اسلامی، تضمینی بوده برای کرامت زن، نشانهای از جدیت مرد در آغاز زندگی مشترک. اما سالهاست از مسیر اصلیاش منحرف شده است؛ گاه ابزاری برای معامله، گاه شمشیری برای انتقام. حالا هم که سکه دیگر سکه نیست و مهریه تبدیل به بار سنگینی بر دوش عدالت شده، قانون آمده تا سنگینیاش را کم کند؛ اما آیا کاهش عدد، میتواند درد رابطههای فرسوده و دلهای شکسته را درمان کند؟
مردانی که نتوانند همین ۱۴ سکه را بپردازند، حالا به زندان نمیروند، اما پابند الکترونیک به پا میکنند. مرد در خانه میماند، اما نه به اختیار؛ نه برای آشتی، بلکه از سر اجبار. این حضور اجباری، نه گفتوگویی میسازد، نه فرصتی برای ترمیم. تنها یک قاب معلق از خانواده، بیپایهترین شکل آن.
در این میان، صدای زن کجاست؟ زنی که شاید سالها در یک رابطه ناسالم مانده، به امید آنکه مهریهاش روزی عصای دستش شود. حالا قانونی آمده که میگوید: حتی اگر همسرت نخواست بپردازد، تو هم نمیتوانی کاری کنی. نه پولی در دست داری، نه پناهی در قانون. سکوتی که قانون تحمیل میکند، بلندتر از فریاد زنانیست که از بیعدالتی، به حقشان نرسیدهاند.
تصمیمگیران، با نیت کاهش آمار زندانیان، چشم بر عمیقترین پیامدها بستهاند؛ پیامدهایی که ریشه در فروپاشی خاموش خانوادهها دارند. گاهی قانون، برای حفظ ظاهر عدالت، بنیاد خانواده را میلرزاند. وقتی زن، نه امنیت دارد نه پشتوانه و مرد با پابند نه مرد خانه است نه مسئول رابطه، آیا چیزی به نام «خانواده» باقی میماند؟
اگر دغدغه، حفظ کرامت انسان و پایداری خانوادههاست، راه آن از دل آموزش، آگاهی حقوقی، مشاوره پیش از ازدواج، حمایت پس از طلاق و ایجاد فرصتهای اقتصادی برای زنان میگذرد، نه صرفاً تغییر عدد و ابزار. مهریه تنها یک بند از قرارداد ازدواج نیست؛ نشانگر رابطهایست که اگر حمایت نشود، با هیچ قانونی احیا نخواهد شد.
خلاصه اینکه قانون جدید مهریه در صورت تصویب و تایید نهایی، نه حامی مرد است و نه نجاتبخش زن؛ مُسکن موقتی برای بحرانی عمیقتر است: ازدواجهای بیهویت، طلاقهای بیسرانجام و خانوادههایی که زیر بار نابرابری له میشوند.