محمد عنبرسوز/ شهرآرانیوز - سیروس گرجستانی، بازیگر کهنهکار سینمای ایران، روز پنجشنبه در سن هفتادوپنج سالگی، درگذشت. او نزدیک به نیم قرن از عمر خود را به فعالیت در عرصه بازیگری پرداخت و نقشهای متعددی را در این مدت ایفا کرد که عمده آنها به آثار طنز اختصاص داشتهاند. حدود پنجاه فیلم سینمایی و بیش از شصت نقشآفرینی تلویزیونی، در قالب سریال یا تلهفیلم، کارنامه درخور توجه مرحوم گرجستانی را تشکیل میدهند که نگاهی کلی به آن نشان دهنده انعطافپذیری و پرهیز تعمدی او از تلاش برای به چشم آمدن است. سیروس گرجستانی بازیگر توانایی بود که وقتی فهمید میتواند در شاد کردن مردم مؤثر باشد، در عرصه طنز باقی ماند تا چهرهای از سنخ لبخند را از خود بر جای بگذارد.
خالی از شوق شهرت
شاید سیروس گرجستانی یک هنرپیشه مشهور یا ستاره بازیگری در عرصه سینما و تلویزیون نبوده، اما اجرایش در نقشهای مختلف نشان میدهد که او بازیگری در خدمت اثر بوده و بیشتر از خودش، به ماهیت فیلمها و سریالهایش اهمیت میداده است. او که عموما با ایفای نقشهای کمدی تلویزیونی در ذهن مردم ماندگار شده، اغلب به ارائه بازیهای یکدست و ساده توجه داشته و میتوان گفت که اجراهای او به نوعی در فیلمها و سریالها حل شدهاند. از این رو، گرجستانی را باید یک مکمل باهوش بدانیم که این خصیصه در فیلمهای سینمایی او بیشتر به چشم میآید؛ به طوری که اغلب با نقشهای کوتاه وارد فیلمها میشود، لبخندی بر لب مخاطب مینشاند و میرود.
دهه هشتاد و قالب پیرمرد شوخ
سریال محبوب «پشت کنکوریها» در سال ۱۳۸۱، از سیروس گرجستانی یک چهره متفاوت برای تلویزیون و سینما ساخت؛ پیرمرد شوخطبع و بذلهگویی که بعضا بیاعصاب و نامنعطف نشان میداد، اما در عین حال خیلی هم شاداب و سرزنده بود و همنشینیاش با جوانان او را سر ذوق میآورد. ایفای نقش اصلی سریال «رانتخوار کوچک» به کارگردانی حسین سهیلیزاده و نیز بازی در مجموعه «باجناغها»، در کنار فیلمهای سینمای «آکواریوم» و «بله برون»، سیروس گرجستانی را به شمایلی که آن را میپسندید و در اجرایش تبحر داشت، نزدیک کرد و زمینه تبدیل شدنش به یک بازیگر کمدی را فراهم ساخت.
سالهای میانی دهه هشتاد را میتوانیم درخشانترین دوران کاری سیروس گرجستانی بدانیم. ورود رضا عطاران به تلویزیون در مقام یک هنرمند خوشفکر و خلاق در عرصه تولید سریالهای کمدی، یک نقطه عطف مهم در تاریخ طنزپردازی در تلویزیون ایران به شمار میرود. عطاران در دهه هشتاد چند سریال تلویزیونی به شدت محبوب ساخت که لحن کمدی را از فانتزی به یک جور طنز رئال و تلخ، با رگههایی از نقد اجتماعی و اقتصادی، تغییر داد. در میان آثار عطاران در این دوران، دو مجموعه «خانه به دوش» و «متهم گریخت»، با لحن و ساختاری نسبتا مشابه، بسیار درخشان ظاهر شدند که مرحوم سیروس گرجستانی در دومی نقش هاشم را ایفا میکرد. این احتمالا مهمترین و محبوبترین کارکتری است که گرجستانی به یاری زوج کاربلد، رضا عطاران و سعید آقاخانی (نویسنده) خلق کرده است. پخش «متهم گریخت» در ماه رمضان سال ۱۳۸۴، خاطرات خوشی را برای مردم رقم زد و گرجستانی را به محبوبیت زیادی رساند.
به نظر میرسد مرحوم گرجستانی، پس از موفقیت سریال «متهم گریخت»، دیگر نمیخواست عرصه کمدی را ترک کند. او با نشاندن لبخند بر لب مردم کاملا خو گرفته بود و ترجیح داد تا آخر عمرش، با شمایل یک بازیگر کمدی، به کار خود در سینما و تلویزیون ادامه دهد. او پس از این سریال، به ایفای نقش در سریالهای کمدی متعددی پرداخت که از مهمترین آنها میتوان به «خوشنشینها»، «سه دونگ، سه دونگ» و «دنگ و فنگ روزگار» در تلویزیون، و «شاهگوش» در شبکه نمایش خانگی، اشاره کرد.
بازی سیروس گرجستانی در رمضان سال بعد از «متهم گریخت» هم در مجموعه مناسبتی موفق شبکه اول سیما ادامه داشت. اجرای او در سریال خوشساخت «صاحبدلان» ساخته محمدحسین لطیفی، ادامه درخشش در تلویزیون بود که این بار در اثری متفاوت و با حال و هوایی جدیتر، مهمان رمضانی خانههای مردم شد. با این حال، شاید متفاوتترین بازی کارنامه گرجستانی، ایفای نقش دوران پیری استاد شهریار در سریال کمال تبریزی باشد. این مجموعه تاریخی که به روایت زندگی شاعر پرآوازه معاصر ایرانی، محمدحسین شهریار، اختصاص داشت، به وضوح از کمبود بازیگر رنج میبرد و بودجه کلانی برای به خدمت گرفتن هنرپیشههای درجه یک سینما و تلویزیون نداشت.
هرقدر که بازیگران فرعی مجموعه تلویزیونی «شهریار» متوسط و کمرمق بودند، کارگردان این سریال در انتخاب بازیگران نقش استاد شهریار هوشمندانه عمل کرد. کمال تبریزی برای انتخاب بازیگر این نقش یکی از آن فوتهای کوزهگری خودش را رو کرد و با سپردن نقش جوانی استاد شهریار به اردشیر رستمی، رنگ و بوی باورپذیر و ماندگاری به این نقش داد. این کاراکتر که در جوانی به خوبی پرداخت شده بود، برای رنگآمیزی ایام کهنسالی استاد شهریار، به سیروس گرجستانی سپرده شد که او هم توانست با ارائه یک اجرای پیچیده و هنرمندانه، یکی از بهترین بازیهای خود را به نمایش بگذارد. شخصیت استاد شهریار در ایام پیری از سوی گرجستانی طوری جلوی دوربین رفت که همزمان اندوه شاعرانه او و طنز ملیحش در رویارویی با دنیایی که به آن بیاعتناست را در کنار حسرتهای عارفانهاش بازنمایی میکرد. این نقش گوشهای از توانایی گرجستانی را به نمایش گذاشت، اما برخی ضعفهای دیگر سریال مانع از آن شد که «شهریار» به مجموعهای درجه یک در تاریخ تلویزیون تبدیل شود.
جدی و حتی تاریخی
سیروس گرجستانی، مانند بسیاری از بازیگران ایرانی همنسل خود، فعالیت در عرصه بازیگری را با نقشآفرینی در تئاتر آغاز کرد و بهجز یکی دو بازی کوتاه در نقشهای فرعی سینمایی، حضورش مقابل دوربین تا اواخر دهه پنجاه به تأخیر افتاد. یکی دو دهه اول فعالیتش به عنوان بازیگر، هنوز برچسب بازیگر کمدی را برایش به همراه نداشت و در این مدت در آثار مخلتف سینمایی و تلویزیونی به ایفای نقش پرداخت که خیلی از آنها کاملا جدی محسوب میشدند. عمده نقشآفرینیهای او در سینما، تا اویل دهه هفتاد و بازی در فیلم ماندگار «آدمبرفی»، بیشتر از جنس کلنجار رفتن با حرفه بازیگری و تلاش برای فهم تازه مدیوم سینما بود. گرجستانی تا دهه هشتاد هم هنوز یک بازیگر کمدی نبود و نقشهای متنوعی را بازی میکرد.
در تلویزیون، پس از نقش نسبتا کوتاه خالو میرزاعلی در «کوچک جنگی» به کارگردانی بهروز افخمی، چند بار دیگر با سریالهای تاریخی روی آنتن رفت که از مهمترین آنها میتوانیم به «امام علی (ع)» و «مسافر ری» از داود میرباقری، «ولایت عشق» ساخته مهدی فخیمزاده و «کیف انگلیسی» و «کلاه پهلوی» اثر مرحوم ضیاءالدین دری اشاره کنیم. کارنامه گرجستانی در این سالها پر از نقشهای جدی ریز و درشت در سینما و تلویزیون است، تا اینکه شروع دهه هشتاد چهره او را با خصیصه طنز پیوند زد.
سینما و سالهای پایانی
با پایان دهه هشتاد خورشیدی و ایجاد نوعی تغییر نسل و دگرگونی سبک کمدی در تلویزیون، سیروس گرجستانی تصمیم گرفت فعالیت خود را در سینما گسترش دهد و حاصل کارش در این عرصه بیش از ده فیلم سینمایی بود که تقریبا تمام آنها آثاری کمدی محسوب میشوند. از فیلمهای سینمایی مهم او در دهه نود میتوانیم به «پا تو کفش من نکن»، «نهنگ عنبر ۲؛ سلکشن رویا»، «ناردون»، «ما همه با هم هستیم» و «قانون مورفی» اشاره کنیم. وی در فیلم دوم مهران احمدی، با نام «سگبند»، نیز به ایفای نقش پرداخته که هنوز اکران نشده است.
سیروس گرجستانی شاید جزو مهمترین بازیگران تاریخ سینما و تلویزیون ایران نباشد، اما بدون شک هنرپیشهای شریف و به دور از منیت و خودپسندی بود که با فروتنی هرچه تمامتر، وقتی دید میتواند مردم سرزمینش را به لبخندی مهمان کند، تصمیم گرفت بدون هیچ چشمداشتی، مابقی عمر خود را برای همین هدف مقدس و قابل احترام وقف کند. یاد و خاطره او در میان مردم همواره برانگیزنده حسی مثبت خواهد بود.