مترجم: ریحانه صادقی - در مقاله «چرا زنان میخواهند زیبا باشند؟» که در سال2018 در مجله علمی پلاسوان منتشر شد، دلایل بنیادین میل زنان به زیبا بودن در 3فرهنگ آسیای شرقی (چین، ژاپن، کرهجنوبی) بررسی شد و 4بعد برای آن در نظر گرفته شد: برتری، ارتقای شخصی، فردیت و اصالت!
معیار برتری
منظور از معیار برتری این است که فرد بهدنبال برتری نسبی بر دیگران باشد تا در قالب نوعی رقابت بهواسطه ویژگیهای ظاهری و زیبایی فیزیکی خود در جایگاه بالاتری قرار گیرد. بر مبنای این بعد، زیبایی را میتوان در درجات مختلف و بهصورت سلسلهمراتبی طبقهبندی کرد. افراد بهلحاظ ظاهری تنها در صورتی امکان شرکت در این رقابت اجتماعی را خواهند داشت که با ظاهر افراد متعلق به طبقه برتر تطابقهایی داشته باشند. از میان مصاحبهشوندگان این پژوهش، کرهایها بیشترین اشاره را به این موضوع داشتند. یکی از این زنان به این نکته اشاره کرد که «زیبایی درجاتی داره. یکی قشنگه، اما در بالاترین درجه زیبایی نیست. به یک زن زیبا میشه در یک طیف، از درجه زیباترین تا درجههای فقط خوب یا خوشایند، امتیاز داد.» دیگری درباره یک بازیگر زن گفت: «تحصیل در دانشگاه ملی سئول میتونه باعث محبوبیتش در بین عموم شده باشه. اون هم زیباست، هم باهوش. یعنی بازی تمومه. این ترکیب برندهست.» یکی دیگر از مصاحبهشوندگان گفت: «زن زیبا یعنی یک زن بیعیبونقص که به عالیترین شکل ممکن به سمت زیبایی ایدهآل گام برمیداره. چنین زنهایی با ظاهر خیرهکنندهشون من رو واقعا تحتتأثیر قرار میدن.»
نگارندگان مقاله بر این باورند که فوقرقابتی بودن جامعه کرهجنوبی سبب شده است معیار برتری در این کشور به معیار غالب تبدیل شود. از آنجا که رقابت اجتماعی برای رسیدن به منابع محدود و قدرت اجتماعی داشتن ظاهری آراسته در دهه گذشته شدت یافته است، زنان کرهای بهتدریج به این باور رسیدهاند که در بستر این منابع محدود اجتماعی خواهند توانست بهواسطه زیباتر بودن دستاوردهای بیشتری داشته باشند. جذابیت ظاهری در هنگام سنجش توانایی یا شخصیت افراد بسیار تأثیرگذار است. بر اساس یافتههای پژوهشهای پیشین، داشتن ظاهری زیبا در رقابت برای افراد یک مزیت محسوب میشود و این مزیت در بهدست آوردن منابع اجتماعی محدود به کمک آنها میآید. برای مثال، فرایند شغلیابی و انتخاب همسر برای چنین افرادی آسانتر است و میتوانند درآمد بیشتری داشته باشند. این پدیده در جوامع مردسالار آسیایی دامنه گستردهتری دارد. در این پژوهش شرکتکنندگان اهل کره بسیار به مسئله تبعیض جنسیتی در میان خانوادهها و اجتماعات کرهای اشاره میکردند. در واقع تبعیض جنسیتی در کرهجنوبی منجر شده است که با بدن زنان مانند یک شیئ رفتار شود و زنان این کشور تمایل دارند مزیتهای فردیشان را، حتی از طریق متحمل شدن روشهای پرخطر برای مدیریت ظاهر همچون جراحی زیبایی، به حداکثر برسانند و در رقابتهای اجتماعی از جایگاه بهتری برخوردار شوند.
معیار ارتقای شخصی
معیار ارتقای شخصی به این صورت تعریف شده است: معنا یافتن در روند ارتقای زیبایی از طریق تلاش و مدیریت مداوم. بنا بر این معیار، زنان اگر کوشش کنند، میتوانند به ارتقای زیبایی دست یابند. در اینجا زیبایی زن، شاخصی است برای اینکه بتوان سنجید او چه مقدار برای ارتقای شخصی خود تلاش کرده است. از این منظر نمیتوان گفت تنها زنان جوان که جوانی خود را حفظ میکنند زیبا هستند، بلکه زنان مسنتر هم میتوانند زیبا باشند، مشروط بر اینکه از ظاهرشان مراقبت کنند. مصاحبهشوندگان چینی بیشتر به این موضوع اشاره کردهاند. یکی از این زنان گفت که از طریق مفهوم خودمدیریتی با این معیار آشنا شده است: «در چین زنان مسنی که ظاهرشون رو مدیریت میکنن بیشتر محترم شمرده میشن.
باید به زنی که از خودش بهخوبی مراقبت میکنه احترام گذاشت. ظاهر زیبای چنین زنی، باوجود سن زیادش، نمادی از ارتقای شخصیه که ما رو تحتتأثیر قرار میده.» دیگری گفت: «زیبایی نتیجه تلاشه. هیچکس از همون بدو تولد یک بدن عضلانی نداره. به یک زن زیبا توجه میشه، چون خودش رو مدیریت کرده و تلاش زیادی برای زیبا بودن انجام داده. من هم میخوام فرد زیبایی باشم که بهخوبی خودش رو مدیریت کرده، مثل چنین زنی.» و در پایان، یکی دیگر از مصاحبهشوندگان اشاره کرد: «خیلی سادهست، مسئله قشنگ بودن یا نبودن نیست. اگر من از خودم مراقبت نکنم، از پس کار دیگهای هم برنمیام.»
نگارندگان عقیده دارند معیار ارتقای شخصی، که مهمترین معیار در چین است، با بالا بودن میزان برابری جنسیتی در این جامعه مرتبط است. در چین بهسبب اجرای سیاست تکفرزندی و سیاستهای سختگیرانه برابری جنسیتی پس از به حکومت رسیدن مائو، میزان برابری جنسیتی نسبت به کرهجنوبی و ژاپن، رفتهرفته بیشتر افزایش یافت. دولت چین برای جلوگیری از یک انفجار جمعیتی، سیاست تکفرزندی را اعمال کرد.
خانوادههای چینی، از آنجا که بهصورت قانونی تنها مجاز به داشتن یک فرزند بودند، اولویت داشتن فرزند پسر را کنار گذاشتند و حالا دختران نیز به اندازه پسران در این کشور محبوب هستند. دختران این نسل از سطح آموزشی برابر با پسران برخوردار شدهاند و به همین سبب فرصت داشتن شغلهای مناسب را به دست آوردهاند.
مضاف بر این، انقلاب فرهنگی مائو، که از طریق فراهم آوردن فرصتهای اجتماعی منصفانه و ترویج فعالیتهای اجتماعی بدون تبعیض جنسیتی، نقش و جایگاه زنان را بهبود بخشید، بهتدریج سنتهای پدرسالارانهای را که عمیقا در نظام فرهنگی و اجتماعی چین ریشه داشتند، از بین برد.
پدرسالاری که یکی از خصیصههای فرهنگیسنتی فرهنگهای کنفوسیوسی شرق آسیاست، نظامی دودمانی است که بهطور معمول در جوامع مدرن از آن پرهیز میشود. زیرا در این جوامع زنان عموما بهعنوان افرادی توانمند در نظر گرفته میشوند. پدرسالاری بهویژه به بروز جوامع مردسالاری منجر میشود که سبب از بین رفتن تصویر سلامت از بدن زنان برای خود زنان میشود و استانداردهای اجتماعی مؤثر در انتخاب شیوه پیرایش بدن توسط زنان را مخدوش میکند.
بنابراین برابری جنسیتی بخش عمده فشار اجتماعی روی ظاهر زنان را تخفیف میدهد و هویت زنان را ارتقا میبخشد تا خود کنترل بدنشان را در دست بگیرند.
معیار فردیت
معیار فردیت یعنی زیبایی زنان با تکیه بر مفهوم فردیت و داشتن شخصیتی متمایز و یگانه. بر این اساس، از آنجا که زیبایی را میتوان به روشهای مختلف به نمایش گذاشت، برای اینکه زنان بتوانند درک بهتری از زیبایی خود داشته باشند، باید بتوانند زیبایی متناسب با سیمای فردی و ویژگیهای فیزیکی خود را کشف کنند. برای دستیابی به این معیار، هم تلاش و هم پذیرش انواع مختلف تصاویر جذاب ضروری است. معیار فردیت در میان مصاحبهشوندگان ژاپنی خیلی مطرح شد. یکی از این زنان به یک بازیگر زن ژاپنی اشاره کرد که دارای زیبایی منحصربهفردی است: «موهای کوتاه به اون میآد. کیمونو هم بهش میآد. چون باسلیقهست و میدونه چی باید بپوشه. سیمای قشنگ و آرومی داره. چنین افرادی خیلی غیرمعمول و جذابن.» دیگری گفت: «در ژاپن خیلی انواع زیبایی داریم. پس من میتونم هرکدومش رو که دلم میخواد انتخاب کنم. من فکر میکنم نمایش دادن فردیت زیباست.»
نگارندگان این پژوهش بر این باورند که تأکید بر فردیت در فرهنگ ژاپن منعکسکننده خصیصههای پسامدرنیستی این جامعه است. جامعهای که در جستوجوی چندسانی است. پسامدرنیسم یک بنیاد فکری ایدئولوژیک است که مدافع مفاهیم ضدزیباییشناسی، ناتمام بودن، عدم قطعیت، کثرتگرایی و ساختارشکنی است و بر ارزشیابی زیباییشناختی جامعه مدرن ژاپن تأثیر گذاشته است. پسامدرنیسم میگوید زیبایی نه با ملاکها و شاخصهای تغییرناپذیر و علمی و به دور از نظر شخصی، بلکه با ملاکها و شاخصهای انعطافپذیر و وابسته به تفکر اشخاص، که به تناسب شرایط دائما در تغییر هستند، ارزشیابی میشود. برای مثال، جهان هنر در سایه پسامدرنیسم حتی زشتی را در قالب هنر مبتذل، آوانگارد و گروتسک، بهعنوان اشیای زیباییشناختی با آغوش باز پذیرفته است. در این پژوهش، ملاکها و شاخصهای اجتماعیفرهنگی چندسان برای ارزیابی زیبایی زنان، تمایل به فردیتگرایی را افزایش داده است. زیرا نکته کلیدی در این معیار یکتایی فرد است. نگارندگان دریافتند که فرهنگ ژاپن، بهعنوان کشوری پیشرو در پذیرش فرهنگ مدرن در دوره احیای مِیجی، احتمالا بیشتر روی زیبایی مختص به یک فرد تمرکز داشته است و نسبت به 2فرهنگ آسیایی دیگر، خصیصههای ویژه جامعه پسامدرن را به نمایش میگذارد.
معیار اصالت
در معیار اصالت تأکید بر این است که داشتن زیبایی طبیعی به معنای تقلید بهطور ساختگی یا مصنوعی نیست. زنان این 3فرهنگ بیان کردند اصالت از طریق روشهای تصنعی، همچون جراحیهای زیبایی، بهدست نمیآید بلکه اصالت بهطور طبیعی در طول زندگی فرد و از طریق تجربههای زندگی حاصل میشود. مصاحبهشوندگان هر 3فرهنگ به معیار اصالت اشاره کردند. با این حال، این معیار در مقایسه با 3معیار پیشین، از اهمیت کمتری برایشان برخوردار بود. یکی از مصاحبهشوندگان کرهای به معیار اصالت اشاره کرد: «من فکر میکنم سیما یا جذابیت خود شخص مهمتره و این چیزها با جراحی زیبایی بهدست نمیآن. چون این زیبایی از خود شخص نشئت میگیره.» یکی از مصاحبهشوندگان چینی به زیبایی اصیل یک بازیگر زن چینی اشاره کرد: «همه بازیگرهای زن سیمایی پاک و معصوم دارن، اما اون یه حالتی داره که توی دنیا تکه. این یک چهره ساختگی نیست، بلکه چهره بدیع و اصیل و بکر خود اونه.» یکی از مصاحبهشوندگان ژاپنی هم درباره زیبایی اصیل صحبت کرد: «زیبایی واقعی در کلام نمیگنجه. یک چیز خاصه. این زیبایی رو بهواسطه زیبایی خود شخص حس میکنین.»
این روزها به اصالت، بهعنوان راهی برای حل مشکلات اجتماعی ناشی از فوقرقابتی بودن جوامع، بسیار توجه میشود. اگرچه اصالت را میتوان بسته به اهداف پژوهش بهصورتهای متفاوتی تعریف کرد، آنچه در تمامی تعاریف موجود یافت میشود، عبارت است از: اصل بودن، قابلاطمینان بودن، واقعی بودن. اصالت داشتن زیبایی یک فرد سبب انسجام یافتن هویت او میشود و خودِ درونی را با خودِ بیرونی وحدت میبخشد. دلیل اینکه هر 3فرهنگ یادشده اصالت را بهعنوان یک معیار میپذیرند، این است که آنها باید از عهده فشارهای فیزیکی و روانشناختی حاصل از اضطراب حفظ ظاهر برآیند. بنابراین اصالتجویی در پذیرش خودِ اصیل زنان، پدیدهای است که میخواهد زیبایی را بهگونهای سلامت هم در خودِ درونی و هم در خودِ بیرونی زنان بیابد.