به گزارش شهرآرانیوز، فصل تابستان که میرسد، مسئله اوقاتفراغت بچهها به دغدغه اصلی خانوادهها تبدیل میشود و در این میان مدارس فوتبال نقش مهمی در پرکردن این سبد موقت بازی میکنند. گسترش فراوان مدارس فوتبال که نشئتگرفته از خواست و تقاضای کف جامعه است، در سالهای گذشته در ظاهر نیازهای خانوادهها را برطرف کرده، اما بهتدریج به نقطهای رسیده که در حال ازدستدادن جایگاه و اعتبارش نزد مردم است. مدارسی که ابتدا به نظر میرسید هم محیطی سالم برای پرکردن اوقاتفراغت بچهها در تابستان باشد و هم بستری مورداعتماد برای شناسایی افراد مستعد و پرورش و رشد آنها، حالا به جایی رسیده است که شاید در بهترین حالت فقط کارویژه اول خود را داشته باشد و بیشتر به محل کسب درآمد تبدیل شده است. در آشفتهبازار این مدارس که در فقدان نظارت دقیق و همهجانبه دستگاههای نظارتی هر سال بر تعدادشان افزوده میشود و قارچگونه رشد میکنند، اعتماد و اقتصاد خانوادهها هدف قرار گرفته و آسیبهای جدی به آن وارد شده است. تبلیغات اغواکننده مدارس فوتبال بارها باعث فریبخوردن خانوادهها شده و با کمال تأسف، با این مدارس که در نقطه مقابل تبلیغات خود عمل میکنند، هیچ برخورد بازدارندهای نمیشود.
در مطلب ذیل به پنج ادعای بزرگ یا بهتر میشود گفت دروغهای رایج مدارس فوتبال پرداختهایم که خواندنش برای آگاهی خانوادهها که بیشترشان با مشکلات اقتصادی دستوپنجه نرم میکنند، ضروری به نظر میرسد. با ذکر این نکته بسیار مهم که این دروغها شامل همه مدارس فوتبال نمیشود و مدارس خوب فوتبال که سالم و درست کار میکنند هم داریم، اما بهطور متداول همهشان کم یا زیاد، خواسته یا ناخواسته از این الگوهای شعاری پیروی میکنند.
بسیاری از مدارس فوتبال برای اغوای خانوادهها از نام چهرههای فوتبالی سرشناس استفاده میکنند و اینطور ذهنها را فریب میدهند که در کلاسهای آنان این افراد حضور دارند؛ درحالیکه این قضیه کاملا نادرست است و حضور چهرههای فوتبالی سرشناس که در تبلیغات مدارس با ضریب بالا مطرح میشود، در حد عکسگرفتن در روز افتتاحیه و اختتامیه است. آنها در بسیاری اوقات هیچ دخالت فنی در برنامههای کلاسها ندارند و حتی خیلی از آنها از ساعت کلاسها و افرادی که در این کلاسها حضور دارند، بیاطلاعاند. تنهابحث آنها با مدارس که شاید حتی برای خودشان هم باشد، رسیدگی به امور مالی و اداری است و آنها بهندرت سر جلسه یک کلاس حاضر میشوند، چه برسد به اینکه استعداد یک پسربچه نونهال را کشف یا زمینه رشد او را فراهم کنند.
تقریبا در همه تبلیغات مدارس فوتبال روی حضور مربیان توانمند، کاربلد و دارای مدرک مانور زیادی میشود، اما این واقعیت ندارد. طبق قوانین، کسی که پایینترین سطح مدرک مربیگری را داشته باشد، میتواند در مدارس فوتبال تدریس کند و برای همین بسیاری از بهاصطلاح مربیان این کلاسها خودشان نیاز به آموزش دارند. بسیار دیده شده است مربیانی که فلهای از فرایند غلط آموزش مربیان در ساختار فدراسیون و هیئتهای فوتبال مدرک گرفتهاند، اما یک بغلپای ساده نمیتوانند به توپ بزنند. بعضی مدارس فوتبال پا را از این فراتر گذشتهاند و از بازیکنان تیمهای خود برای مربگیری در ردههای پایه استفاده میکنند. بهطور مثال، بازیکن رده امید فلان باشگاه که خودش شاید هنوز بیست سالش هم نشده است، مربی رده نونهالان مدرسه فوتبال این باشگاه میشود، آن هم درحالیکه بسیاری از مهارتهای لازم برای مدیریت و آموزش به بازیکنان در این سن حساس را ندارد.
یکی دیگر از دروغهای رایج در بین مدارس فوتبال، ادعای نمایندگی از یک باشگاه بزرگ و گاه همنام است؛ موضوعی که خانوادهها را به این اشتباه بزرگ میاندازد که با عضویت فرزندانشان در این مدرسه فوتبال زمینه ورود او به فلانباشگاه بزرگ را فراهم میکنند؛ درصورتیکه این موضوع فقط خیالی خام است. جالب اینکه برخی باشگاههای بزرگ کشور در این ایام با صدور اطلاعیههای مختلف بهطور رسمی اعلام میکنند هیچ شعبهای در هیچ جای ایران ندارند یا اینکه شعبات قانونی و مجوزدار خود را معرفی میکنند، اما بازهم شاهد هستیم که برخی مدارس فوتبال از غفلت و ناآگاهی خانوادهها استفاده میکنند و از این موضوع بهعنوان یک آپشن مهم در تبلیغات رسمی و غیررسمی خود بهره میبرند.
با اینکه اندکمدارسی وجود دارند که دستاندرکارانشان برای کیفیت کلاسها و آموزشها فکر و برنامهریزی کردهاند، بسیاری از مدارس نهتنها در این زمینه کاری نمیکنند، بلکه هیچ دانشی درباره آن ندارند. ادعای ارائه متد پیشرفته دروغی برای فریب خانوادههاست و با کمی تحقیق در فضای مجازی و مطالعه آنچه در مدارس فوتبال روز جهان میگذرد، بهراحتی تشخیص داده میشود. تهیه امکانات ورزشی خوب و درجهیک برای بازیکنان هم از دروغهای دیگری است که بیشتر مدارس فوتبال میگویند، اما چیزی که در واقعیت ارائه میشود، اجناس بسیار بیکیفیت است که مارکهای تقلبی ایرانی و حتی خارجی دارد؛ از البسهای که به بازیکنان داده میشود تا توپها و امکانات مثلا آموزشی.
مسئله عضویت در تیم و حضور در مسابقات استانی و حتی کشوری هم از دیگرادعاهای مدارس فوتبال است که باید خانوادهها درباره آن هوشیار باشند. در ظاهر بسیاری از مدارس فوتبال تیمهای مختلفی در ردههای سنی متفاوت دارند که در طول سال هم فعالیت میکنند و فقط منوط به ایام تابستان نیستند، اما آنها هم در واقعیت حکم همان مدارس فوتبال را دارند، با این فرق که خانواده باید پول بسیار بیشتری بدهد. ارقامی مثل ۳۰ یا ۴۰ میلیون تومان برای صد جلسه تمرین در طول سال از خانوادهها گرفته میشود، درحالیکه آنها فکر میکنند فرزندشان مطابق آنچه مدیران مدرسه میگویند، جزو بازیکنان خوب و آیندهدار به شمار میرود و عضو تیم شده است! عضویتی که جز تمرین بیفایده در طول سال هیچ عایدی دیگری ندارد و بر خلاف ادعای اولیه، تیم مدنظر در هیچ مسابقه یا لیگ درست و حسابی شرکت نمیکند. در برخی موارد دیده شده است مدارس با تشکیل تیمی در یک دوره مسابقات شرکت میکنند، اما با استفاده از بازیکنان خوب تیمهای دیگر یا آزاد، نه بازیکنان مدرسه خودشان که در طول سال از آنها شهریه گزاف میگیرند.
این مواردی که گفته شد، در کنار مواردی دیگری، چون بورسیه رایگان و اعزام به خارج کشور که بخشی یا همهاش دروغ است، در وهله نخست بهعلت نبود نظارت درست و صحیح دستگاههای مسئول است. آموزش در همه دنیا امری مهم و حیاتی است و افراد کمی صلاحیت فعالیت در آن را پیدا میکنند، اما متأسفانه در کشور ما این مسئله روندی معکوس دارد. تعداد زیاد مدارس فوتبال که در هر کوچه و محلهای پیدا میشوند، نشاندهنده آسانبودن ورود به این حوزه از یک سو و پولسازبودنش از سوی دیگر است؛ مسئلهای که به اعتقاد همه فعالان و دغدغهمندان این حوزه، برخورد شدید قضایی با متخلفان و رسانهایکردن آن است تا شاید بهنوعی جلو خسارات سیلگونه این مدارس گرفته شود که درواقع بنگاههای اقتصادی برای خالیکردن جیب مردم هستند.