به گزارش شهرآرانیوز، این روزها فصل هفتم رئالیتیشو «شام ایرانی» با حضور سیاوش مفیدی، سیدجواد هاشمی، علی صبوری و سیروس میمنت در حال پخش است. در این فصل هم، مثل فصلهای گذشته هنرمندان با یکدیگر به رقابت میپردازند و بعد از پایان هر شب، مهمانان و خود میزبان به پذیرایی و آشپزی آن شب نمره میدهند؛ درنهایت در شب آخر، برنده مشخص میشود و انتظار مخاطبان برای اینکه، جایزه به چهکسی تعلق میگیرد، پایان مییابد. در گفتوگویی که با سیدجواد هاشمی به عنوان یکی از شرکتکنندگان فصل جدید این برنامه، ترتیب دادیم، درباره تجربه حضورش در این برنامه صحبت کردیم که در ادامه میخوانید.
ابتدا درباره حضورتان در فصل جدید برنامه «شام ایرانی» بگویید.
حضورم در این برنامه دلایلی متعددی داشت. من تجربه خیلی خوبی از رئالیتیشوی «شام ایرانی» در فصل قبلی داشتم؛ آنهم در کنار آدمهایی که خیلی دوستشان دارم. حامد آهنگی عزیز، جورج اوسطا که هنوز باهم در فضای مجازی ارتباط داریم و از همه مهمتر، حضور همیشگی رفیق عزیز درگذشتهمان زندهیاد علی انصاریان. همچنین سعید ابوطالب که ارادت ۳۰سالهای به او دارم و بدونشک هرچه از من بخواهد، به او نه نمیگویم. برای همین بود که به دعوتش، در این فصل هم حضور پیدا کردم.
در «شام ایرانی» نقش هم بازی میکنید یا اینکه ما به عنوان تماشاگر خود واقعیتان را میبینیم؟
بهغیر از «مافیا» و «پدرخوانده» که مجبور بودم نقش بازی کنم، در بقیه رئالیتیشوها خودم هستم؛ مثل زندگی واقعیام. مردم هم میخواهند ببینند که افرادی را که دوست دارند یا چهره نامآشنایی هستند، واقعاً چگونه زندگی میکنند.
به عنوان یک مرد، آشپزیکردن جلوی دوربین برایتان سخت نبود؟
آشپزیکردن کار سادهای نیست. در اینجا هم دستیارم خیلی خوب و واضح به من گفت که چه باید بکنم و من سعی کردم به همان شکل عمل کنم و خوشحالم که خودم توانستم آشپزی کنم. بعضی از غذاها را خودم بلدم بپزم؛ برای همین از تجربهام استفاده کردم و کار را پیش بردم.
در قسمتی که میزبان بودید هم چالشی داشتید؟
چون خانه خودم نبود و از لوکیشن استفاده کرده بودیم، کمی با بعضی از موارد مشکل داشتم. واقعاً به قول قدیمیها «هیچجا خونه خود آدم نمیشه». یک بخش از نگرانیام برای این بود که صاحبخانه اصلی، ناراحت نشود و وسایلش آسیب نبیند؛ اما در کل، مشکل خاصی نبود و با همراهی صاحبخانه، همهچیز خوب پیش رفت.
تعاملتان با سعید ابوطالب چطور بود؟
من و سعید ابوطالب همیشه در جنگ هستیم (میخندد) بهخاطر رفاقتهای دیرینه. خیلی از حرفها را من خیلی راحت جلوی دوربین او میزنم و سعید هم اجازه میدهد. گرچه گاهی هم دمار از روزگارم درمیآورد.
با گذشت چند فصل از برنامه شام ایرانی، هنوز هم بسیاری از مخاطبان درباره کپیبودن این برنامه حرف میزنند؛ نظر شما دراینباره چیست؟
خیلی از رئالیتیشوها برداشت یا کپی دقیق برنامههای خارجی است. من از نوع کپیکردن گاهی اوقات گلایه دارم؛ اما به نظرم کپی خوب، همیشه خوب است و هیچ اشکالی ندارد. شام ایرانی هم به نظرم یک کپی خوب است. در رئالیتیشو «چیدمانه» تهیهکننده بودم و از روی هیچ برنامهای کپی نکردیم و موفق هم بودیم. صدالبته جنس کار ما خیلی تماشاگرپسندانه نبود، اما تلاش کرده بودیم آنها هم بپسندند؛ بنابراین بستگی به فضای کار دارد و در صورتی که مخاطب بتواند با آن برنامه کپی، ارتباط برقرار کند، اشکالی ندارد.
شما در فصل سوم «شام ایرانی»، با زندهیاد علی انصاریان همبازی بودید. در پایان، خاطرهای از این هنرمند و ورزشکار محبوب برایمان تعریف کنید.
با زندهیاد علی انصاریان خاطره زیاد دارم. خاطراتی که هم در زمین فوتبال برایمان شکل گرفت و هم در مسافرت و دورهمیهای خیلی کوچک و دوستانه و... . خیلیها فکر میکردند او آدم اخمویی بود، اما آنهایی که با او ارتباط داشتند میدانستند چه آدم خوشذوق و خوشمشربی بود. او بهمعنای واقعی، یک آدم محبوب و دوستداشتنی بود.