به گزارش شهرآرانیوز، قاب کوچکی است، اما وسعتی به اندازه آسمان دارد... در این قاب، دو مرد از تبار آفتاب ایستادهاند؛ یکی، سردار سرافراز اسلام، حاجیزاده، که عمر خود را وقف مجاهدت در راه خدا کرد؛ مردی که در هر میدان نبرد، رد پایش را میتوان دید.
از مقابله با فتنههای داخلی، تا ایستادگی در برابر دشمنان قسمخورده این ملت؛ و دیگری، شهید جوانی که تازه به قافله عاشقان پیوسته؛ دلاور امیرخانی.
فرزندی از خطه غیرتمند زنجان، که در رکاب انقلاب و در مسیر جهاد و دفاع.
به بلندای آسمان پر کشید...
شهید امیرخانی، جوانی مؤمن و غیور، دلسپرده ولایت و عاشق اهل بیت علیهمالسلام بود.
ارادتش به امام هشتم، علی بن موسیالرضا (ع)، زبانزد دوستان و آشنایان بود؛ چنان که آخرین سفر زمینیاش، به مشهدالرضا ختم شد...
شب گذشته، از زیارت بازگشت، وضوی عشق گرفت و دوباره لباس خدمت به تن کرد و تنها ساعاتی بعد، سحرگاه امروز شنبه، در حمله ناجوانمردانه رژیم کودککش و پلید صهیونیستی به یکی از مناطق نظامی غرب زنجان، دعوت حق را لبیک گفت و به کاروان شهیدان پیوست...
او نرفت، که بماند...
رفت، تا نامش در حافظه این سرزمین حک شود؛ تا غیرت، شجاعت و ایمانش، مشق فردای فرزندان این ملت باشد.
شهادت، مزد کسانی است که بیادعا زیستند، خالصانه جنگیدند و عاشقانه رفتند و امروز، دختر کوچک شهید امیرخانی، در آغوش قاب پدر و سردار.
شاهد سربلندیاش در تاریخ است.
دخترکی که با چشمهای معصومش، بزرگی راه پدر را به ما نشان میدهد.ای دشمن!
بدان که خون این شهیدان، ریشههای درخت انقلاب را آبیاری میکند.
و هر قطره از خونشان، شعلهایست علیه ظلم، علیه صهیونیسم، علیه سکوت.