خادم | شهرآرانیوز؛ اعتماد، که در ایجاد سرمایه اجتماعی مهمترین نقش را برای آن قائلاند، اهمیت خود را به عریانترین شکل در بحران ها، و به خصوص در بحرانی همچون جنگ، نشان میدهد. در چنین زمانهای، اعتماد مردم به رسانههای رسمی و دنبال کردن اخبار از مجرای آن ها، گذشته از هر رهاورد مثبتی، زمینه و فرصت برای انتشار خبرهای جعلی و شایعات را تا حد زیادی از بین میبرد. اعتماد، چه در سطح بین فردی و چه در سطح کلان و در جامعه، امری است که به کندی شکل میگیرد، و البته خیلی ساده از بین میرود.
آن طور که وحید اقدسی، دانش آموخته دکتری علوم ارتباطات، میگوید، اعتماد به رسانه چیزی نیست که یک شبه به وجود بیاید و فرایندی است زمان بر، اما رسانهها میتوانند با اطلاع رسانی دقیق و شفاف در بحران پیش آمده اعتباری -گرچه اندک- برای خود کسب کنند و تا اندازهای جلوِ انتشار اخبار جعلی را بگیرند، هرچند باز هم نباید توقع زیادی داشته باشند از مخاطبی که مدتی طولانی به او توجه لازم را نداشتهاند. او درخصوص شیوه برخورد مردم با رسانهها و اخبار نیز میگوید که ما باید در مواجهه با رسانهها یک تفکر انتقادی داشته باشیم و همچنین اخبار را از چند منبع دنبال کنیم تا بتوانیم رسانههای حرفهای را از شِبه رسانهها تشخیص دهیم.
آنچه در ادامه میآید گفت وگوی ما با وحید اقدسی است، در ادامه سلسله گفتوگوهایی با فعالان و استادان رسانه و روزنامه نگاری، درباره خبرنگاری بحران و راه و روش مواجهه با رسانه در این شرایط.
مهمترین ویژگیهای خبرنگاری بحران چیست و چه تفاوت و تمایزی با خبررسانی و فعالیت رسانهای در شرایط معمول دارد؟
روزنامه نگاری بحران، همان طور که از اسمش مشخص است، به علت اینکه متمرکز است بر اطلاع رسانی در شرایط بحرانی، نسبت به حالت عادی، پیچیدگیها و دشواریهای بیشتری دارد. در مواقع بحرانی، به علت اینکه افکار عمومی ملتهب است و، ازطرفی، عطش خبری بیشتری هم احساس میشود، کار خبررسانی هم درواقع دشوارتر میشود، چون ضمن اینکه حجم اطلاعات خیلی زیاد میشود شما هم باید بتوانید در زمان محدودی این حجم اطلاعات را پالایش و پردازش و تفکیک کنید و اطلاعاتتان درست از غلط را تشخیص بدهید و آنی که موردتأیید است را منتشر کنید.
بنابراین، دو عنصر «صحت» و «سرعت» در روزنامه نگاری بحران خیلی اهمیت بیشتری پیدا میکند. در حالی که در شرایط عادی شما وقت بیشتری برای دابل چک (بررسی دوباره) کردن منابع یا اطلاعتان دارید، و همین کار را برای شما سادهتر میکند، در شرایط بحرانی، شما باید در زمان محدودتر با حجم اطلاعات بیشتر تصمیم گیری کنید، و این کار را برای روزنامه نگار سختتر میکند.
ازطرفی، خبرنگاری بحران مهارتهای بیشتری هم میطلبد: برای حضور در شرایط بحرانی -چه در بحرانهای طبیعی مانند سیل و زلزله و چه در شرایط جنگی- هم باید آموزشهای بیشتری دیده باشید و هم اینکه ریسک بیشتری را بپذیرید. در همه این شرایط، حضور خبرنگار با مخاطراتی روبه روست: ممکن است جانش در خطر باشد یا اتفاقهای مختلفی او را تحت الشعاع قرار بدهد. به همین دلایل، روزنامه نگاری بحران متمایز است از مدلهای دیگر روزنامه نگاری.
خبرنگاری بحران در جنگ -که عاملی انسانی دارد- چه تفاوتهایی با خبرنگاری در بحرانهای طبیعی دارد؟
در بحرانهای طبیعی، با وضعیتی مواجه هستید که به لحاظ طول زمان متفاوت است با شرایط جنگی: سیل و زلزله در یک بازه زمانی اتفاق میافتد و به اتمام میرسد، و خبرنگار هم در یک مدت زمانی کار انتشار اطلاعات را انجام میدهد، در حالی که در شرایط جنگی این زمان خیلی طولانیتر است و خبرنگار باید کار اطلاع رسانی را در فرایندی طولانی انجام دهد. همین طور که میبینید، جنگ روسیه و اکراین چندین سال طول کشیده و طبعا خبرنگار آن کار سخت تری نسبت به بحرانهای طبیعی دارد.
ماهیت اینها هم با هم متفاوت است: در شرایط جنگی، شما از حیث نوع اتفاقهایی که دارد میافتد با مسائل سیاسی و ایدئولوژیک مواجه هستید؛ بنابراین، احتمال فشار بر شما برای سانسور یا انتشارندادن اخبار یا تحریف اخبار خیلی بیشتر است نسبت به بحرانهای طبیعی؛ حکومتها خیلی حساستر میشوند و موانع بیشتری را پیش روی خبرنگار میگذارند. ازنظر ریسک که بحران جنگ با بحران طبیعی قابل مقایسه نیست و خبرنگاران زیادی بودهاند که در شرایط جنگی به واسطه حضور در میدان جانشان را از دست دادهاند.
در چنین زمان هایی، اعتماد عمومی به رسانهها بسیار حیاتی است. چطور میشود مرجعیت رسانهای را به دست آورد، بازگرداند یا حفظ کرد؟
بحث اعتماد به رسانهها چیزی نیست که یک شبه رخ بدهد، این محصول یک فرایند بلندمدت است و رسانهها براساس نوع عملکردشان در طی ماهها و سالها در پیش مخاطبان اعتبار کسب میکنند، و طبیعتا رسانهای که مدتهای طولانی از این مسئله غفلت کرده باشد در شرایط بحرانی هم نمیتواند توقع داشته باشد که منبع خبری اصلی مخاطب به حساب بیاید.
حداقل انتظاری که در شرایط بحرانی از رسانهها هست این است که، به واسطه حساسیت موضوع و شرایط، مبتنی بر اطلاع رسانی دقیق و شفاف عمل کنند و جلوِ انتشار اخبار جعلی و اطلاعات گمراه کننده را بگیرند و از این طریق بتوانند حداقل اعتباری برای خودشان کسب کنند. اما، طبیعتا، اگر در طی دورههای قبلیْ فعالیت رسانه به نحوی نبوده باشد که بتواند اعتماد مخاطب را جلب کند، در شرایط بحرانی هم یک منبع خبری موثق برای مخاطبان به حساب نخواهد آمد.
مردم در چنین بحرانهایی چطور باید با رسانه و خبر مواجه شوند؟ چطور راستی آزمایی کنند تا کمتر در معرض اخبار جعلی قرار بگیرند؟
این مسئله هم خودش آموزش قبلی میخواهد و در فرایندی کوتاه مدت نمیشود توقع داشت که مخاطب سطح سواد خودش را ارتقا بدهد؛ باید از قبل یک دانش ضمنی به مخاطب منتقل کرد و سطح سواد رسانهای او را ارتقا داد. ولی، درمجموع، باید این طور استدلال کنم که ما در مواجهه با رسانهها باید یک تفکر انتقادی داشته باشیم.
این میطلبد که مردم هر چیزی که رسانهای منتشر میکند را دربست نپذیرند و حداقل با چند فاکتور ارزیابی کنند. اگر بخواهیم مختصر بگوییم، یکی از عوامل مؤثر دراین خصوص این است که اول نگاه کنیم که از چه منبع خبریای داریم اطلاعاتمان را کسب میکنیم، آیا منبع خبری ما یک رسانه شناسنامه دار و اصیل و حرفهای است یا صرفا یک کانال یا صفحه بی نام ونشانی است که متأسفانه در فضای بی حساب وکتابی که ما شاهدش هستیم رشد کرده و فالوور گرفته و حالا دارد خودش را به عنوان یک رسانه جا میزند و درحقیقت یک شبه رسانه بیش نیست.
پس باید تفکیک کنیم رسانههای حرفهای را از شبه رسانه ها، اخبار را از شبه خبرها؛ و طبیعتا خبر آن چیزی است که باید فکت داشته باشد و ناظر به یک رویداد بیرونی باشد؛ آن چیزی که حدس و گمان است نمیتواند خبر باشد، و مخاطبان باید این را همیشه مدنظر قرار دهند که ما در طول روز با حجم زیادی از شبه خبرها طرف هستیم که اینها خبر نمیتوانند باشند. پس منبع خبری را ببینیم و بررسی کنیم که خاستگاه آن چیست و کجا دارد فعالیت میکند، بودجه اش را از چه طریق دارد تأمین میکند، دولتی است یا خصوصی، داخل مرز است یا خارج آن، نحوه ارتباطش با موضوع به چه ترتیب است.
سوگیری رسانهای مسئلهای است که به راحتی، اگر کمی دانش ضمنی داشته باشیم، قابل تشخیص است. اخبار جهت دار منتشرکردن یا اطلاعات گمراه کننده منتشرکردن و ترکیب کردن آنها با اطلاعات درست یکی از شگردهای رسانههای غیرحرفهای است که باعث میشود مخاطب فریب بخورد و با اخبار گمراه کننده مواجه شود. اگر بتوانیم این را تشخیص بدهیم -یعنی نسبت رسانه را با ماهیت موضوع- شاید راحتتر بتوانیم تصمیم بگیریم که چه نوع رسانههایی دارند کار خبری انجام میدهند و کدامها بیشتر به فریب مخاطب مشغول هستند.
به طور خاص، در بحران اخیری که با آن روبه رو هستیم، رسانههایی که در خارج از کشور فعالیت میکنند و سالهای سال است که دارند علیه کشور ما و علیه هویت ما قدم برمی دارند در این موضوع هم نمیتوانند اطلاعات غیرسوگیرانه به مخاطب بدهند؛ حتما برای پیشبرد منافع خودشان اطلاعات گمراه کننده و تحریف شده در اختیار مخاطب قرار میدهند؛ و این میطلبد که با دقت بیشتری عمل کنیم.
بحث دنبال کردن چند منبع خبر هم مهم است: بهتر است از مراجع مختلف خبری اخبار را دنبال کنیم، نه صرفا از یک یا دو کانال مشخص، تا از مجموع اخباری که از طریق منابع مختلف به دست میآوریم بتوانیم قضاوت بهتری داشته باشیم و تشخیص بدهیم این روایتها کجا با هم اختلاف دارند و از مجموع آنها بتوانیم به روایت اصلی بیشتر دسترسی پیدا کنیم.
تحلیل و ارزیابی تان از شرایط و وضعیت خبررسانی و فعالیت رسانههای داخلی، به ویژه صداوسیما، از ابتدای حمله اسرائیل چیست؟
البته در طی این چند روز آن طور که باید وقت نکردهام به طور دقیق عملکرد صداوسیما را رصد کنم، اما -همان طور که در بحث اعتماد مخاطب به رسانه اشاره کردم- الان صداوسیما و سایر رسانههای جریان اصلی ما باید با اطلاع رسانی سریع، و درعین حال دقیق، ابتکار عمل را در دست بگیرند و اجازه میدان داری به رسانههای بیگانه یا برخی کانالهای تلگرامی را ندهند.
ازطرفی، رسانه ملی، با پذیرش نوعی تکثر گفتمانی، میتواند تریبونی باشد برای افرادی از جناحها و گرایشهای مختلف که در موضوع ایران و حفظ تمامیت ارضی کشور اشتراک نظر دارند، و از این طریق به تقویت هم بستگی اجتماعی کمک کنند. ما، در شرایط حاضر، به این هم بستگی واقعا نیاز داریم. مسئله بعدی سلامت روانی جامعه است که باید موردتوجه مدیران خبری قرار گیرد. انتشار اخبار و یا تصاویر و فیلمها نباید به گونهای باشد که هراس و وحشت در مخاطبان ایجاد کند.
فضای مجازی، به طور مشخص ایکس (توییتر)، تلگرام و اینستاگرام، را چطور دیدید؟ چقدر و چطور میتوان از این فضاها در زمانه بحران استفاده کرد؟ نظرتان راجع به فیلترینگ در شرایط کنونی چیست؟
از نقش مؤثر سوشال مدیا در بحرانها مثالهای زیادی وجود دارد، به ویژه در بحرانهای طبیعی مانند سیل و زلزله. میتوانید به نقشی که توییتر در اطلاع رسانی بحران و در فرایند امدادرسانی و جلب کمکهای مردمی داشت نگاه کنید که از نکات مثبت رسانههای اجتماعی عنوان میشود. بنابراین، در شرایط جنگی هم طبیعتا رسانههای اجتماعی، به علت سرعتی که در انتشار اخبار به صورت لحظهای دارند و به علت اینکه برای کاربران دسترس پذیرتر هستند، میتوانند تأثیر زیادی داشته باشند.
ازآن طرف، اخبار جعلی یا فیک نیوزها در همین بسترهاست که رشد و جریان پیدا میکنند و باعث میشوند آن جریان ارتباطی با اختلال مواجه شود و حجم زیادی از اخبار جعلی به جای اخبار واقعی به مخاطب تحویل شود که مثالهای زیادی هم دارد: مثلا، عکسهای رویدادی را به جای رویداد دیگری منتشر میکنند، که به تناوب در شبکههای اجتماعی دیده میشود، یا افرادی با هویتهای نامعلوم و نامشخص اقدام به انتشار خبر و اطلاعات میکنند، در حالی که اصلا مشخص نیست پشت این پروفایلها اصلا کی هست.
اینها باعث میشود که گاه با حجم زیادی از خبرهای جعلی مواجه شویم که همین هم کار را برای مخاطب عادی، اگر بخواهد تمایز بدهد بین اطلاعات درست و غلط، سخت میکند. درباره فیلترینگ که اشاره کردید، رسانههای اجتماعی میتوانند نقش برجستهای در شکل دهی به روایت داشته باشند که در این پلتفرمها -در توییتر یا اینستاگرام- میتواند شکل بگیرد و، اگر ما آنجا حضور نداشته باشیم، آن عرصه را به جریانهای رقیب واگذار میکنیم و اجازه میدهیم آن روایتها جوری که آنها میخواهند خلق شوند و شکل بگیرند.
در جنگ پیشِ رو هم یکی از آرزوهاست که کاربران ما میتوانستند بدون فیلتر و موانعی که سر راهمان هست در شبکههای اجتماعی توییتر و اینستاگرام حضور فعال داشته باشند و این حجم از فجایعی که دارد در کشور رخ میدهد با تصویر و اطلاعات درست منتشر کنند که بتوانیم به گوش جهانیان برسانیم و روایت رسانهای خودمان را از جنگ ارائه بدهیم که متأسفانه فیلترینگ اینجا ضربه میزند و مانع شکل گیری این روایت میشود و، در مقابل، جریانهای رقیب هستند که میتوانند روایتهای موردنظر خودشان را شکل بدهند و افکار عمومی جهانی را به نفع خودشان مصادره کنند.
اما این میطلبد که حداقل کاربران فارسی زبان، چه در داخل و چه در خارج، واقعا دست به دست هم بدهند و فجایعی که دارد در این جنگ رقم میخورد، مانند کشته و شهیدشدن آدمهای بی گناه و غیرنظامی، را در این پلتفرمها منتشر کنند تا ما از این فضا به نفع خودمان استفاده کنیم.