شطرنج بینتیجه مدیران فوتبالی با مهرههای پرطمطراق لژیونرها، همچنان در سکوت و ابهام ادامه دارد؛ آنهم در شرایطی که زمزمههای پرطمأنینه از فتح باب مذاکره با ستارههای خارجنشین، بیشتر به بازارگرمی شباهت دارد تا واقعیتهای نقلوانتقالاتی.
رضا درویش، مدیرعامل باشگاه پرسپولیس، طی روزهای اخیر از ارسال پیشنهاد رسمی برای جذب بازیکنانی چون شهریار مغانلو، محمدجواد حسیننژاد، سعید سحرخیزان و مهدی قایدی خبر داده است؛ درحالیکه نهتنها نشانهای از تحقق این وعدهها دیده نمیشود، بلکه شواهد حکایت از دشواریهای مضاعف در مسیر چنینجذبهایی دارد.
بهعنوان نمونه، تنها برای دریافت رضایتنامه مهدی قایدی از شباب الاهلی، رقمی در حدود ۲ میلیون دلار مطرح شده است؛ مبلغی که با درنظرگرفتن تعهدات مالی باشگاه و سختگیری فدراسیون، عملاً نشدنی بهنظر میرسد. تازه این جدای از ارقامی است که باید صرف تأمین رضایت بازیکنان و کارگزارانشان شود؛ واقعیتی که مدیران باشگاه گاه با ژستی تبلیغاتی و دور از شفافیت آن را نادیده میگیرند.
این بازی رسانهای، البته سنتی دیرینه در بازارهای تابستانی فوتبال ایران دارد. هرساله بمبهای مجازی یکی پس از دیگری در نقل و انتقالات «منفجر» میشوند؛ بدون آنکه حتی جرقهای واقعی در زمین شکل بگیرد. نامهایی چون علیرضا جهانبخش، علی قلیزاده، احمد نوراللهی و مهدی قایدی، بهطور مرتب در فضای مجازی به تیمهای داخلی منتسب میشوند، اما واقعیت هیچگاه با این هیاهو هممسیر نمیشود.
از سوی دیگر، برخی ایجنتها و واسطهها با مهآلودکردن فضا و انتشار اخبار غیررسمی، سعی دارند مسیر سودآوریهای شخصی خود را هموار کنند؛ در این میان، رسانههایی هم پیدا میشوند که بیآنکه از صحتوسقم ماجرا مطمئن باشند، بلندگوی این اخبار شبهواقعی میشوند.
در این شرایط، آنچه قربانی میشود، اعتماد عمومی، حقیقت حرفهای و روان فوتبال ایران است. فضای مجازی نیز که گاه به عصای دست مدیران درمعرض برکناری بدل میشود، نقش مضاعفی در وارونهسازی واقعیت ایفا میکند و با بهرهگیری از قدرت پروپاگاندا، مسیر تحلیل درست را سد میکند.
واقعیت آن است که فوتبال ایران بیش از هر چیز نیازمند صداقت، شفافیت و عقلانیت در مدیریت منابع انسانی و مالی است. استفاده ابزاری از نام لژیونرها و ایجاد موجهای هیجانیِ بدون پشتوانه، نهتنها سودی برای باشگاهها ندارد، بلکه به بیاعتمادی هواداران و تشدید بحرانهای مدیریتی دامن میزند.
در روزگاری که فوتبال ایران بیش از همیشه به ثبات و تدبیر نیاز دارد، شاید زمان آن رسیده باشد که مدیران از بازیهای رسانهای فاصله بگیرند و بهجای وعدههای توخالی، برنامههای واقعی و قابلتحقق ارائه کنند؛ چراکه تداوم این مسیر، چیزی جز بازی باخت–باخت برای باشگاهها و هواداران نخواهد بود.