این روزها نام وحید هاشمیان بهعنوان یکی از گزینههای سرمربیگری پرسپولیس بیش از همیشه در فضای فوتبال ایران مطرح شده است. بازیکن اخلاقمداری که سالها در بوندسلیگا بازی کرده و در مسیر مربیگری نیز مسیر حرفهای و علمی را پیموده است؛ اما پرسش مهم اینجاست: آیا پرسپولیس، سکویی مناسب برای اولین تجربه سرمربیگری در سطح اول باشگاهی است؟
وحید هاشمیان بیتردید از معدود ایرانیهایی است که بالاترین مدارک مربیگری فوتبال در آلمان را گرفته، در کلاسهای نخبهترین آکادمیهای مربیگری اروپا حضور داشته و از نظر تئوری و دانش فوتبال، نمره بالایی میگیرد. اما یک واقعیت را نمیتوان نادیده گرفت: او هنوز روی نیمکت هیچ تیم بزرگی ننشسته، نه در لیگ برتر ایران، نه در سطوح اول اروپا.
پرسپولیس امروز اما، تیمی نیست که فرصتی برای آزمون و خطا بدهد. تیمی است زخمی از فصلی بدون جام، که پس از یک دهه درخشان، برای نخستین بار بدون هیچ دستاوردی فصل را تمام کرد. هواداران منتظرند تا تیم محبوبشان با یارگیری نسبتاً خوب این تابستان، به کورس قهرمانی بازگردد. این یعنی فشاری مضاعف روی سرمربی آینده، فشاری که شاید از فشار مسابقات هم سنگینتر باشد.
آیا وحید هاشمیان با آن شخصیت آرام و درونگرای خود، با آن پایبندی اخلاقی ستودنی، اما شاید حساسیتبرانگیز، تاب این حجم از توقعات، هجمهها و مدیریت یک رختکن پرستاره و یک سکو پر از انتظار را خواهد آورد؟ این دقیقاً همان نقطهای است که میتواند پروژه پرسپولیس-هاشمیان را به تیغی دولبه تبدیل کند؛ یا موفقیتی درخشان برای نسل تازه مربیان ایرانی رقم بزند، یا تجربهای تلخ که هم برای مربی و هم باشگاه، هزینهساز باشد.
نمونههای مشابه در فوتبال جهان نیز کم نیستند. مارکو فانباستن، اسطوره فوتبال هلند، یکی از بارزترین آنهاست. او بدون تجربه مربیگری در باشگاهها، مستقیماً هدایت تیم ملی هلند را بر عهده گرفت، اما پروژهاش بهسرعت شکست خورد و دیگر هرگز نتوانست در سطح اول مربیگری بازگردد. چون فشار نیمکتهای بزرگ، بیرحمتر از آن است که با نام و اعتبار دوران بازیگری بتوان آن را مهار کرد.
پرسپولیس امروز بیش از هر چیز، به مربیای نیاز دارد که بتواند بحران را مدیریت کند، با رسانهها بجنگد، فشار هواداران را مهار کند و در رختکن، بیتعارف باشد. اینها الزاماتی است که در کنار دانش فنی، تنها با تجربه و آزمون عملی به دست میآید؛ و دقیقاً به همین دلیل است که بسیاری از مربیان بزرگ، حتی پس از سالها دستیاری و آموزش، جرات نمیکنند بیهیچ سابقهای روی نیمکت تیمی بزرگ و پرحاشیه بنشینند.
هاشمیان، اگرچه سرمایهای مهم برای فوتبال ایران است، اما شاید مقصد او در نخستین گام مربیگری، باید جایی باشد برای ساختن، نه برای قهرمان شدن؛ جایی برای آزمودن، نه جایی که باید بلافاصله نتیجه گرفت.