در جهان امروز که رقابت بر سر مسیرهای ترانزیتی و کریدورهای حملونقل بینالمللی هر روز تنگاتنگتر میشود، ایران با موقعیت ژئوپلیتیک ممتاز خود، این شانس را دارد که نقشی محوری در زنجیره جهانی ترانزیت ایفا کند.
اما واقعیت این است که بدون یک استراتژی جامع و مدون که همه ظرفیتها و چالشها را در بستر زمانی و مکانی لحاظ کند، این فرصت طلایی به تهدیدی برای هدررفت منابع بدل خواهد شد. نگاهی به رویکردهای سالهای اخیر نشان میدهد که برنامهریزیهای کلان ما، بهویژه در حوزه اسناد بالادستی نظیر برنامه هفتم توسعه، بیش از آنکه ناظر بر مطالعات دقیق و سیاستگذاری علمی باشد، به غلبه کلینگری و فقدان نقشه راه عملیاتی گرفتار آمده است.
این اتفاق به ویژه در حوزه کریدورهای شمال-جنوب و شرق-غرب که خراسان رضوی و مشهد یکی از شاهراههای اصلی آن هستند، نمود بارزتری دارد. خراسان رضوی و پایانههای مرزی آن از جمله دوغارون، لطفآباد و سرخس، نهتنها معبر اصلی تعاملات تجاری کشور با آسیای میانه و افغانستان به شمار میروند، بلکه با توسعه زیرساختهای لجستیکی و تقویت مراکز تجمع بار، میتوانند همافزایی محسوسی در جذب ترافیک ترانزیتی و کاهش هزینههای عملیاتی حملونقل رقم بزنند.
مشهد نیز بهعنوان یکی از قطبهای بزرگ اقتصادی، زیارتی و بازرگانی کشور، ظرفیت تبدیلشدن به هاب ترانزیتی شرق ایران را داراست؛ ظرفیتی که متأسفانه به دلیل نبود راهبرد مدون و چالشهای متعدد همچون بروکراسی زائد، همپوشانی نهادها و فقدان همکاری مؤثر بخشهای دولتی و خصوصی، تاکنون به بار ننشسته است.
در عرف جهانی، کشورهایی که در ترانزیت موفق بودهاند، سه رکن اساسی را محور راهبرد خود قرار دادهاند: ساختار هماهنگ و استاندارد، حملونقل چندوجهی مقتدر و قابل اعتماد و در نهایت زنجیره تأمین کارآمد با مشارکت فعال بخش خصوصی. اما در ایران، بسیاری از تصمیمات مربوط به مرزها، گمرکات و حملونقل، عملا به جای همافزایی، منجر به تعارض و اصطکاک نهادی گردیده است؛ موضوعی که به ویژه در پایانههای مرزی خراسان رضوی نمود بیشتری دارد و بعضا باعث از دست رفتن فرصتها در رقابت با مسیرهای جایگزین مثل کریدورهای قفقاز و آسیای میانه میشود.
تحریمها و محدودیتهای دسترسی به خدمات مالی و بیمهای نیز مزید بر علت شده تا مسیر توسعه کریدورهای ترانزیتی شرق کشور پیچیدهتر گردد و این موضوع نقش مدیریت ریسک، تنوعبخشی به شرکای خارجی و ایجاد زیرساختهای دیجیتال مبتنی بر فناوریهای نوین را دوچندان مهم میسازد. امروز اگر بخواهیم مشهد و خراسان رضوی را به بازیگران اصلی تحولات آینده حملونقل منطقه بدل کنیم نباید، از کلینگری و حرکت به سوی برنامههای عملیاتی، تخصصمحور و مبتنی بر مشارکت واقعی همه ذینفعان غافل شویم.