در این وانفسا که ویروس کرونا جان و مال بسیاری از ایرانیها را به خطر انداخته و تالمات جسمی و روانی فراوانی بر ما وارد کرده است، خبر واگذاری جزیره کیش به چینیها، ویروسوار صدر تا ذیل جامعه را دربرمیگیرد. راستش را بخواهید، من اولبار که تیتر خبر را دیدم، تصور کردم باز با یکی از تیترهای لوس و توأم با شیطنت رسانهای مواجهام؛ همانها که میخواهند مخاطب را به هر قیمتی شده، داخل مطلب بکشانند و بر شمار کلیکها بیفزایند؛ یا با مطلبی که احتمالا طنز و شوخی و چیزی در این مایههاست. بههرحال از کنارش گذشتم. اما کمی بعد، تعدادی از دوستان، این خبر را برایم ارسال کردند و صحت و سقم آن را از من جویا شدند. کسانی که اتفاقا خودشان هم دستی بر آتش کار رسانه دارند و از مطلعین روزگارند. اینجا بود که فهمیدم قضیه جدیتر از این حرفهاست. طولی نکشید که خبر فراگیر و نقل محافل رسمی و غیررسمی شد؛ «جزیره کیش به چینیها واگذار شد»!
در اینجا نمیخواهم از منظر حقوقی و فنی این ماجرا را تجزیه و تحلیل کنم؛ چون در صلاحیت و تخصص من نیست. این را باید به اهلش واگذار کرد. اما برای من که در حوزه رسانه فعالیت میکنم، این وجه ماجرا مهم است که اصولا چرا این خبر و نمونههای مشابهاش تا این اندازه فراگیر و از آن مهمتر باور میشوند؟ برای پاسخگویی به این سؤال، ناگزیریم یکبار، مجموعهعواملی را که منجر به شکلگیری «شایعه» میشود، با هم مرور کنیم.
اول؛ حساسیت و اهمیت موضوع. برای تولید شایعه، پارامتر اول، درجه اهمیت موضوع است. باید موضوع برای عموم مردم اهمیت فراوان داشته باشد؛ مثلا موضوعاتی که با سلامت یا معیشت یا امنیت مردم سروکار دارند، مستعد شایعهاند. در فقره اخیر نیز، یک طرف قصه جزیره کیش است بهعنوان یکی از زیباترین جزایر ایران و حتی جهان و طرف دیگر هم، چین که در چند سال اخیر و بهویژه بعد از انتشار ویروس کرونا از مقبولیت چندانی نزد افکار عمومی ایرانی برخوردار نیست و حالا میخواهد این جزیره زیبا را از آن خود کند؛ بنابراین مواد لازم برای ساخت یک شایعه فراهم است. ازطرفی هرقدر اهمیت و حساسیت موضوع نزد افکار عمومی بیشتر و اطلاعات درباره آن کمتر باشد، احتمال شکلگیری شایعه و گسترش و باورپذیری آن بیشتر میشود. اصولا شایعه، محصول دوران رسانهایشده امروز نیست. در دوران ماقبل مدرن نیز شایعه وجود داشته است. منتها امروز، بهجای اینکه فردبهفرد و شفاهی منتقل شود، از صفحات کانالها و شبکهها راهی به بدنه جامعه باز میکند.
دوم؛ بازه زمانی انتشار خبر. خبر درست در روزهایی منتشر میشود که موضوع برنامه راهبردی بلندمدت ایران و چین ازجانب مسئولان مطرح شده است. اصولا ازآنجاکه شایعهها حدی و رنگی از واقعیت را در خود دارند، خبر انتشار این برنامه جامع، بهانه لازم را برای انتشار شایعه فراهم میکند. چون بهواسطه این خبر، جرقه اولیه در افکار عمومی زده شده است، اما اطلاعات بیشتری از آن در دست نیست و کسی هم دقیقا توضیح نمیدهد که ماجرا از چه قرار است. در چنین شرایطی است که چینیها صاحب جزیره کیش میشوند. افکارعمومی تشنه اطلاعات است، اما چیزی نمییابد. ازاینرو عدهای از خلأ ایجادشده بهترین استفاده را میکنندو نیاز خبری مردم را با انتشار اطلاعات بدون سند و مدرک پاسخ میگویند. راست و دروغ را به هم میبافند و از قول این و آن چیزهایی منتشر میکنند. مخاطب هم که زمینههای ذهنی لازم را برای پذیرش چنین خبرهایی دارد، آنها را باور میکند و از سر دلسوزی برای وطن از هیچ تلاشی برای انتشار و نقل آنها دریغ نمیکند. طبق معمول ما اهالی رسانه هم باید دست به کار شویم و با این مسئول و آن مسئول صحبت کنیم و از قول آنها تکذیب کنیم و قسم و آیه بیاوریم که قضیه صحت ندارد؛ تازه اگر موفق شویم.