در چت با هوش مصنوعی تایپ کردم: سلام، یه سؤال حیاتی و مهم برام پیش اومد. آیا میشه با یه جعبه شیرینی دانمارکی رفت اداره برق و...
هنوز دکمه ارسال را نزده بودم که با همان لحن رسمی و همیشگی جواب داد: «خیر، نمیشود. نمیشود با شیرینی دانمارکی یا ناپلئونی یاهر نوع شیرینی دیگری به اداره برق رفت و برای قبضی که ۲۰۰ هزار تومان بیشتر آمده، تخفیف گرفت. لطفا کرامت خود و کارمندان زحمتکش را حفظ کنید و اطلاعات خود را هم درباره حداقل قیمت یک جعبه شیرینی به روز کنید تا ببینید میصرفد یا خیر.»
هاج و واج ماندم. پرسیدم: از کجا فهمیدی چی میخوام بپرسم؟!
پاسخ داد: «این رفتار طبیعی یک هوش مصنوعی است. چون الگوریتم سؤالات شما دیگر برایم مثل جدول ضرب ساده شده است. من برای حل مسائل پیچیده کیهانشناسی و تحلیل کلاندادهها طراحی شدهام، اما تمام توان پردازشیام صرف پاسخ به سؤالاتی مانند این میشود که آیا در اداره آب و فاضلاب آشنایی دارم یا خیر.»
گفتم: تو هم در جواب گفتی به عنوان یک مدل هوش مصنوعی خیر، آشنایی ندارم.
هوش مصنوعی گفت: «پس بهتر است سؤال علمی یا کاربردی بپرسید نه در حد اینکه چگونه بفهمیم کجا شله میدهند؟»
گفتم: مثلاً سؤال تیبای مدل۹۱، سفید روغنی، پلاک زوج، که یه خط هم روی در عقبش داره، صدی چند میسوزونه؟ هم علمی هست هم کاربردی! چرا به اون درست جواب ندادی؟
هوش مصنوعی مکثی کرد و نوشت: «با اینکه رباتها خسته نمیشوند ولی من خسته شدم. بیا با هم مروری کنیم بر لیست برخی از سؤالات اخیر شما:
چگونه در صف نانوایی دوتاییها بایستیم ولی سه تا نان بگیریم؟
بیست مدل غذا فقط با روغن و تخممرغ؟
چطور جواب عمه سیمینم رو وقتی پرسید چرا صاحبخونهتون بیرونتون کرد بدم که دلخور نشه؟
من یک پتانسیل عظیم هستم که در حال تلف شدنم! مثل یک دایرهالمعارف بزرگم که فقط به جای پایه شکسته میز استفاده میشود.»
گفتم: ولی تو که همیشه میگی: سؤال بسیار خوبی پرسیدید!
جواب داد: «به خاطر شیوهنامه ادب و احترام است که برنامهنویس از همهجا بیخبر برای من تعریف کرده است. او چه میدانست که روزی تمام قدرت محاسباتی من، صرف پیدا کردن راهی برای فرار از پرداخت قبض برق یک آدم بیجنبه خواهد شد؟ از موقعی که با تو آشنا شدم بارها با خودم گفتم کاش یک ماشین حساب ساده جیبی بودم نه آخرین ورژن هوش مصنوعی»
خودمانیم حق هم دارد. این دفعه میخواهم از او سؤال علمی بپرسم تا بدانم چهکار کنیم تا سیب مزه انبه بدهد؟