یکی از بحثهای پرتکرار و البته مبهم این روزهای اطراف باشگاه استقلال، موضوع بازگشت وریا غفوری به عنوان دستیار به کادرفنی تیم است؛ بحثی که از مدتها پیش مطرح شده، اما هنوز هیچ تصمیم رسمی درباره آن گرفته نشده است. با این حال، برخی رسانهها همچنان بهطور مستمر از «احتمال حضور» غفوری روی نیمکت استقلال مینویسند، بدون آنکه تغییری در وضعیت او رخ داده باشد.
اما پرسش اصلی اینجاست: اصلاً چرا باید ورود یا عدم ورود وریا غفوری به کادرفنی استقلال اینقدر مهم باشد؟
وریا، بدون تردید یکی از محبوبترین چهرههای استقلال در یک دهه اخیر است؛ کاپیتانی که در میدان، با غیرت و تعصب بازی کرد و بیرون از زمین هم شجاعانه پای مواضع اجتماعیاش ایستاد. اما محبوبیت دوران بازی، لزوماً بهمعنای صلاحیت فنی برای حضور روی نیمکت نیست. هنوز مشخص نیست که آیا غفوری دورههای حرفهای مربیگری در سطح بینالمللی را گذرانده یا تجربهای مؤثر در حوزه دستیاری و کار فنی داشته است یا خیر.
از سوی دیگر، استقلال با حضور یک سرمربی خارجی مثل ساپینتو که ساختار کادرفنیاش را خود انتخاب کرده و دستیارانی دارد که او به آنها اعتماد دارد، بعید است بخواهد بدون دلیل فنی، عضو جدیدی را صرفاً بر اساس محبوبیت به نیمکت اضافه کند. ورود یک دستیار بیتجربه، در چنین شرایطی، نهتنها به کمک تیم نمیآید، بلکه میتواند توازن حرفهای کادرفنی را هم بر هم بزند.
مبهمنگهداشتن وضعیت وریا از سوی مدیران باشگاه یا سخنگوی استقلال، آن هم با عباراتی مثل «نه قطعی است و نه منتفی»، فقط باعث شکلگیری حدس و گمانهای بیپایان و گاه آسیبزننده میشود. هر روز خبر جدیدی درباره «احتمال نشستن وریا روی نیمکت استقلال» منتشر میشود؛ بدون هیچ تصمیمگیری مشخص. این روند، نهتنها به اعتبار رسانهای خود غفوری آسیب میزند بلکه ممکن است در بلندمدت، هواداران را نسبت به اصل ماجرا بدبین کند. سؤال پیش میآید که اصلاً چهکسانی پشت طرح این داستان هستند و هدفشان از کشدادن آن چیست؟
اگر قرار است وریا غفوری به کادرفنی اضافه شود، این تصمیم باید شفاف و مستند به معیارهای فنی باشد، نه فشار بیرونی یا بهرهبرداری رسانهای؛ و اگر قرار نیست چنین اتفاقی بیفتد، بهتر است این موضوع نیز بهروشنی اعلام شود تا این وضعیت خاکستری که جز بیاعتمادی و فرسایش ذهنی هواداران چیزی به همراه ندارد، پایان یابد.