به گزارش شهرآرانیوز؛ از اوایل خرداد که به مشهد آمده بود، آن قدر به همه دروغ گفته و کلاهبرداری کرده بود که باورش شده بود با شگرد مرموزش دستگیر نخواهد شد. همین اعتماد به نفس سبب شد در حالی که پلیس فتا او را شناسایی کرده بود، برای دومین بار در یک ماه، برای پول شویی به یک طلافروشی در منطقه سجاد برود؛ مغازهای که اتفاقا صاحبش در آسمانها به دنبال این کلاهبردار میگشت. اولین بار که کلاهبردار جوان به طلافروشی رفته بود، برای خرید یک النگوی مستعمل، ۵۰۰ میلیون ریال به طلا فروش پرداخته بود؛ پولی که چند روز بعد سبب بسته شدن حساب بانکی مالک این واحد صنفی تا اطلاع ثانوی شد. مالک طلا فروشی که به اتهام پول شویی نگران خدشه دار شدن اعتبارش بود، وقتی متهم را برای دومین بار در مغازه اش دید، او را معطل کرد و با ایما و اشاره به شاگردش فهماند که این مرد حق بیرون رفتن از مغازه را ندارد و حتی طلای نو به جای مستعمل در مقابلش گذاشت. در ادامه، این فرد به بهانهای از مغازه اش بیرون رفت و با پلیس تماس گرفت. به دنبال این گزارش، سرهنگ محمد چراغ، فرمانده انتظامی مشهد، به افسران کلانتری سجاد مأموریت داد قاطعانه به پرونده رسیدگی کنند.
چند دقیقه پس از تماس مالک طلافروشی، سرهنگ ابراهیم خواجه پور، رئیس کلانتری سجاد، به همراه گروهی از مأموران این مرکز پلیس، راهی محل شد. مالک طلافروشی که نگران فرار متهم بود، تا رسیدن مأموران به سراغ همسایهها رفت و از آنها خواست تا رسیدن پلیس، به او در نگه داشتن متهم کمک کنند. چند دقیقه بعد، در حالی که متهم همچنان در حال چانه زدن با شاگرد طلافروشی بود، زرگر به همراه چند جوان درشت اندام به مغازه اش بازگشت. متهم به محض دیدن این افراد متوجه سنگینی نگاه آنها شد. او به شاگرد مغازه گفت باید از همسرم درباره النگویی که میخواهم برایش بخرم سؤال بپرسم؛ اما گوشیام را در خودرو جا گذاشتهام. او به قصد بیرون رفتن به سمت در رفت، اما در طلافروشی قفل برقی داشت و پشت در ماند.
مرد جوان با صدای بلند از مالک طلا فروشی خواست در را باز کند. او که فراموش کرده بود گفته گوشی همراهش را در خودرو جا گذاشته است به مالک مغازه گفت النگویی را که میخواهد انتخاب کرده، اما کارت بانکی اش را در خودرو جا گذاشته است؛ باید برود و کارت را بیاورد؛ جملهای که با خنده تلخ افراد حاضر در مغازه همراه شد. مرد جوان که مطمئن شده بود در تله افتاده است، یک قطعه طلا از داخل ویترین برداشت و یک کارت بانکی به طلافروش داد؛ اما زرگر دیگر فریب او را نخورد.
متهم ابتدا شروع به تهدید کرد، اما وقتی واکنش مردان جوان را دید، به التماس رو آورد که ناگهان در مغازه باز شد و او به سمت در خروجی چرخید و خواست از مغازه خارج شود ولی با مأموران روبه رو شد. متهم با دیدن مأموران همچون یک بازیگر حرفهای دوباره نقش بازی کرد و گفت: «این طلافروش و شاگردش قصد آزارم را داشتند.»، اما با بسته شدن دستبند دور دستانش، دیگر حرفش را ادامه نداد. متهم در حالی که اصرار داشت نام و نام خانوادگی اش همان اسامی نوشته شده روی کارت بانکی است، به همراه صاحب طلافروشی به کلانتری سجاد منتقل شد؛ جایی که او پس از رویارویی با مستندات پلیس به ناچار به جرمش اعتراف کرد.
متهم در بازجویی فنی پلیس گفت: «من چند ماه پیش برای کار از یکی از شهرستانهای استان به مشهد آمدم. اول میخواستم کار آبرومندانهای راه بیندازم، اما با افرادی آشنا شدم که به من شگرد کلاهبرداری از سایتهای واسطه گر را یاد دادند. اول باورم نمیشد که مردم با دیدن یک آگهی در سایتهای واسطه گر، به این راحتی دهها میلیون تومان به فردی که نمیشناسند بیعانه بدهند، اما به سادگی دیدم که این اتفاق افتاد. این بود که به جای کار کردن تصمیم گرفتم کلاهبرداری کنم. با پولی که داشتم، به سراغ چند کارتن خواب رفتم. به آنها مقداری پول دادم و حاضر شدند با من به شعبه بانکهای مختلف بیایند. آنها در بانکهای مختلف حساب باز کردند و کارتشان را به من دادند. بعد هم به نام آنها از اپراتورهای مختلف سیم کارت گرفتم و با گوشیهای همراه شروع به درج آگهی فروش خودرو کردم.»
متهم در ادامه با نشان دادن چند تصویر در گوشی همراهش مدعی شد: من تصاویر و فیلمهایی از یک خودرو پراید آماده کردم و از همه زوایا و قسمتهای خودرو فیلم و عکس گرفتم. چند تصویر را در سایت واسطه گر گذاشتم و مابقی را وقتی افراد به من زنگ میزدند، برای آنها میفرستادم؛ تصاویری که به مشتریان میگفتم همین الان از خودرو گرفتهام. من به افرادی که زنگ میزدند، میگفتم ساکن شهرستان هستم و از قیمت خودرو خبر ندارم؛ باوجود این برای بیماری همسرم پول لازم دارم و مجبورم پرایدم را بفروشم. هیچ کدام از افرادی که با من تماس گرفتند، نگفتند قیمت خودرو زیر قیمت بازار است؛ اما در عوض وقتی گفتم بیعانه بدهید، از من خواستند آگهی خودرو را حذف کنم تا این پول را به حسابم واریز کنند. من در ادامه با پول آنها برای خودم طلا خریدم، بعد هم سیم کارتها را دور انداختم.
با تکمیل اعترافات این کلاهبردار، متهم با دستور مقام قضایی به زندان منتقل شد، اما تحقیقات پلیس برای کشف جرائم احتمالی دیگر او ادامه دارد.