به گزارش شهرآرانیوز؛ مأموران در همان ابتدای تحقیقات خود در رسیدگی به این پرونده، به سرنخهایی از سرقتهای سال گذشته دست پیدا کردند؛ پروندهای مربوط به صد فقره سرقت لوازم خودرو که در یک بازه زمانی کوتاه انجام شده بود. در جریان رسیدگی به این پرونده کارآگاه سلیمانی به همراه همکارانش، جوانی با شهرت «علی بربر» را حین سرقت از یک خودرو ال ۹۰ دستگیر کرد؛ متهمی که برای چهارمین بار به زندان افتاد.
با دستگیری این متهم آمار وقوع جرائم به یک باره کاهش پیدا کرد. حالا دوباره مأموران با سرقتهایی مشابه با سال گذشته روبه رو شده بودند. در سومین روز از این سرقت ها، مأموران در حین تحقیقات میدانی به تصاویر دوربینهای مداربستهای دست پیدا کردند؛ تصاویری که بازبینی آن نشان میداد حوالی ساعت ۴ صبح، دو مرد با پیاده شدن از پراید، شروع به سرقت از خودروهای پارک شده در خیابان میکنند. مأموران با بررسی چهره این دو متهم، موفق به شناسایی متهمی شدند که در عرض سه ثانیه صندوق خودروها را باز میکند؛ متهمی که با بررسی استعلامش مشخص شد به تازگی از زندان آزاد شده است.
کمین پلیس برای «علی بربر» و همدستش به واسطه شناخت کامل پلیس از شگرد متهم، مأموران با هماهنگی مقام قضایی خود را آماده یک کمین شبانه در بولوار رضا کردند؛ کمینی که از ساعت ۳ صبح با استقرار چند واحد گشت در محدوده بولوار ابوذرغفاری و رضا آغاز شد. یک ساعت از حضور مأموران در محل نگذشته بود که خبر ورود پراید مورد نظر به خیابان رضا۲۳ در بی سیم پلیس اعلام شد؛ همان خیابانی مأموران در آن کمین کرده و منتظر حضور متهمان بودند. با توقف پراید در همان ابتدای خیابان دو مرد میان سال از خودرو پراید پیاده شدند. مأموران که میدانستند متهمان فقط در عرض چند ثانیه میتوانند یک سرقت انجام دهند، پیش از اینکه دست آنها به خودرو پارک شده در حاشیه خیابان برسد، در یک عملیات ضربتی، راهشان را مسدود و هر دو متهم را دستگیر کردند.
علی بربر که برای سومین بار توسط کارآگاه سلیمانی دستگیر میشد، به سرقت لوازم چند دستگاه خودرو اعتراف کرد و در بازجویی گفت: راستش پس از آزادی از زندان توبه کردم و حتی به خواستگاری یک زن جوان رفتم. ما با هم عقد کردیم و من برای تشکیل خانواده نیاز به یک شغل آبرومند داشتم. با پیگیری و کمک یک آشنا در شرکتی مشغول به کار شدم. در شرکت به اندازه چند نفر کار میکردم و همه راضی بودند، اما مدیر شرکت یک هفته بعد از آغاز به کارم، وقتی از سوابقم آگاه شد، اخراجم کرد. بعد از آن بازهم دنبال کار گشتم که هیچ فایدهای نداشت.
متهم با اشاره به همدستش ادامه داد: در حالی که درمانده شده بودم، یکی از دوستانم از زندان آزاد شد. او به دیدن من آمد و وقتی با هم حرف زدیم، تصمیم گرفتیم دوباره دزدی کنیم. میدانم تصمیم بدی گرفتیم، اما کسی به ما کار نمیداد. هیچ جا ما را استخدام نمیکردند. حتی اگر میخواستیم یک کسب و کار راه بیندازیم، به سابقه دارها جواز کسب نمیدادند. به همین خاطر بود که تصمیم گرفتیم دزدی کنیم.