امروز ۱۷ مرداد در تقویم «روز خبرنگار» نامیده شده است؛ روزی برای بزرگداشت آنان که واژهها را به میدان میفرستند، قلم را جان میدهند و بیسلاح، در صف مقدم جنگ روایتها میجنگند. روز ماست؛ روز ما که گاهی با تیغ فشار، گاهی با نانِ خالی، و گاهی... با جان قلم میزنیم.
اما امسال، این روز طعم دیگری دارد. طعم خون، طعم فریادهای خفهشده، طعم دوربینهایی که زیر آوار ماندند.
از آغاز جنگ در غزه، دهها خبرنگار شهید شدند. خبرنگارانی که نه سلاح داشتند، نه سنگر. تنها یک دوربین، یک دفترچه یادداشت، و قلبی که میتپید برای حقیقت.
رژیم صهیونیستی خوب میداند که خطرناکترین دشمنش، «حقیقت» است. برای همین، نخستین هدفش خبرنگارها هستند. کسانی که میتوانند با یک تصویر، با یک گزارش، خواب از چشم سردمداران جنایت بربایند. کسانی که میخواهند دنیا بفهمد در غزه فقط بمب نمیبارد، که نان نیست، آب نیست، نور نیست، امید نیست. اما چشم هست. چشمهایی که دیدند و نوشتند؛ و جان دادند.
در این روز، ما خبرنگاران ایران، در امنیتی نسبی، پشت میزهایمان نشستهایم و گزارش مینویسیم. برخیمان میترسیم، برخی خستهایم، برخی ناامید. اما وقتی به خبرنگاران شهید فلسطینی فکر میکنم، چیزی در درونم زبانه میکشد؛ چیزی شبیه «غیرت». شبیه «شرم»؛ شبیه تعهدی که با خودم، با خدا، با حقیقت بستهام.
روز خبرنگار، فقط روز ما نیست. روز همه آنهاست که بیدستمزد، بیعنوان، بیتریبون، اما پر از شجاعت و ایمان، روایت کردند. از زنان فلسطینی، کودکان بی پناه و مظلومیتی که یک جهان را شرمنده کرد. از دختری که گرسنگی و قحطی به چهره زیبایش رحم نکرد ...
ما، خبرنگاریم؛ چه در صحن شورا و مجلس باشیم، چه در متروی تهران، چه در کوچهپسکوچههای غزه. تا وقتی حقیقت هست، ما هستیم و تا وقتی ما هستیم، دروغ، امنیت ندارد.