به گزارش شهرآرانیوز، از ویژگیهای بارز این مستند، حضور مستقیم سوژه در روایت زندگی و تاثیر و تاثرات اتفاقات مختلف در زیست هنری او است. روایت دست اول از زبان سوژه بدون واسطه سندی ارزشمند از زندگی محمود فرشچیان به دست میدهد. این بی واسطگی و گفتگوی رو در رو با استاد در کنار استناد بی واسطه به سوژه، لحن اثر را صمیمانه و گرم ساخته است. راوی رو به قاب مستندساز از کودکی، بزرگسالی و نقاط عطف زندگی خود در مسیر کار هنری حکایت میکند. این ویژگی اثر را واجد استناد تاریخی کرده و آن را به منبعی برای شناخت بهتر و دقیقتر استاد فرشچیان میکند.
اما در برخورد با سوژهای که خط و رنگ را با منحنیها در هم تنیده میآمیزد و به خلق فضاهایی شگفتانگیز تبحر دارد؛ کافی نیست. چرا که در مصاحبه رو در رو استاد فرشچیان، به دلیل بعد مکانی و حضور او در ایالت نیوجرسی آمریکا، گفتوگوها تماماً از طریق ویدیوکال انجام گرفته و در این شرایط قطعاً قاب بندی، صدابرداری، نور مناسب و پس زمینه صحیح رعایت نشده است. این قابها که گاهی تصویر استاد را ناقض دریافت میکند، به لحاظ بصری و تصویری «گنیجنه هنر» را فاقد ارزشهای بصری کرده است.
به نظر میرسد برای مصاحبه با استادی در قامت فرشچیان، حضور در محل زندگی او گفتوگو با کیفیت استاندارد و قابهای درست، میتوانست حظ بصری بیشتری برای مخاطب داشته باشد. حظی که از تماشای هنر دست محمود فرشچیان تاثیر گرفته باشد و با دقت و وسواس به زیبایی بصری نیز منجر شود.
ساختار کلی اثر براساس هفت وادی منطق الطیر عطار، به بررسی زیست شخصی استاد از کودکی تا سالهای پایانی عمرش پرداخته است. البته که مستندساز سعی دارد از تاثیر ادبیات کلاسیک و عارفانه فرشچیان در این تقسیمبندی وام بگیرد، اما در عمل این اسامی و هفت وادی بر سیر تاریخی زندگی او منطبق نمیشود و تنها بهانهای برای تقسیم بندی سیر تحول و تطور زندگی شخصی و هنری استاد فرشچیان است.
بر این اساس هفت وادی را نیز به ترتیب رعایت نکرده و هفت وادی را براساس نظر خویش از ترتیب بیرون آورده است. بدین شکل که وادی اول را حیرت، وادی دوم را توحید، وادی سوم را طلب و تا آخر تنظیم کرده است. این وادیها تا فقر و فنا و استغنا و عشق هر کدام از هفت وادی عطار تبعیت نکرده و جانمایی مستندساز براساس سلیقه شخصی خود و بدون انطباق بر مضمون و محتوای این هفت وادی تغییر میکند.
به طور مثال در وادی حیرت به دوران کودکی و اتفاقات پیرامون آن اشاره شده و در وادی توحید به نقش و جایگاه والدین در شکلگیری شخصیت و جایگاه هنری استاد پرداخته است وادی طلب را علم آموزی و تحصیل در هنرستان، وادی عشق را ازدواج و زندگی مشترک تعریف میکند. این ساختار ذوقورزانه، نه بر هفت وادی منطقالطیر منطبق است و نه بر زندگی و آثار هنری استاد فرشچیان صحه میگذارد.
«گنجینه هنر» در تکنیکهای روایی خود با بازسازی برخی صحنههای دوران کودکی محمود فرشچیان براساس گفتههای او، سعی دارد فضای زیسته و تجربه شده او را در آن سالها به مخاطب القا کند. این فضاسازی با موسیقی سنتی همراه شده و میتواند ریتم اثر را نیز حفظ کند. در کنار بازسازی دوران کودکی، در حین صحبتهای استاد، تصاویری از مینیاتورهای استاد که با روایت آن بخش از زندگی همخوانی دارد، روایت را تکمیلتر کرده و به شناخت بهتر سوژه کمک میکنود.
تاثیر اتفاق ناگواری که در کودکی فرشچیان را با زخمی عمیق در پیشانی و نابینایی موقت مواجه میکند، با اینسرتهایی از مینیاتورهایی که در آن شخصیتها با چشم بند و زخمی بر پیشانی به تصویر کشیده شدهاند؛ روایت را کامل و تصویری میکند. از این تاثیرات و الهامات بسیاری که استاد از زیست روزمره خود در آثارش نمود پیدا کرده، در مستند شمیلی بسیار دیده میشود و تدوین درست و منطبق بر روایت به کمک شناخت بهتر سوژه آمده است.
در کنار این تکنیکها، بیژن رافعی به عنوان گوینده گفتار متن در خلال برخی وادیها به ارائه اطلاعاتی تاریخی میپردازد. اطلاعاتی که به بهانههای مختلف در میان صحبتهای فرشچیان مطرح شده و مستندساز نقبی به آن موضوع میزند. وقتی استاد از مرحوم عیسی بهادری به عنوان استاد بلامنازع طراحی فرش صحبت میکند، در ادامه فصلی به عنوان تاریخچه فرش باز شده و نریشنی در این خصوص خوانده میشود. این نریشنها از تاریخچه فرش، تا مدارس نوین و نقش مشروطه و حتی ظلالسطان به عنوان موسس مدرسه نوین همایونی، تاسیس اولین هنرستانها در ایران، تاریخچه معماری اصفهان و میدان نقش جهان، بررسی مختصری از زندگی حاج میرزا امامی نقاش (استاد محمود فرشچیان)، تاریخچه ساخت ضریح امام رضا (ع) و… مطرح میشود.
این ویژگی نه تنها کمکی به شناخت درست سوژه در دل مستند نمیکند، بلکه اثر را از انسجام و تمرکز بر موضوع مورد تحقیق باز داشته و آن را دچار پراکنده گویی و دوری از اصل سوژه میکند. هر کدام از این موضوعات مطرح شده، به خودی خود سوژه و موضوعی برای تحقیق و ساخت مستندی مجزا است. سوژههایی که در فرصت پرتره زندگی استاد فرشچیان مطرح میشود، اطلاعاتی حداقلی و سطحی ارائه کرده که در خدمت سوژه نبوده و در عین حال به شناخت دقیق و همه جانبه از آن موضوعات نیز نمیرسد.
در کنار این روایتها، جایگاه و نقش استاد فرشچیان به عنوان هنرمندی که اصالت هنر ایرانی را حفظ کرده و علیرغم تحصیل در آکادمیهای مطرح دنیا، بر تکمیل و تعالی هنر اصیل پرداخته است؛ چندان مورد توجه قرار نگرفته است. او از معدود هنرمندانی بود که در دوره رواج بسیار موج غربگرایی در هنرهای تجسمی، با تاثیر از آثار ادبیات کلاسیک و اعتقادات عمیق شیعه اثنی عشری و کتب مذهبی شیعی، پیوندی میان هنر اصیل ایران و فرهنگ شیعی برقرار کرده که در دل موزههایی مانند متروپولیتن و دانشگاه هاروارد، جایگاه هنر ایران را در رتبه جهانی مطرح و محفوظ داشته است.
در مستند اشارهای نیز به کتاب برگزیده یونسکو میشود که مجموعه آثار ارزشمند استاد فرشچیان است که از سوی انتشارات همای منتشر شده و عنوان نفیسترین کتاب سده ۲۱ را از آن خود کرد. عنوانی که در کنار روایتهای کمتر مرتبط «گنجینه هنر» میتوانست پرداخت بهتر و جامع تری داشته باشد و تاثیر این عنوان را در سپهر هنری و فرهنگی جهان تعین بیشتری بخشد.
منبع: ایبنا