به گزارش شهرآرانیوز؛ نود و هشتمین مراسم اسکار در اواخر زمستان سال جاری در سالن دالبی تیهتر لسآنجلس کالیفرنیا برگزار میشود و به این واسطه وجه صنعتیتر سینمای جهان -که عمدتاً در درون کمپانیهای هالیوودی جا خوش کرده- برگزیدگانش را خواهد شناخت. سینمای ایران نیز بنا به سنت هرساله قرار است نامزد رسمی کشور ما در بخش خارجیزبان را در وقت مقرر به آکادمی علوم و هنرهای سینما معرفی کند؛ با این تفاوت مهم که امسال نقش ویژهای برای تشکیلات صنفی خانه سینما در انتخاب فیلم برگزیده قائل شدهاند. در سالهای قبل بنیاد سینمایی فارابی وظیفه انتخاب و ارسال آثار به آکادمی را برعهده داشت، ولی با توجه به عدم موفقیت چندساله فارابی در «جشن اسکار» و همچنین دست بالای نهادهای بهاصطلاح صنفی و نیمهخصوصی فرهنگی-هنری بر تأثیرپذیری دولت چهاردهم از آنها، خانه سینما دست بالا را در انتخاب و ارسال فیلم به آکادمی ایفا خواهد کرد.
با این تفاوت مهم که امسال نقش ویژهای برای تشکیلات صنفی خانه سینما در انتخاب فیلم برگزیده قائل شدهاند. در سالهای قبل بنیاد سینمایی فارابی وظیفه انتخاب و ارسال آثار به آکادمی را برعهده داشت، ولی با توجه به عدم موفقیت چندساله فارابی در «جشن اسکار» و همچنین دست بالای نهادهای بهاصطلاح صنفی و نیمهخصوصی فرهنگی-هنری بر تأثیرپذیری دولت چهاردهم از آنها، خانه سینما دست بالا را در انتخاب و ارسال فیلم به آکادمی ایفا خواهد کرد.
اکنون نطفه این سؤالات در ذهن بسته میشود که چه اثری میتواند نماینده خوبی برای سینمای ایران باشد؟ آیا اعمال نظر خانه سینما بهعنوان تشکیلاتی که تابع سلایق همراستا با نظم غربی است میتواند خودی نشان دهد و جایگاهش در انتخاب فیلم برای اسکار را تثبیت کند؟ آیا گزارههایی که از شکست پروژه سینمای ایران در جشنوارهها و بالاخص جشنهای خارجی نظیر اسکار، بفتا، سزار، گلدن گلوب و... حکایت میکنند، منطبق بر واقعیت صحنه است؟ براساس آمارهایی که از کاهش مخاطبان تلویزیونی اسکار و باقی جشنهای سینمایی خبر میدهند، آیا میتوان همچون سابق برای این رویداد اهمیت قائل شد؟
چه معیارهایی برای ورود به فهرست نهایی آکادمی در بخش غیرانگلیسیزبان وجود دارد که بر مبنای آن سینماگران کشور ما بتوانند شانس خود را برای کسب موفقیت امتحان کنند؟ بر مبنای اطلاعاتی که به «فرهیختگان» رسیده، «پیرپسر»، «زن و بچه»، «غریزه» و «ناتور دشت» احتمالاً چهار نامزد نهایی سینمای ما برای شرکت در جمع فیلمهای بخش خارجیزبان اسکار به حساب میآیند. حال باید منتظر بمانیم که کدام از این فیلمها بلیت سفر به لسآنجلس را از رقبا ربوده و راهی آمریکا میشود.
کارت طلایی اُکتای براهنی
سالی که گذشت هیچ فیلمی به اندازه «پیرپسر» دومین اثر بلند سینمایی اُکتای براهنی سروصدا نکرد. تقریباً هیچ خبرگزاری، روزنامه، گعده سینمایی و مجلهای را پیدا نمیکنید که یکی از موضوعات اصلیشان به این اثر اختصاص پیدا نکرده باشد. پیرپسر در بخش ویژه چهلوسومین دوره جشنواره فجر به نمایش درآمد و مخالف و موافق را روبهروی هم قرار داد. اگر بخواهیم بیان کنیم که هیچ فیلمی به اندازه پیرپسر در چندسال اخیر وارد حیات اجتماعی ایرانیان نشده اغراق نکرده و سخنی به گزاف نگفتهایم. فیلم بدون کشوقوس خاصی از خردادماه وارد چرخه اکران شد و با توجه به سوژه ملتهبش به پرفروشترین ملودرام اجتماعی (اگر این تقسیمبندی ژانری در مورد اثر را بپذیریم) سینمای ایران بدل گردید.
پیرپسر پیش از نمایش عمومی در ایران و همینطور اکران در بخش ویژه جشنواره حضور نسبتاً موفقی را هم در فستیوالهای غربی نظیر روتردام و ترانسیلوانیا تجربه کرد تا حضور احتمالیاش در نودوهشتمین دوره جوایز اسکار بیدلیل نباشد. پیرپسر یکی از مهمترین و مبناییترین شروط آکادمی برای حضور در این مراسم را نیز داراست، چون در حدفاصل دهم مهر 1403 تا هشتم مهرماه 1404 رنگ پرده و نمایش را در کشور مبدا، یعنی ایران به خود دیده است. دست بالای مدافعان فیلم اکتای براهنی در رسانههای سینمایی داخلی و ایضاً سایتها، تلویزیونها و خبرگزاریهای فارسیزبان بیرون از ایران هم بهگونهای است که هر انتخابی جز این اثر را عملی خلاف قاعده و قانون درنظر میگیرد و حسابی کمیته انتخاب را به دردسر میاندازد. از طرف دیگر، اعضای کمیته نیز با توجه به سابقه خانه سینما و علاقه اعضای آن به حمایت از آثار بهظاهر مستقل شناخته میشوند و تأکیدشان بر معرفی پیرپسر است.
«زن و بچه» روستایی در اسکار؟ فکر نکنم
سعید روستایی را چه موافق منش و اسلوب فیلمسازیاش باشیم و چه از استایل او در این زمینه خوشمان نیاید، بههمراه محمدحسین مهدویان، یکی از مهمترین استعدادهای ارگانیک سینمای ایران از آغاز دهه نود شمسی به این طرف است. او با «ابد و یک روز»، پلههای موفقیت، محبوبیت و شهرت را در یک شب بالا رفت و با «متری شیشونیم» بدل به یک سینماگر استاندارد در ابعاد جهانی شد. نمایش «برادران لیلا» در کن حواشی زیادی را برای کارگردان جوان ایجاد و او را وارد چالش با نظام کرد. با پایان عمر نسبتاً کوتاه دولت سیزدهم، حواشی مربوط به برادران لیلا هم فروکش کرد تا دولت چهاردهم در اولین اقدامش پروانه ساخت «زن و بچه» را صادر کند.
فیلم پس از نمایش در بخش مسابقه جشنواره کن، برای اکران در ایران، پروانه نمایش گرفت تا عملاً راه روستایی برای ادامه کار در کشور خود بسته نشود. از اینها گذشته، اثر مورد رضایت منتقدان فرانسوی (از کایهدوسینما گرفته تا پوزتیف) و منتقدان انگلیسیزبان جشنواره کن قرار نگرفت و در مراسم اختتامیه نیز هیچ اسمی از آن در میان برگزیدگان بخشهای مختلف برده نشد. ارزش هنری یک فیلم سینمایی البته براساس معیارهای کمی مشخص نمیشود، ولی اگر فیلمساز بخواهد صرفاً برای جدی گرفته شدن پا در این مسیر بگذارد بهتر است به ترندهای روز توجه نشان دهد و از آن غافل نباشد. با این تفاصیل باید زن و بچه را اثری که مُد روز نیست قلمداد کرد؛ بر همین اساس نمیتوان در صورت انتخاب شدن زن و بچه بهعنوان نماینده ایران در اسکار شانس چندانی برای آن درنظر گرفت، چون اثر مجموعهای از فاکتورهایی است که نادیده گرفته شدن احتمالیاش در آکادمی را توجیه میکند.
هم پیرپسر و هم زن و بچه نماینده جریان اصلی سینمای ایران هستند، با این تفاوت که دومی از جذابیتهای اگزوتیک اولی برخوردار نیست و سوای بر این، پنجه در پنجه نظم سیاسی مستقر هم نمیاندازد. قاطبه آثار روستایی در قالب و دایره سینمای محلی، محصولات قابل نقد و حتی در مواردی قابل تاملی هستند، اما بیان این نکته خالی از لطف نیست که صاحبان آثار منتسب به سینماهای محلی و ملی باید فاکتورهایی را نیز برای جدی گرفته شدن در میان جوامع سینمایی غربی و شرقی لحاظ کنند؛ مسئلهای که کارگردان ابد و یک روز به دلیل اتکای تام و تمامش بر زیستبوم فرهنگی ایران و آدمهای آن ناتوان از همزیستی بدون دغدغه با جشنوارههای غربی است، حتی اگر شیفتگیاش به رویدادهایی نظیر کن و اسکار را از دید هموطنان و رسانههای خارجی و داخلی پنهان نکند. درنهایت، فیلم زن و بچه فارغ از بحثهایی که در مورد کیفیت سینمایی آن وجود دارد در صورت معرفی از سوی کمیته انتخاب نمیتواند شانس زیادی برای موفقیت در اسکار داشته باشد.
بیگانهای در میان ما
خبر رسید که «غریزه» جدیدترین اثر سینمایی سیاوش اسعدی بهزودی در سینماهای کشور اکران میشود. فیلم در میان همهمهای که در رابطه با پیرپسر در بخش ویژه جشنواره فجر در بهمن ماه گذشته شکل گرفت، محو شد و دیده نشد، اما اکنون پس از گذشت چندماه و همزمان با انتشار خبر نمایش عمومی غریزه به گوش میرسد که چهارمین فیلم سیاوش اسعدی یکی از گزینههای اصلی سینمای ایران برای حضور جدی در جمع آثار بخش خارجیزبان اسکار است. شاید جالب باشد که بدانید این فیلم بهشکل چراغخاموش برای حضور بینالمللی جدی در جشنوارهها و جشنهای سینمایی در سال جاری آماده میشود. درحالی از غریزه بهعنوان یکی از گزینههای کمشانستر سینمای ما در اسکار نام میبرند که دستاندرکاران مشترک ایرانی و ترکیهای حسابی برای فیلم آستین بالا زدهاند و با پخشکننده معتبر MUBI بهمنظور حضور قدرتمند در بازارهای خارجی و همینطور تأثیر بر مراسم اسکار به توافق رسیدهاند.
MUBI پخشکننده دو فیلم از آثار مهم نودوهفتمین دوره مراسم اسکار در مارس سال گذشته میلادی بود؛ «ماده» اثر کورالی فارگت و «دختری با سوزن» ساخته مگنوس وان هورن بهعنوان نماینده دانمارک. فیلمهای MUBI در این جشن موفق به دریافت جایزه اسکار نشدند، اما حضور نماینده دانمارک در میان پنج فیلم برگزیده اسکار، سیاوش اسعدی و کمپانی ترکیهای تقسیم پروداکشن بهعنوان پخشکننده منطقهای غریزه را بر آن داشت تا با دست پر وارد جمع نمایندگان بالقوه سینمای ایران برای ایفای نقش جدی در اسکار شوند، اما این مسئله بهتنهایی کفایت نمیکند. فرایند انتخاب فیلم برای شرکت در مراسم اسکار صرفاً براساس معیارهای سینمایی صورت نمیگیرد که حال سیاوش اسعدی بخواهد با وجود پخشکننده معتبر بینالمللی و کسب جوایز از فستیوالهای خارجی، خود را امیدوار نگه دارد. غریزه برخلاف پیرپسر و حتی زن و بچه رسانه ندارد و به همین واسطه نمیتوان شانس زیادی برایش درنظر گرفت.
پمپاژ امید کافی نیست
محمدرضا خردمندان با اولین اثر بلند سینماییاش نشان داد اگر سینمای ایران از حداقلهای یک ساختار صنعتی برخوردار بود میتوانست در همان گام نخست خوش بدرخشد و آوازهاش را بیرون مرزهای جغرافیایی و حتی فرهنگی ایران طنینانداز کند. «بیستویک روز بعد» اثر قابل تأمل و سرگرمکنندهای بود که میتوانست در هر کجای دنیا به نمایش دربیاید و موفقیت مالی خوبی را نصیب سازندهاش کند، اما همه این موارد باعث نشد تا خردمندان فیلم بعدیاش را با فاصله زمانی اندکی نسبت به کار اول جلوی دوربین ببرد. باری، از «ناتور دشت» (دومین فیلم بلند داستانی محمدرضا خردمندان) نیز در مقام یکی از چهار فیلم نهایی سینمای ایران برای معرفی به نودوهشتمین مراسم اسکار یاد میکنند.
این اثر در مقایسه با دیگر فیلمها در بعد تماتیک بسیار ایرانی است و بهشکل بالقوه میتواند نماینده مناسبی برای سینمای ایران در اسکار باشد، اما این اثر برخلاف سه فیلم دیگر، به دلیل برخورداری از حمایتهای ارگانی و نهادی و همینطور با توجه نفوذ قدرتمند خانه سینما و دست پایینتر فارابی نسبت به این تشکیلات صنفی هیچ شانسی برای ورود به سالن دالبی تیهتر ندارد. ناتور دشت نه رسانه دارد و نه اخباری مبنی بر جستوجوی سازندگان آن برای پیدا کردن پخشکننده بینالمللی به بیرون درز کرده است. از طرفی فیلم هنوز به اکران نرسیده و معلوم نیست در صورت نمایش عمومی مخاطب با آن چگونه رفتار میکند.
منبع: فرهیختگان