به گزارش شهرآرانیوز؛ مرد سراسیمه به کلانتری رفت، از شدت اضطراب قدرت تکلمش را از دست داده بود. در این شرایط نگهبان کلانتری موضوع را به سرهنگ حسن قادری، رئیس پلیس کلانتری احمدآباد، اعلام کرد و دستور گرفت که مرد را به اتاق او منتقل کند. دقایقی بعد که مرد لیوانی آب خورد و خودش را در امنیت دید، توانست ماجرای از دست دادن تمام سرمایه زندگی اش را تعریف کند، ماجرایی که از سرقت خودرویش شروع شده بود.
رئیس کلانتری سعی داشت او را آرام کند تا متوجه علت مراجعه این مرد شود، موضوعی که دقایقی طول کشید تا این فرد بتواند اعلام کند که شب گذشته دیروقت به خانه اش رسیده است. او آن قدر خسته بوده که خودرو را کنار خیابان گذاشته و حتی به چشمش ندیده است که ماشین را به پارکینگ ببرد. مرد پس از ورود به خانه بلافاصله خوابیده و صبح پس از بیداری تازه متوجه شده که چه اتفاقی برایش افتاده است.
او پس از گشتن نقاط مختلف خانه اش میفهمد که شب گذشته آن قدر خسته بوده که متوجه نشده بیش از دو میلیارد پول نقد، دسته چک و کلی مدارک دیگر را درون خودرو و روی صندلی جلو جاگذاشته است. مرد بلافاصله به خیابان میدود، اما اثری از خودرو نبوده است و متوجه میشود که خودرویش را دزدیدهاند و برای شکایت تا کلانتری احمدآباد دویده است.
صحبتهای مرد درحالی تمام شد که اشک از چشمانش سرازیر بود و شانه هایش میلرزید. سرهنگ قادری جعبه دستمال کاغذی را به سمتش گرفت و جملهای گفت که ناگهان گریه مرد به خنده تبدیل شد و حالا اشک شوق میریخت. رئیس کلانتری احمدآباد به او گفت: «نگران نباش جای خودرو و پولها و دیگر مدارکت امن است و اتفاقی برایشان نیفتاده است.»
بررسی این پرونده نشان داد که افسران گشت کلانتری احمدآباد مشهد شب گذشته در حال گشت زنی در محدوده استحفاظی کلانتری خود بودهاند که متوجه میشوند شیشه سمت راننده یک خودرو سمند پایین است و اثری از مالک آن نیست.
مأموران برای بررسی موضوع از خودرو پیاده شده و به سمت سمند میروند که با تعجب متوجه میشوند مقادیر زیادی وجه نقد که میزان آن دو میلیارد و ۴۵۲ میلیون تومان بود به همراه یک دسته چک و کلی مدرک روی صندلی خودرو است.
افسران وظیفه شناس کلانتری احمدآباد پس از اعلام موضوع و دریافت دستورات تخصصی، این خودرو را به کلانتری منتقل کرده تا اتفاقی برای آن نیفتد و سر فرصت مالک خودرو و پولها را شناسایی کنند. مالک خودرو که این بار از خوشحالی زبانش بند آمده بود، در حالی که اشک شوق میریخت برابر دستورهای قضایی اموالش را تحویل گرفت و با خوشحالی از کلانتری خارج شد.