وحید امیری سالهاست که برای پرسپولیس فقط یک بازیکن نیست؛ او نماد تعصب بیحاشیه، تلاش بیوقفه و صبری است که در سختترین روزها تیم را آرام نگه داشته. فوتبالیستی که در هر پست و جایگاهی که قرار گرفت، بدون غرولند و ادعا، بهترین خودش را گذاشت. بازیکنی که در تمام سالهای گذشته نهتنها مشکلی برای پرسپولیس ایجاد نکرد، بلکه بسیاری از مشکلات و حاشیهها را جمع کرد. چنینبازیکنی امروز در آخرین سالهای فوتبالش نباید پشت دروازه، بهتنهایی تمرین کند؛ این تصویر برای هواداران پرسپولیس تلخ و برای نام پرسپولیس کوچک است.
درست است که فوتبال حرفهای است و سرمربی ممکن است در تفکرات فنی خود جایی برای یک بازیکن پابهسنگذاشته نبیند؛ اما حرفهایبودن فقط به تاکتیک و لیست ۱۸ نفره محدود نمیشود. حرفهایبودن یعنی احترام به تاریخ و خاطرههایی که یک بازیکن برای باشگاه ساخته. یعنی اگر قرار است کاپیتان پرسپولیس دیگر در ترکیب جایی نداشته باشد، باشگاه و سرمربی باید به شکلی شایسته این موضوع را مدیریت کنند؛ نهاینکه محبوب هواداران به سکوت و تنهایی حواله داده شود.
پرسپولیس باشگاهی است که قهرمانانش بخشی از حافظه جمعی هواداران هستند. امروز هوادار وقتی میبیند کاپیتان بیحاشیه تیمش در سکوت و غربت کنار زمین تمرین میکند، این سؤال را میپرسد که آیا این همان سرانجامی است که وحید امیری باید در پرسپولیس تجربه کند؟
از سوی دیگر، شاید خود وحید هم میتوانست زودتر تصمیم بگیرد؛ وقتی نشانهها روشن بود و میشد مسیر تازهای را انتخاب کرد. اما حتی در همین تصمیمگیری دیرهنگام هم نمیتوان چشم بر واقعیت بست: وحید امیری سزاوار احترام بود، سزاوار تقدیر و بدرقهای آبرومندانه.
پرسپولیس اگر میخواهد میراث بزرگانش را حفظ کند و برای آیندهاش الگو بسازد، باید بداند که نحوه خداحافظی با بازیکنان محبوب، بخشی از تاریخ باشگاه است. امروز وحید امیری یک نفر است، فردا نفر دیگری خواهد بود. کاش این چرخه بیتوجهی و فراموشی برای همیشه در پرسپولیس شکسته شود.