عوامل هلاکت انسان چیست؟ اهلبیت (ع) به این سؤال پاسخ دادهاند. در یک حدیث، امام حسن مجتبی (ع) فرمودهاند: هَلاکُ النّاسِ فی ثَلاثٍ: الکِبرُ و الحِرصُ و الحَسَدُ؛ فالکِبرُ هَلاکُ الدِّینِ و بهِ لُعِنَ إبلیسُ، و الحِرصُ عَدُوُّ النَّفسِ و بهِ اُخرِجَ آدَمُ مِن الجَنَّه، و الحَسَدُ رائدُ السُّوءِ و مِنهُ قَتَلَ قابِیلُ هابِیلَ: هلاکت مردم در سه چیز است: تکبر و حرص و حسد؛ تکبر باعث نابودی دین میشود و ابلیس بهخاطر تکبر از درگاه الهی رانده شد و حرص، دشمن جان انسان است و بهواسطه آن، آدم از بهشت رانده شد و حسادت، راهنمای بهسوی بدی است و بر اثر همین حسادت، قابیل، هابیل را کشت. (کشفالغمهفی معرفهالأئمه علیهمالسلام، علیبنعیسی اربلی، جیک، ص ۵۷۱ * بحارالانوار، علامهمجلسی، ج۷۸، ص ۱۱۹).
در این حدیث، سه صفت زشت اخلاقی، عامل هلاکت شناخته شده است. هلاکت بهمعنای نابودی و نیستی و مرگ و تباهی و ازبین رفتن است. این کلمه برای نابودی فیزیکی مانند مرگ و مردن انسان بهکار میرود. همچنین برای نابودی معنوی مانند از دست دادن دین و ایمان و ارزشها، بهکار رفته است؛ بنابراین کاربردهای کلمه هلاکت، فراوان است.
در این حدیث، هلاکت برای نابودی دین و دشمنی جان و فرمان به بدی آمده است. در این گفتار، سخن از هلاکت ناس است. ناس به معنای مردم است، پس این رذائل و پیامدهای آن، اختصاص به فرد یا گروهی خاص ندارد؛ همه طبقات و اقشار و افراد، ممکن است گرفتار شوند.
یک صفت پست هلاکتآور، کبر است. درباره اثر کبر در این حدیث چنان آمده است: «فالکِبرُ هَلاکُ الدِّینِ و بهِ لُعِنَ إبلیسُ». خطر بزرگ تکبر در این جمله یادآوری شده است. تکبر موجب نابودی دین میشود و براساس تکبر، ابلیس لعنت و از درگاه الهی رانده شد. تکبر بهمعنای خودبزرگبینی و اظهار این برتری در گفتار و عمل است و کبر حالتی در انسان است که خود را برتر از دیگران میبیند. تکبر بهمعنای تبختر و تفرعن و خود را بزرگ پنداشتن و گردنکشی و گستاخی و خودبینی و خودپرستی و خودپسندی و خودخواهی و غرور است.
تکبر یک بیماری روحی و روانی است. آدم متکبر، ضعفهای فراوان خود را هرگز نمیبیند و اعتقاد دارد از هر نظر برتر و کاملتر از دیگران است. خطر بزرگ تکبر، از دست دادن دین و ایمان و مذهب است. ابلیس با تکبر، دین را از دست داد. متکبران همانند ابلیس در راه نابودی دین گام برمیدارند. تکبر باعث میشود دین را زیرپا بگذارند و آن را رها کنند.
عامل دوم هلاکت انسانها حرص است. حرص نوعی زیادهخواهی و طمع به ثروت و غذا و قدرت و ریاست و پول و موقعیت اجتماعی یا هر چیز دیگر است که فرد بهشدت دنبال آن است. درواقع حرص نوعی اشتیاق سیریناپذیر است که خود را به تلاش بیش از حد و نامعقول و گناه برای بهدست آوردن آنچه میخواهد، میکشاند. در این حدیث درباره نتیجه حرص، چنین آمده است: «و الحِرصُ عَدُوُّ النَّفسِ و بهِ اُخرِجَ آدَمُ مِن الجَنَّه».
امام حسن مجتبی (ع) در این گفتار اخلاقی، حرص را دشمن نفس انسان نامیدهاند که بر اثر آن، حضرت آدم از بهشت رانده شد. حرص و آز و طمع، صفت زشت و مذمومی است که بشر را دانسته و از روی علم به گناه وامیدارد؛ مثل حرص حضرت آدم (ع) به خوردن از شجره ممنوعه. اهل ایمان بر اثر همین حرص به گناه آلوده میشوند.
سومین عامل هلاکت انسانها حسد است. حسد بهمعنای ناخوشایندی و ناپسندی از نعمتها و داشتههای دیگران و آرزوی از دست رفتن آن نعمتهاست. حسادت، علاقه به نابودی و ازبین رفتن آنچه دیگران دارند و ناراحتی از موفقیت و خوشبختی دیگران است. حسد بدخواهی و رشک بردن و ناخشنودی از امتیازات دیگران است.
حسد احساسی است که هنگام کمبود نسبت به ویژگی و دستاورد و داشتههای برتر فرد دیگر روی میدهد. امام حسن مجتبی (ع) درباره عاقبت حسد فرمودهاند: «و الحَسَدُ رائدُ السُّوءِ و مِنهُ قَتَلَ قابِیلُ هابِیلَ». در این رهنمود، حسد «رائد» سوء و بدی اعلام شده است. رائد بهمعنای جوینده و منادی و پیشرو و پیشگام و جلودار و فرمانده است. حسد آدمیان را به کارهای زشت وادار میکند و پیشبرنده بدیهاست. حسد یک رذیلت بزرگ اخلاقی است که عامل و منشأ رذایل اخلاقی دیگر میشود. براساس حسادت بود که قابیل، قاتل شد و برادرش هابیل را به قتل رساند.
امام حسن مجتبی (ع) در این حدیث، عوامل هلاکت بشر را معرفی و سرانجام و خطر و پیامد هریک را نیز بیان کردهاند. این هشدارهای بزرگ برای احساس خطر و اقدام انسانها بهمنظور نجات خود از هلاکت و نابودی است. عموم مردم از هلاکت گریزاناند. امام دوم عوامل هلاکت را نام بردهاند تا انسانها خود را از آنها پاک کنند و از هلاکت دور شوند.