به گزارش شهرآرانیوز؛ جهان پیش از بعثت، صحنهای از تبعیض و تحقیر بود؛ جایی که ارزش انسان را نه به روح و اخلاق، بلکه به قبیله، مال و جنسیت میسنجیدند. در چنین فضای تاریکی، پیامبر اکرم (ص) پرچم «توحید» را برافراشت؛ کلیدی که نهتنها بتهای سنگی را شکست، بلکه بتهای درونی بشر را نیز فروریخت. او با رفتاری معجزهگون توانست از انسانهای عادی، قهرمانانی بسازد که عشق به خدا، آنان را از خود فراتر برد. بهمناسبت نزدیک شدن به سالروز رحلت پیامبر اعظم (ص)، پای صحبت استاد نخاولی نشستیم و درباره نتایج رسالت آن حضرت گفتوگو کردیم.
فضا طوری بود که ارزش مال، ارزش قبیله، ارزش نژاد، ارزش مرد بودن، ارزش آزاد بودن ارجحیت داشت. برده اصلا ارزش انسانی نداشت، زن ارزش نداشت و بدون ارث بود. اگر ما در چنین جامعهای بودیم، میگفتیم همه ما برابر هستیم تا بسیاری از بردهها بهسمت ما بیایند یا از حقوق زنان صحبت میکردیم تا جامعه زنان را به انقلاب خود جذب کنیم یا از آزادی، عدالت، قانون و فرهنگ سخن میگفتیم.
پیامبر اکرم (ص) به هیچکدام از اینها اشاره نفرمودند، بلکه فرمودند: فقط توحید! انگشت روی نقطهای گذاشتند که ظالم، مظلوم، برده، زن و مرد، همه درمقابل پیغمبر ایستادند؛ زیرا همه این افراد به این بتها خو کرده بودند. اما این پیامبر است که میداند تمام این مشکلاتی که در جامعه وجود داشت، فقر، بیداد، ظلم، اسارت، بیفرهنگی و بیقانونی همه ریشه در شرک دارد. ولی آنها متوجه نبودند علت را و فقط معلول را میدیدند.
زمانی که رسول اکرم (ص) مبعوث شدند، ببینید که از این افراد چه ساختند، به طوری که از فردی که از هیچ خطایی نمیگذشت، افرادی ساختند که از همه چیز گذشتند. در تاریخ داریم جوانی در جنگ، خرما میخورد. گفت: یا رسولا...! فاصله من تا بهشت چه اندازه است؟ فرمودند: به اندازه دانههای خرمای درون دستت. خرماها را گذاشت و به میدان رفت و جنگید و شهید شد.
رسول اکرم (ص) افرادی را ساختند که اسطورههای انسانی را رقم زدند. تصور کنید که فرد تشنه است و در میدان جنگ، خون از او رفته است و بر اثر خونریزی، عطش بیشتری پیدا میکند، آب را ننوشید و گفت به برادرم بده؛ او از من تشنهتر است.
اگر من نوعی بخواهم در صحنه تصور کنم، اصلا به فکرم نمیرسد که برادر دیگری هم هست. آنقدر فشار و سنگینی کار در وجودم حس میکنم که تفکر به جای دیگری ندارم. وقتی که فرد دستش درد میکند، اصلا یادش نیست که افراد دیگری هم دستشان درد میکند. رسول خدا افرادی ساختند که روح آنها در سطحی حرکت میکرد که برای ما تصورکردنی نیست.
فضایی را تصور کنید که همه افراد آن مخالف هستند و همه هم خودشان را برحق میبینند. اگر فردی بتواند در این محیط رشد کند و نیرو بسازد، یعنی از دل مخالفانی که گوشهایشان را بستهاند و به فرموده قرآن «صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ» شدهاند و به پیغمبر پشت کردهاند، این معجزه است. همین مسئله بهتنهایی نشان میدهد که نمره پیغمبر بیست است.
خداوند میفرماید: إِذا جاءَ نَصْرُا... وَ الْفَتْح وَ رَأَیْتَ النَّاسَ یَدْخُلُونَ فی دینِا... أَفْواجا. یا رسولا... چهکار کردی؟ آفرین! چه عملی کردی که این مردم فوجفوج وارد دین میشوند؟ این مدیریت بینظیر رسول اکرم (ص) است. همین که این صدا رسا ماند و در گلو خفه نشد، خودش یک اعجاز است.
بنده معتقد هستم که بزرگترین معجزه دین اسلام، شخص پیامبر اکرم (ص) و رفتار پیامبر است. دومین معجزه، قرآن است. شخص رسول اکرم (ص) معجزه است و اعجازی بینظیر و حتی برتر از قرآن است، منتها با قرآن متحد است. پیامبر اکرم (ص) بالاتر از قرآن یا حقیقت قرآن است. این رفتار پیامبر، بخشی از وجود پیامبر است که بروز کرده است؛ چون حقیقتِ ذات رسول اکرم (ص)، فوق این حرفهاست.
رسول اکرم (ص) واسطه فیض کل عوالم وجود است که بخشی از این عوالم وجود، عوالم انسانی است. بخشی از عوالم انسانی، انسانهای معاصر یعنی دوره آدم تا خاتم و خاتمالاوصیا هستند. قبل از این عوالم، عوالم انسانی دیگری هم داشتیم. بعد از اینکه عوالم انسانی این دوره جمع شود، عوالم دیگری هم خواهد بود. شخصیت رسولا... (ص) ساحت و عظمتی فوق حد تصور است؛ یعنی واسطه وجود کل عوالم بینهایت انسانی، واسطه وجود عوالم بینهایت ملائک مقرب و ملائک دیگر است.
در هر جامعه افرادی هستند که هیچوقت هدایت نمیشوند. خداوند خطاب به پیامبر اکرم (ص) میفرماید: إِنَّکَ لا تَهْدی مَنْ أَحْبَبْتَ: شما هر کاری بکنید، عدهای هستند که ایمان نمیآورند، حتی اگر فرزندتان باشد؛ مانند فرزند نوح علیهالسلام، ممکن است همسر تو باشد؛ مثل همسر نوح و برخی انبیا. هدایت به نزدیکی و قرابت خانوادگی نیست، فقط انسان باید اراده کند. ممکن است فردی به اندازهای راه خطا را طی کند که به هیچ نحوی هیچ کسی نمیتواند از پس آن بربیاید.
قرآن میفرماید: فَحَسبوهُ جَهَنَّم. فقط جهنم از عهده آنها برمیآید که جواب آنها را بدهد. زمانی که رسول اکرم (ص) آمدند، افرادی از جامعه در غفلت و جهل بودند، ولی نور رسول اکرم (ص) این افراد را جذب کرد. عدهای اینطور نبودند؛ آنهایی که رسول اکرم (ص) را دیدند و برنگشتند، خیلی خطرناک هستند. افرادی بودند که در نفاق کارکشته بودند و هیچ حریمی هم نداشتند.
منافق فردی است که ظاهرش خیلی مقدس است؛ ریشسفیدان و افرادی که خودشان را طوری نشان میدادند که خیلی اطراف پیامبر اکرم (ص) هستند. این افراد بعد از پیغمبر، کار را از جاده خودش منحرف کردند.