به گزارش شهرآرانیوز؛ بارها نوشتیم. بارها در طی این سالها هشدار دادیم و گفتیم عزیزانِ نشسته پشت میزهای سازمان میراث فرهنگی، بزرگواران مسئول، نمایندگان مردم در شورا، مجلس، شهرداری یا هر اداره و سازمانی که دخیل هستید، همت کنید و یک بار تکلیف این چند مشت خشت و آجر قدیمی باقی مانده در شهر را که به آن خانه تاریخی میگوییم، مشخص کنید.
یک بار در بی شمار دست نویس سخنرانی هایتان در نشستها و جلسات مختلف، چند جملهای را هم به بناهای تاریخی یا به قول خودتان ابنیه دارای ارزش میراثی در شهر اختصاص دهید. راستش در این سال ها، هر بار که یکی از خانههای تاریخی فرو ریخت، یا در حال فرو ریختن بود، گوشی تلفن را برداشتیم و پرسیدیم که «خب، حالا چه باید کرد؟ چه کنیم تا مثلا فلان خانه دوره قاجار یا پهلوی را نجات دهیم؟»
از هر ۱۰ بار، ۹ بارش را وعده و وعید دادند یا میان پاسکاریهای سازمانی و بروکراسیهای دست و پاگیر اداری سنگ قلابمان کردند؛ میراث فرهنگی گفت مشکل شهرداری است و شهرداری هم گفت از آقایان میراث بپرسید. گاهی هم یک نماینده مجلس یا شورا بر موج رسانهای این دست اتفاقها نشست و وعده و وعید بسیار داد که پای کاریم و فلان خانه را نجات میدهیم و چنین میکنیم و چنان؛ اما یکی دو ماه بعد، وقتی بحث اختصاص بودجه به میان آمد، پا پس کشید تا باز هم به قول معروف «علی بماند و حوضش».
هر بار پس از نابودی یک خانه، مالک ماند و جمعی خبرنگار و دستهای خالی شان. ما بسیار گفتیم، ولی همچنان به قول حضرت حافظ منتظریم تا مگر یک روز «دستی از غیب برون آید و کاری بکند». البته که کار از «اِی کاش ها» گذشته است؛ هنوز یادمان نرفته است چطور ظرف یک شبانه روز خانه تاریخی «سیدی» فرو ریخت؛ چطور «نیل فروشان» به خاک نشست و نیمِ بنای خانه «کوزه کنانی» شکست و بی نهایت خانه دیگر و نامهای دیگری که میشود به اندازه یک مثنوی برایشان مرثیه نوشت.
حالا هم نوبت به خانه اکبرزاده رسیده است؛ خانهای قاجاری در انتهای بهجت ۵ (بهجت ۳ سابق) که نمای سردرش تنها و منحصربه فردترین نمونه معماری از سردرهای تاریخی در میان اندک خانههای قدیمی باقی مانده شهر است.
خانه اکبرزاده با پلاک ۴۹ در کوچه ساسان را بارها دیدهام، چه آن سالها که درش بسته بود و برای تماشای داخلِ خانه، به سرک کشیدن از دریچهها و سوراخ دیوارها رضا بودیم، چه حالا که کاملا اتفاقی و در پی تماس یکی از علاقهمندان به تاریخ مشهد دوباره به اینجا آمدهایم.
خانه اکبرزاده، یک بنای دو طبقه است که منحصر به فردترین بخش و تنها نماینده باقی مانده از معماری بی نظیر آن، نمای سردری است که هنوز و همچنان با آجرهای دندان موشی و تکه کاشیهای آبی رنگِ زیبایش جلوه گری میکند. از کل این عمارتِ قاجاری، تنها همین سردر است که سال ۱۳۸۳ خورشیدی به ثبت ملی رسیده است و ناگفته نماند که کاشیهای الوانِ این سردر بی نظیر پیش ترها، بیش از این بوده است؛ در واقع طی پنج شش سال گذشته خبرهایی از سرقت کاشیهای سردر و داخل خانه گزارش شده که اکنون جای خالی همه شان بدنمایی میکند؛ البته تعدادی از کاشیها هم به دلیل فرسودگی و مرمت نشدن با تکان بادی افتاده و شکستهاند.
این روزها، اما همین سردر بی کاشی نیز بر چند ستون چوبی سوخته و موریانه خورده، لنگر زده و هر آن ممکن است بریزد. در واقع یک باد و باران دیگر تا تخریب کامل فاصله دارد و خدا را شکر که در این سال ها، آسمان مشهد بخیل بوده و ما به ندرت بارش بارانهای شدید را تجربه کردهایم والا معلوم نبود تا حالا چه بر سر خانه اکبرزاده یا دیگر خانههای تاریخی شهر میآمد؛ زیرا فرسودگی، سستی بنا و رها شدن تنها تقدیر خانه اکبرزاده نیست و مبتلابه بیشتر از نیمی از خانههای تاریخی شهر است.
وارد که میشویم، در قسمت همکف، از هر دو طرف جز خرابه و تلی از زباله که نشان از حضور دیرسال کارتن خوابها در این مکان دارد، ردی از زیباییهای خانهای قاجاری پیدا نمیکنیم. تنها در دیوارهای طبقه دوم و طاقیهای باقی مانده در طبقه اول آجرچینی خاصی را میتوان دید که سالم باقی مانده است.
میخواهم به طبقه دوم بروم؛ چیزی که تعریف پله داشته باشد، وجود ندارد؛ تنها یک تکه چوب را که گِل اندود شده است باید با ترس زیر پا بیندازیم و دستها را آویز چوبهای سوخته موریانه خورده کنیم و خودمان را بالا بکشیم. در طبقه دوم که سستی اش زیر پایمان را میلرزاند هم جز تکهای از گچ بری یک شومینه قدیمی که چشم نوازی میکند، چیز دیگری باقی نمانده است.
از مالکان کسی در خانه اکبرزاده نیست و تنها چند کارگر مشغول هرس درختِ انجیر بزرگی هستند که شاخ و برگش کل محوطه حیاط را گرفته است. پس از هرس درخت هم قرار است تلی از زباله را که در این سالها به وسیله کارتن خوابها تلنبار شده است پاک سازی کنند.
این خانه از دهه ۶۰ و پس از یک حادثه آتش سوزی خالی از سکنه شد و مالکان (فرزندان غلامحسین اکبرزاده) تا پیش از ثبت ملی شدن خانه در سال ۱۳۸۳ خورشیدی، قصد فروش آن را داشتند، اما پس از قرار گرفتن نام خانه اکبرزاده در فهرست آثار ملی ایران، تصمیم گرفتند خانه را مرمت و با تغییر کاربری، آن را حفظ کنند ولی سازمان میراث فرهنگی همکاری خاصی با آنها نکرد؛ این اطلاعات را از زبان کلید دار خانه که خود را نماینده وراث اکبرزاده معرفی میکند، میشنویم.
برای احیای خانه اکبرزاده هزینهای چند میلیاردی نیاز است، اما گویا مالکان (تعدادشان چهار نفر است) فعلا به وامی فوری و اضطراری برای استحکام بخشی به دیوارها و سردر راضیاند ولی باز هم پاسخ درستی از میراث فرهنگی نگرفتهاند؛ این در حالی است که برابر قانون میراث، در مواقع اضطراری باید مبلغی را به مالکان خانههای تاریخی فرسوده و در وضعیت بحرانی قرار گرفته اختصاص دهند.
این نماینده که دوست ندارد نامی از او برده شود، میگوید: «مرحوم اکبرزاده چهار فرزند دارد و اکنون خانه اکبرزاده بین همین وراث است. در سند هم اسم هر چهار فرزند براساس تقسیم دُنگی آمده است. حدود دوسال پیش شهرداری پای کار آمد و گفت که مالکان را برای گرفتن وام به بانک شهر معرفی میکند، اما وقتی به بانک شهر معرفی شدند، گفته بودند که طبق قانون، سند خانه باید به نام یک نفر باشد؛ برای همین هم وامی به آنها تعلق نگرفت.»
از نماینده مالکان میپرسم اطلاع دارد که تاکنون سازمان میراث فرهنگی با وراث مرحوم اکبرزاده مکاتبهای داشته یا درباره مراحل احیای خانه، شیوه همکاری یا مشارکت میراث فرهنگی برای بازسازی، استحکام بخشی و تغییر کاربری بنا با مالکان جلسهای برگزار کرده است یا نه که این نماینده میگوید هیچ کدام از ورثه یا نمایندگانشان با سازمان میراث فرهنگی جلسهای نداشتهاند و از طرف میراث فرهنگی هم کسی به آنان مراجعه نکرده و مکاتبهای هم صورت نگرفته است. تنها سال گذشته، نامهای از شهرداری دریافت کردهاند مبنی بر اینکه، در صورت تخریب بنا و ریزش سردر به داخل کوچه، مسئولیت همه خطرهای احتمالی و حوادث جانبی بر عهده آنان (یعنی مالکان) خواهد بود.
حالا هم این نماینده اینجاست تا با خاک برداری و خارج کردن زبالههای انباشته شده، قدری نمای داخلی خانه را بهتر کند و هنوز کاری برای استحکام بخشی بنا انجام نگرفته است. او میگوید: «مالکان فعلا فقط به دنبال دریافت وامی فوی برای استحکام بخشی خانه هستند ولی تا به حال به هر سازمان یا ارگان ذی ربطی مراجعه کردهاند، جواب سربالا گرفتهاند.»
روایت است که در ابتدا، فردی متمول به نام حاج عبدالجواد چارق دوز که شغلش چارق دوزی بوده، این خانه را در دوره قاجار به یک معمار روس سفارش داده است. تزیینات دو حیاط تودرتو که در اصطلاح آن زمان به آنها اندرونی و بیرونی میگفتهاند، از ویژگیهای منحصربهفرد خانه محسوب میشده است. صحن دو حیاط را هم در آن دوران با سنگهای مرمر و کاشی کاریهای زیبا تزیین کرده بودهاند.
شاه نشین خانه هم بسیار هنرمندانه ساخته شده، آن چنان که اتاقهای بزرگ و دل بازی داشته است. این خانه آن قدر اعیانی و زیبا بوده که برای ساختش در دوره قاجار، ۱۰ هزار تومان مصالح خریده شده و هزینه دستمزد معمار و بناهای آن ۲۴ هزار تومان بوده است؛ خانهای که بعدها غلامحسین اکبرزاده آن را خریده است. او باستانی کار و کشتی گیری قدیمی بوده و در اوایل دهه ۴۰ نیز برای مدتی ریاست اتاق تجارت مشهد را بر عهده داشته است.
آمارها میگویند پهنه بافت تاریخی مشهد ۳۷۴ هکتار است که متأسفانه به دلیل قدیمی بودن، بخش اعظم آن به عنوان بافت فرسوده در نظر گرفته میشود؛ بافتی که اگرچه بیشتر بناهای تاریخی مشهد را در خود جای داده است، استحکام لازم برای نگهداری شان ندارد.
۱۵۰ خانه تاریخی: براساس پژوهشی که علیرضا رضوانی، استاد دانشگاه تهران و دانشجویانش در مشهد انجام دادند، تا قبل از سال ۱۳۸۰خورشیدی، نزدیک به ۲۵۰ خانه تاریخی ثبت نشده در بافت ثامن پیدا شد که چند سال بعد و در حین اجرای طرح نوسازی بافت اطرف حرم، ۱۵۰ خانه تاریخی و خاص مشهد از بین رفت و میراث فرهنگی تنها توانست شصت خانه را ثبت کند که البته بسیاری از همین خانههای ثبتی با شکایت مالکان و رأی عجیب دیوان عدالت اداری، از ثبت خارج، تخریب و به هتل، پارکینگ، مجتمعهای مسکونی یا زمین بایر تبدیل شدند.
مسئولان در سال ۱۴۰۱ اعلام کردند که از میان ۱۰۸ اثر که شامل خانه، مدرسه، حسینیه، آب انبار و حتی نمای خیابان میشود، ۲۸ بنا در وضعیت بحرانی و نزدیک به تخریب قرار دارند.
منطقه ۱: در این محدوده هم شش بنا هست که دو خانه «داوودی» و «بنی هاشمی» در معرض تخریب هستند.
منطقه ۳: در این منطقه شهری نیز هشت اثر وجود دارد که فقط وضعیت «خانه سالاری» بحرانی است.
منطقه ۷: در این منطقه هم هفت اثر ثبت ملی هست که «حوض برجی» در وضعیت بحرانی است.
منطقه ۸: در این منطقه، ۴۹ اثر داریم که دوازده اثر وضعیت بحرانی دارند که نمای «گرمابه سعدی» و نمای «سرای عروس» و نمای «خانه کمالی» از آن جمله است.
منطقه ثامن: این منطقه که قدیمیترین بافت تاریخی مشهد را در دل خود جای داده، دارای ۳۸ اثر میراثی است که از این میان یازده اثر از جمله «خانه موسوی نژاد»، «خانه اکبرزاده»، «طلایی»، «بدنه خیابان نواب» و «بدنه خیابان شیرازی» و «خانه کرمانی» در معرض تخریب هستند.
نکته: وضعیت این بناها در سال ۱۴۰۴ کماکان شبیه به گذشته است و تغییر چندانی نکرده و در بعضی مناطق بحرانیتر هم شده است.
بیش از دو ماه از نوشتن این گزارش میگذرد و پاسخ ندادن مسئولان در وهله نخست، سپس تغییر و تحولات کشور در خردادماه و همچنین ایام محرم و صفر سبب شد این گزارش با تعویق منتشر شود.
در طول این مدت بارها با چند مقام مسئول در سازمان میراث فرهنگی استان خراسان تماس گرفتیم و طرح موضوع کردیم و حتی سؤالاتمان را برای آنان فرستادیم ولی هیچ واکنشی یا کمترین پاسخی دریافت نکردیم؛ در نهایت، اما تنها کسی که پای گفتوگو نشست و درباره وضعیت خانه اکبرزاده و تصمیمهای گرفته شده درباره آن صحبت کرد، وفا ثابتی، کارشناس حفظ و احیای بناهای تاریخی اداره کل میراث فرهنگی استان خراسان، بود.
کارشناس حفظ و احیای بناهای تاریخی اداره کل میراث فرهنگی استان خراسان درباره خانه تاریخی «اکبرزاده» میگوید:
وفاثابتی در ابتدا درباره وضعیت فعلی خانه تاریخی اکبرزاده چنین میگوید: «نام خانه اکبرزاده، با قدمت اواخر قاجار به شماره ۱۱۰۱۶، در ۱۷ مرداد سال ۱۳۸۳ در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسید و اکنون در اختیار ورثه مرحوم اکبرزاده قرار دارد. اثر مذکور به دلیل متروکه و رها شدن از سوی مالکان، در معرض آسیبهای فراوانی قرار گرفته است و اکنون در شرایط بحرانی به سر میبرد.
طی پیگیریهایی که توسط آقای مهندس ظریف، نوه مرحوم اکبرزاده، انجام شد، اخیرا بازدید مشترکی توسط مسئولان و کارشناسان معاونت میراث فرهنگی اداره کل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی و سازمان بازآفرینی فضاهای شهری شهرداری مشهد از بنای مذکور صورت گرفت و مقرر شد با توجه به وضعیت در معرض خطر و بحرانی اثر، اقدامات مرمت اضطراری و رفع خطر مشترکا از سوی دو دستگاه یاد شده انجام پذیرد.»
این کارشناس حفظ و احیای بناهای تاریخی اداره کل میراث فرهنگی استان خراسان در ادامه درباره اقداماتی که قرار است برای مرمت و احیای دوباره خانه اکبرزاده صورت بگیرد نیز این طور توضیح میدهد: «قرار است مصالح مورد نیاز و تجهیز کارگاه مرمتی از سوی میراث و هزینههای دستمزد نیروهای کارگاهی توسط شهرداری مشهد تأمین اعتبار شود و هدایت کار و نظارت لازم از سوی میراث صورت پذیرد.
اکنون هم هماهنگیهای لازم انجام شده و در دست اقدام است. اما برای مرمت جامع اثر، نیاز به تهیه طرح مرمت و احیا هست که در مراحل بعدی با مشارکت شهرداری و مالکان انجام خواهد شد. تردیدی نیست که اثر تاریخی خانه اکبرزاده یکی از زیباترین خانههای باقی مانده از عهد قاجار در مشهد است که حفظ و صیانت از آن نه تنها ضرورتی انکارناپذیر، بلکه مستلزم تدابیر فوری و بلندمدت است.»
وفا ثابتی همچنین درباره وضعیت دیگر خانههای تاریخی شهر نیز چنین میگوید: «اکنون ۳۸ خانه تاریخی ثبت شده در فهرست آثار ملی ایران در مشهد وجود دارد. تعداد هشت خانه از این آثار در تملک نهادها و دستگاههای دولتی هستند. نظیر خانه عباسیان حسینی، خانه پیشه وران، خانه غفوری، خانه کرمانی، خانه توکلی که مطابق ماد ه ۱۳ قانون حمایت از مرمت بافتهای فرهنگی تاریخی مصوب مجلس شورای اسلامی مورخ ۱۸ تیر ۱۳۹۸ میبایست همه هزینههای مطالعه، پژوهش و مرمت آثار تحت تملک را از محل اعتبارات سالانه خود تأمین کنند.»
به گفته این مقام مسئول، شش اثر از آثار ذکر شده به اسامی: «خانه علیزاده»، «خانه حسن زاده»، «خانه طلعت موسوی»، «خانه زرعی»، «منزل بنی هاشمی» و «خانه کرمانی» هم که در وضعیتی بسیار بحرانی قرار دارند، تحت رصد میراث فرهنگی هستند.
البته گویا غیر از خانههای ثبتی ذکر شده، حدود شش اثر تاریخی هم با حکم قطعی دیوان عدالت اداری قبلا از فهرست آثار ملی خارج شدهاند، نظیر «خانه مقبل السلطنه»، «خانه صاحب «علم»، «خانه کاظم زاده»، «خانه جواهری» و ...، اما امکان و اجازه تخریب این آثار وجود ندارد. تعدادی از آثار قبلا تخریب شدهاند که تعدادشان به حدود بیست اثر میرسد.
این نخستین گزارش میدانی از خانه تاریخی اکبرزاده نیست و خبرنگاران روزنامه شهرآرا، حداقل در پنج سال گذشته بارها و بارها از وضعیت بد این بنا گفته و درباره فرسودگی آن هشدار دادهاند. در ادامه چند نمونه از این گزارشها و حرفها و وعدههای مسئولان را بخوانید.
***
۳۰ خرداد ۱۳۹۸ مرحوم المیرا منشادی به بهانه نصب پلاک یا شناسنامه بنا بر سردر خانه اکبرزاده به کوچه ساسان رفته است. او در توصیف خانهای که شهرداری مشهد به تازگی از آن بازدید و بر روی دیوارش تابلو یا شناسنامه اثر نصب کرده، چنین نوشته است:
«با نگاهی به سردر ورودی خانه و کاشی کاریهای زیبای ورودی به دوران هنر ناب ایرانی-اسلامی سوق داده میشوی، اما آجرکاریهای ریخته و طاق شمسی زیبای آن که نیاز به مرمت و بازسازی دارد، گذر بی مهر سالها را بر پیکره خانه نشان میدهد؛ با این همه، آنچه از لابه لای پنجره شکسته و شکاف در دیده میشود، تلی از خاک، الوار، تخته چوب و خار و خاشاک است و به دلیل تنگی کوچه و عبور خودروها، بخشی از پایههای آجرکاری شده دور طاق خانه نیز تخریب شده و چهارچوبهای چوبی پنجرههای بیرونی خانه نیز بنیه خود را از دست داده و تنها به یک لولا وصل است و هر لحظه خطر سقوط وجود دارد.
مالک برای جلوگیری از ورود و خروج افراد ناباب و معتاد، درِ چوبی خانه را با دو میله آهنی مهر و موم کرده است. در طرح مصوب، خانه تاریخی اکبرزاده هنوز تعیین کاربری نشده و پیشنهاد کاربری در بستر تاریخی اثر از سوی این سازمان به مشاور طرح اعلام شده است.
این در حالی است که خانه اکبرزاده این روزها نه قابل سکونت است و نه حتی سازمان میراث فرهنگی برای آن فکری میکند، اما شهرداری مشهد برای حفظ هویت و پیشینه تاریخی آن اقدام به نصب پلاک تاریخی برای این خانه کرده است.» توصیف خبرنگار روزنامه شهرآرا نشان میدهد که خانه تاریخی اکبرزاده در سال ۱۳۹۸ اصلا وضعیت خوبی نداشته است و سازمان میراث فرهنگی و شهرداری کاملا از آن آگاه بودهاند.
در ادامه این گزارش هم مهدی زارع، معاون وقت شهردار و رئیس سازمان اجتماعی و فرهنگی شهرداری مشهد، در آیین پرده برداری از پلاک تاریخی خانه اکبرزاده چنین گفته است: «نصب پلاک تاریخی در ثبات، ثبت و نگهداری خانههای تاریخی و حس تعلق و افتخار هویتی به محله بسیار مؤثر است؛ ضمن اینکه دست سودجویانی را که فکر تغییر کاربری و تخریب بناهای تاریخی را دارند، کوتاه میکند.»
***
۲۹ دی ماه سال ۱۴۰۰ خورشیدی، گزارشی با تیتر «خطر بزرگ، بیخ گوش خانه اکبرزاده مشهد» چاپ شده که موضوع آن کنده کاریهای سازمان آب و فاضلاب در حریم خانه اکبرزاده برای اجرای طرح اگو است. محمدکاملان (خبرنگار) در این سال درباره این موضوع واکنش نشان داده و نوشته است:
«روز گذشته فیلمی در شبکههای اجتماعی منتشر شد که نشان میداد پیمانکار شرکت آب و فاضلاب قصد حفاری در زیرپایههای این خانه تاریخی را برای اجرای طرح اگو دارد؛ اقدامی که با وجود قدمت و رطوبت زدگی بخشی از این خانه میتواند به حیات خانه تاریخی اکبرزاده و نما و سردر خاص و زیبای آن پایان دهد.»
در ادامه سرپرست اداره میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی مشهد نیز با بیان اینکه یگان حفاظت میراث از موضوع مطلع است و اقدامات لازم برای جلوگیری از حفاری در حریم خانه تاریخی اکبرزاده انجام شده، چنین پاسخ داده است: «محدودیتهای اعتباری میراث فرهنگی و مالک این بنا و خانههای مشابه آن بر روی مسئله تعیین تکلیف آن اثر گذاشته است. با این همه، رسیدگی به اوضاع این خانه در اولویت میراث فرهنگی مشهد و استان برای مرمت اضطرای قرار دارد.»
سیدحسین امیرکلالی (سرپرست وقت اداره میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی مشهد) در این گزارش درست بیان کرده و موضوع وراثت بر وضعیت بنا و رسیدگی نکردن به آن مؤثر بوده، اما اینکه گفته اوضاع این خانه در اولویت میراث فرهنگی قرار دارد، یعنی دقیقا چه کاری برای بهبود وضعیت صورت گرفته است که اکنون و در سال ۱۴۰۴ مشهود نیست و ما متوجه آن نمیشویم و سبب شده است یک خانه تاریخی به چنین فلاکتی برسد؟
***
۹ آذر سال ۱۴۰۱ گزارشی از لیلا کوچک زاده با موضوع «وضعیت بناهای تاریخی مشهد که ممکن است با نخستین برف و باران فرو بریزند» در صفحه تاریخ و هویت روزنامه شهرآرا چاپ شده که در آن، ضمن گفت وگویی که با وفا ثابتی، ناظر ستادی اداره کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری میراث فرهنگی مشهد، انجام شده است، این مقام مسئول با صراحت تأکید کرده است از میان ۱۰۸ اثر میراثی مشهد، ۲۸ بنا در وضعیت بحرانی و نزدیک به تخریب قرار گرفتهاند که «خانه موسوی نژاد»، «خانه اکبرزاده»، «طلایی»، «بدنه خیابان نواب» و «بدنه خیابان شیرازی»، «خانه کرمانی» و «خانه غفوری» در منطقه ثامن از آن جملهاند.
وفا ثابتی حتی در بخشی از این گزارش گفته است بناهایی که وضعیت بسیار وخیمی دارند در صدر بازدیدهای دورهای یگان محافظت میراث فرهنگی استان قرار میگیرند که پیوسته برای بررسی وضعیت به آنها سرکشی میشود؛ همچنین شرایط این بناها به شهرداری منطقه مزبور اعلام میشود. مکاتباتی هم با مالک و اداره پیشگیری از جرم استان خراسان رضوی نیز انجام میگیرد.
حالا سؤال اینجاست اگر مسئولان میدانند و رصد میکنند و به همه این مشکلات آگاهی کامل دارند، چرا از سال ۱۴۰۱ تا کنون هیچ اتفاقی نیفتاده و کسی نتوانسته است برای خانه اکبرزاده کاری بکند؟ این در حالی است که به گفته وفاثابتی در گزارش یاد شده، مرمت اضطراری بناهای تاریخی در معرض تخریب در سال ۱۴۰۱ تنها ۶۰۰ میلیون تومان بوده است.
در همین گزارش، بهزاد چوپانکاره که سرپرست بافتهای تاریخی سازمان عمران و بازآفرینی شهری شهرداری مشهد بوده هم از بستههای تشویقی سازمان میراث فرهنگی برای احیای بناهای تاریخی یاد کرده است و میگوید: «هر فردی که دارای خانه تاریخی ثبت ملی شده یا واجد ارزش تاریخی است و علاقهمند است خانه اش را حفظ و احیا کند، میتواند از بسته تشویقی مصوبه شورای اسلامی شهر که سازمان عمران و بازآفرینی شهرداری مشهد، اجرای آن را به عهده دارد، استفاده کند.
طبق این بسته تشویقی، مطالعات برای طراحی بنا و مشاوره برای سرمایه گذاری برای کاربری آینده بنا، به صورت رایگان انجام میشود. همچنین وامهای خوب با درصدهای پایین داده میشود تا بتوانند برای احیای بافت به راحتی هزینه کنند. به گفته چوپانکاره اجازه برای تغییر کاربری بنا نیز با حفظ و نگهداری بافت به صورت رایگان انجام میشود.»
***
۲۰ آبان سال ۱۴۰۲ هم گزارشی با تیر «وضعیت ۳۰ بنای تاریخی مشهد بحرانی است» چاپ شده که در آن نعیمه زینبی درباره وضعیت خانههای تاریخی شهر با احسان زهره وندی، سرپرست معاونت میراث فرهنگی استان خراسان رضوی، گفتوگو کرده است.
در این گزارش از احسان زهره وندی درباره شیوه همکاری میراث فرهنگی با مالکان خانههای تاریخی سؤال شده و او نیز در پاسخ گفته است: «سازمان میراث فرهنگی با همه مالکان خانههای تاریخی، مکاتبه کرده و به آنها تذکرات لازم درباره حفظ و نگهداری از بنا را داده است و مسئولیت مالک در قبال خانه تاریخی و تسهیلاتی را که میراث میتواند در این راستا به آنان بدهد به مالکان یادآوری کرده است.»
این مقام مسئول همچنین درباره بناهای در معرض خطر نیز چنین بیان کرده است:
«متولیان و مالکان بناهایی که دراختیار ما نیستند، موظفاند بنا را تعمیر و نگهداری کنند و اگر نمیتوانند، باید بنا را تحویل میراث بدهند. حدود یک ماه پیش (مهر ۱۴۰۲ خورشیدی) با همه مالکان بناهای خصوصی، مکاتبه و به آنها اعلام کردیم که ما حاضریم با شما مشارکت کنیم و شما مراجعه کنید تا وضعیت بنا مشخص شود. هربنایی که دراختیار مالک خصوصی است، لطفا مالکانش مراجعه کنند تا ما بتوانیم به آنها خدمات بدهیم.»
زهره وندی در جای دیگری از این گفتوگو به فهرستی که نام ۲۲ خانه تاریخی با وضعیت آسیب پذیر در آن ثبت شده است، اشاره میکند که نام خانه اکبرزاده هم در میانشان هست. از این میان سیزده خانه وضعیت به مراتب بحرانی تری دارند که این مقام مسئول درباره آنها میگوید:
«از این خانهها بازدید شده و عکسهای آنها به روزرسانی و برای آنها پرونده تشکیل شده و دراختیار یگان حفاظت میراث قرار گرفته است. برای تک تک آنها نامه دادهایم که میتوانیم با شما مشارکت کنیم تا بنا را از وضعیت بحرانی نجات دهیم.» نامهایی که زهره وندی به آن اشاره کرده به قرار زیر است: «خانههای ناظران، اکبرزاده، محمدی، خانقاه نعمت اللهی، قهرمان پور، یزدان پرست، طلایی، علیزاده، رحیمیان، زرعی، بلخاست، موسوی نژاد و حسن زاده.»