تکان‌دهنده‌ترین جنایت خانوادگی در یک قدمی مشهد: پدری که سر پسرش را متلاشی کرد! اظهارنظر معاون استاندار همدان درباره تجمع مقابل دانشگاه بوعلی سینا یک کشته و ۱۵ مصدوم در حادثه واژگونی وانت بار در محور تربت جام - مشهد (۱۵ مهر ۱۴۰۴) ایران در هفته دوم مهرماه ۱۴۲ بار لرزید ‌نمی‌خواستم یک گلابی باشم! به مناسبت صد‌و‌هجدهمین سالگرد سه‌رنگ شدن پرچم ایران | سبز و سفید و سرخ‌مان درباره ویژگی‌هایی که مردان را برای همسرانشان جذاب‌تر می‌کند | مرد جذاب من ثبت ۲۲۸ هزار و ۸۶۰ ازدواج در کشور طی شش ماه اول سال ۱۴۰۴ | کاهش ۴ درصدی ازدواج و ۳.۵ درصدی طلاق آیا با بالا رفتن سن، قد ما واقعاً کوتاه می‌شود؟ خراسان رضوی بیشترین میزان نابودی منابع آب زیرزمینی در کشور را دارد! اخطار به ۱۵ بانک در رابطه با نحوه پرداخت تسهیلات | ضرورت مقابله با انحصار در واردات برنج آموزش و پرورش خراسان رضوی: در حال حاضر آمار دقیقی از شمار دانش‌آموزان مبتلا به شپش نداریم سازمان جهانی بهداشت: سیگار‌های الکترونیکی موج جدید اعتیاد به راه انداخته‌اند آخرین وضعیت تأمین واکسن آنفلوانزا در کشور (۱۵ مهرماه ۱۴۰۴) صدور هشدار سطح زرد هواشناسی در پی پیش‌بینی افزایش دما و احتمال آتش‌سوزی جنگل‌ها (۱۵ مهر ۱۴۰۴) فرار از چنگال قاتل نامرئی آوارگی میلیون‌ها نفر در جهان بر اثر تغییرات اقلیمی رئیس مرکز زنان و خانواده شهرداری تهران: تاکنون ۴۶۱ نفر از زندانیان زن تحت حمایت ما هستند افزایش ۱۱ برابری جمعیت شهری ایران در ۶۸ سال گذشته پیش‌بینی هواشناسی مشهد و خراسان رضوی امروز (سه‌شنبه، ۱۵ مهرماه ۱۴۰۴) | مشهدی‌ها منتظر آخر هفته نسبتاً گرم باشند آزادی ۶ هزار و ۵۰۰ زندانی جرائم غیرعمد در نیمه اول ۱۴۰۴ نوشیدن آب یخ پس از غذا خوردن را ترک کنید آموزش هوش مصنوعی به ۲ میلیون دانش‌آموز و ۱۰۰ هزار معلم برای ارتقای مهارت‌آموزی قوه‌قضائیه کادر اداری جذب می‌کند | اطلاعیه آزمون استخدامی + شرایط ثبت‌نام نظارت بر بهداشت مدارس خراسان رضوی با شروع سال تحصیلی جدید رئیس مجمع نمایندگان خراسان رضوی: وزارت نیرو برنامه‌ای برای آب‌های مرزی استان ندارد آخرین اخبار از پرونده گم شدن سما جهانباز | صدور کیفرخواست برای متهم اصلی + شرط پدر سما برای بخشش متهم پایان مراجعه حضوری برای صدور شناسنامه نوزادان در خراسان رضوی نزدیک است + فیلم چگونه کودکان را در هوای آلوده از مشکلات ریوی محافظت کنیم؟
سرخط خبرها

گذرگاه موجر و مستأجر

  • کد خبر: ۳۵۴۳۹۹
  • ۰۴ شهريور ۱۴۰۴ - ۱۶:۵۶
گذرگاه موجر و مستأجر
این بنگاه چهاردهم است. برای چهاردهمین‌بار گفته‌ایم: «یک مورد رهن و اجاره می‌خوایم؛ ۳۵۰ رهن، هفت‌هشت تومن اجاره» و آقای بنگاهی دفتر سیمی بزرگش را باز کرده و از پشت عینکش ردیف آپارتمان‌های رهن‌واجاره‌ای را بالاوپایین کرده.

این بنگاه چهاردهم است؛ یعنی برای چهاردهمین‌بار، بچه را گذاشته‌ام سر شانه‌ام. از ماشین پیاده شده‌ام. در را با یک دست بسته‌ام. رفته‌ایم داخل بنگاه و برای چهاردهمین‌بار گفته‌ایم: «یک مورد رهن و اجاره می‌خوایم؛ ۳۵۰ رهن، هفت‌هشت تومن اجاره» و آقای بنگاهی دفتر سیمی بزرگش را باز کرده و از پشت عینکش ردیف آپارتمان‌های رهن‌واجاره‌ای را بالاوپایین کرده.

برخلاف قبلی‌ها، اما این‌یکی دقیقا یک مورد رهن و اجاره با ۳۵۰ تومان رهن و هفت‌هشت تومان اجاره دارد. برای خانم نیرومند است. تلفن پاناسونیک روی میزش را می‌گذارد روی اسپیکر. شماره خانم نیرومند را می‌گیرد. 

صدای خانم نیرومند از آن طرف خط می‌آید؛ صدایی حوالی شصت‌سالگی. آقای بنگاهی می‌گوید برای مورد طبقه سوم تماس گرفته است. خانم نیرومند احتمالا یک جرعه از چای عصرانه‌اش را باطمأنینه سر می‌کشد. بچه را روی شانه‌ام جابه‌جا می‌کنم. بعد از چهارده‌بار رفتن و آمدن، کلافه شده. ساعت خوابش رسیده و دارد بهانه می‌گیرد.

خانم نیرومند می‌پرسد: چند نفرن؟ آقای بنگاهی با نگاهی پرسشگرانه وراندازمان می‌کند. می‌گوییم: چهارنفر. زیر لب می‌گویم سه‌تاونصفی. آقای بنگاهی می‌گوید: یک زن‌وشوهرن با دو بچه. خانم نیرومند جرعه آخر چای را پایین می‌دهد و تمام بازدمش را خرج خانواده ما می‌کند: «اوووووووووه. دوتا بچه! نه آقای محمدپور! حوصله ندارم. فقط زوج جوون باشن.» 

آقای بنگاهی تلفن پاناسونیک را قطع می‌کند. شانه‌هایمان افتاده. خداحافظی می‌کنیم و برمی‌گردیم سمت ماشین. با یک دست در را باز می‌کنم. پسرک روی شانه‌ام خوابش برده. می‌گذارمش روی پا. نگاهی به مژه‌های بلند و متراکمش می‌اندازم. گونه‌هایش از گرما سرخ شده. مو‌های پیشانی‌اش چسبیده به هم. دست می‌کشم روی دست‌های سفیدش. انگشتم را از روی سوراخ‌های نمکین پشت دستش عبور می‌دهم. توی خواب و بیداری، انگشت اشاره‌ام را سفت می‌چسبد. بغضم را فرو می‌خورم. سکوت، امانمان را بریده. چیزی برای گفتن نداریم. 

ما یک خانواده چهارنفره‌ایم که یکی مثل خانم نیرومند حوصله بودنمان را ندارد. فکر می‌کنم خانم نیرومند خودش وقتی جوان‌ترک بوده و بچه‌های احتمالی‌اش کوچک‌تر بوده‌اند، زیر سقف کدام خانه زندگی می‌کرده؟ یک بار توی بنگاه‌های شهر چرخی زده؟ کسی تا امروز او را به‌خاطر پاره‌های تنش، رد کرده؟ نوه ندارد؟ دختروپسرش هیچ‌وقت گذرشان به گذرگاه موجر و مستأجر نیفتاده؟ گازش را می‌گیریم می‌رویم سمت بنگاه پانزدهم. دیگر پیاده نمی‌شوم. 

همسرم می‌رود توی بنگاه. از دور نگاهش می‌کنم. دارد برای پانزدهمین‌بار می‌گوید: «یک مورد رهن و اجاره می‌خوایم؛ ۳۵۰ رهن، هفت‌هشت تومن اجاره» و آقای بنگاهی دفتر سیمی بزرگش را باز کرده. نمی‌دانم توی آن دفتر بزرگ و شلوغ، جا برای یک خانواده چهارنفره پیدا می‌شود یا نه.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
آخرین اخبار پربازدیدها چند رسانه ای عکس
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->