الهام یوسفی|شهرآرانیوز- چرا حضور زنان در ادبیات و فرهنگ در قیاس با مردان تا این اندازه کم رمق است؟ آیا زنان کم مینوشتند، چون توانایی تخیل و داستان پردازی نداشتند؟ چرا حتی زمانی که زنان دست به قلم بردند و جرئت و جسارت نوشتن را در خود یافتند، رنگ و بوی داستانها همچنان مردانه ماند؟ این سؤالات تنها بخشی از پرسشهایی بود که ویرجینیای جوان را از همان نخستین سالهای نویسندگی اش میآزرد، نویسندهای که جسارتش نه تنها بر روح داستانها و رمان هایش اثر گذاشت بلکه سبک نوشتاری او را نیز به یکی از بدیعترین و الهام بخشترین سبکهای نویسندگی تبدیل کرد.
«ویرجینیا وولف»، نویسنده انگلیسی قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، در کنار نوشتن رمانهای خواندنی و اثرگذار، با نگرش نقادانه اش به شهرت رسیده است. کتاب «اتاقی از آن خود» را میتوان ماحصل جست وجوهای او درباره ادبیات نوشتاری زنان دانست، کتابی که توانست با سبکی متفاوت پاسخی تازه درباره گمنامی زنان در تاریخ ادبیات جهان پیش روی مخاطب بگذارد، پاسخی شایسته و تأمل برانگیز برای آن دسته از کسانی که کم رنگ بودن حضور زنان در عرصه ادبیات، علم و فرهنگ را بی رحمانه و عوامانه، به ضعف هوش ایشان نسبت میدادند بی آنکه ریشههای تاریخی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی این موضوع را دریافته باشند.
«اتاقی از آن خود» همان طور که از نامش پیداست، درباره چیزی است که زنان در طول حیات خود، به معنای واقعی کلمه از آن محروم بوده اند. زمانی طولانی، جای زنان در نشیمن خانه، آشپزخانهها بود. زنان هیچ گاه خلوت و فراغت لازم را برای خود نداشتند و مهمتر اینکه نظام مردسالار را چنان پذیرفته بودند که تصور داشتن اتاقی از آن خود، چیزی که مردان به صورت معمول مالک آن بودند، به ذهنشان خطور نمیکرد.
ویرجینیا وولف به درستی دریافته بود که «اتاقی از آن خود» میتواند همه معادلات رابه نفع عدالت جنسیتی تغییر دهد. او در جایی از کتابش از این استعاره کمک میگیرد تا به نداشتن استقلال مالی زنان نیز بپردازد. وابستگی مالی به پدر و برادر و همسر، زنان را همه عمر از داشتن استقلال شخصیت نیز محروم کرده بود. آنها پذیرفته بودند که باید در ازای دریافت امکانات، خود را در خدمت دیگران بدانند. شاید به همین دلیل ساده بود که حتی داستانها و شاهکارهای ادبی شان به نام پدر یا همسرشان منتشر میشد یا خوش بینانه با نام مستعار مردانه.
کتاب «اتاقی از آن خود» سبک بدیعی دارد. برخلاف بقیه آثار وولف، خواندن کتاب ساده است، مقالهای بلند که روح روایت و داستان بر آن حاکم شده و آن را پرکشش کرده است. وولف در کتابش نیمی با زبان محاوره و نیمی گفت وگوی درونی و با روشی خلاقانه و عموما طنزآمیز مسائل مهم و گاهی دردآور را بررسی کرده است، اثری که نویسندگان و منتقدان آن را نقد ادبی میدانند و وولف را نخستین کسی که این مسئله را در تقابل با گفتمانهای غالب طرح کرده است.
تاریخ ادبیات زنان، تأثیر سبک و نگاه مردانه در نوشتههای زنان، پیش بینی آینده زن و داستان با توجه به توقعات تازه زنان در اوایل قرن بیستم، توجه جدی به جنبههای مادی زندگی و تأثیر آن بر نویسندگی زنان و ایجاد سبک نوشتار زنانه بخشی از مفاهیم و موضوعاتی است که وولف در این کتاب بیان کرده و سنگ بنایی گذاشته است برای سایر منتقدان و نظریه پردازان تا به دور از دیدگاههای مرسوم، موضوعات مرتبط با ادبیات زنان را تحلیل کنند.