مازیار حکاک | شهرآرانیوز - علی مسعودی که بیشتر به نام علیمشهدی شناخته میشود، فعالیت حرفهایاش در عرصه هنر را با نویسندگی تعدادی از آیتمهای برنامه طنز «ساعت خوش» آغاز کرد، اما نویسندگی را بهطور مستمر از سال ۸۴ و با نوشتن سریال «آشتیکنان» ادامه داد. «کوچه اقاقیا»، «سه در چهار»، «قرارگاه مسکونی»، «آقا و خانم سنگی»، «سهدونگ سهدونگ» و «ورود زندهها ممنوع» بقیه کارهایی بودند که او نوشت. اما برنامه «خندوانه» و اجرای استندآپکمدیهایی که برگرفته از زندگی واقعی خودش بود، به سکوی پرتاب او تبدیل شد و باعث شد حسابی بین مردم شناخته شود. مسعودی بعد از خندوانه فعالیتش را در عرصه بازیگری آغاز کرد و در مجموعههای «سفر در خانه»، «تنهایی لیلا»، «لیسانسهها» و فیلمهای سینمایی «شکلاتی»، «اکسیدان»، «ثبت با سند برابر است» و «ناردون» ایفای نقش کرد. او مجریگری را نیز با برنامه «خونهمونی» در شبکه نسیم تجربه کرد و با سریال «آخر خط»، قدم به حوزه کارگردانی گذاشت. سریالی که در این یکیدو ماه اخیر و در ایام کرونایی دیده شد. جالب اینکه حالا مسعودی قرار است دومین سریالش را در مقام کارگردان جلو دوربین ببرد و ساخت مجموعهای با نام موقت «نوروز رنگی» را با مضمونی کمدی برای پخش در نوروز سال۱۴۰۰ آغاز کرده است. با او درباره سریال «آخر خط» و فعالیت بیشمارش در این روزهای کرونایی همکلام شدیم که در ادامه میخوانید.
در ایام کرونا شما خیلی فعال بودید؛ مجموعه «خونهمونی»، «شام ایرانی» و سریال «آخر خط» که شاید بیشتر درگیر تدوین و پخشش بودید. واقعا از اینکه درگیر بیماری بشوید، نمیترسید؟
نه واقعا. با توکل به خدا و دعای خیر مردم تصمیم گرفتم از چیزی نترسم. البته آییننامههای بهداشتی را هم خیلی دقیق رعایت میکنم و سعی کردم از این تهدید بهعنوان یک فرصت استفاده کنم.
یعنی در این روزها که مردم در هر سنی مرگ را خیلی ملموستر از همیشه میبینند، نشد شما به این قضیه فکر کنید؟
چرا، شد، ولی من کلا به مرگ و زندگی طور دیگری نگاه میکنم. موضوعی که برای من در زندگی خیلی اهمیت داشت، رضایت پدرومادرم بود که تا وقتی جفتشان زنده بودند، عمیقا و بهشدت از من راضی بودند. جدای از آن، در کارم همیشه مردم را خنداندهام. این به نظر من نعمت بزرگی است؛ بنابراین ترسی ندارم و به نظرم آنطور که باید، زندگی کردهام.
یکی از کارهای جالب در این ایام کرونا، مجموعه «خونهمونی» بود که شما برای شبکه نسیم ساختید. ایده این کار از کجا شروع شد؟
ما میخواستیم کاری کنیم که مردم در آن ایام بیشتر در خانه بمانند و با کمترین امکانات بتوانند خودشان را سرگرم کنند و سر ذوق بیایند. برای همین قضیه سراغ این ایده رفتیم که مردم در ویدئوهای پنجدقیقه ای، خود قسمتی از یک فیلم یا سریال را بازی کنند، با وسایل ساده و خلاقانه موسیقی مشهوری را بزنند یا نمایش طنزی را با موضوع کرونا اجرا کنند. سعی کردیم فضای برنامه هم خیلی خودمانی باشد و داوران هم متناسب با آثار قضاوت کنند و خیلی سختگیری نکنند.
مردم، اما خیلی خوب استقبال کردند.
بله. جدای از استقبال خوب، بعضی از ویدئوها خیلی حرفهای بود و واقعا برای خود من جالب بود. من واقعا دوست دارم این ماجرا ادامهدار باشد تا مردم بتوانند استعدادهایشان را خیلی راحت به نمایش بگذارند. البته در شرایطی که کرونا و این محدودیتها هم نباشد.
از بین افرادی که برنده شدند، به نظرتان هستند کسانی که بتوانند بهطور حرفهای وارد فضای کار شوند یا شما بخواهید کمکشان کنید؟
برای وارد شدن در فضای حرفهای همهچیز به شانس و تلاش خود فرد بستگی دارد. من خیلی دوست دارم از چند نفرشان استفاده کنم و به نظرم استعدادهای خیلی خوبی هستند، ولی خب نیاز هست که خودشان هم خیلی تلاش کنند.
برویم سراغ سریال «آخر خط»؛ چه شد که سراغ این سوژه رفتید؟
۲ سال پیش من را به دفتری دعوت کردند و گفتند متنی کمدی درباره مدافعان حرم میخواهند. من ۱۰ روز فکر کردم و بعد به این ایده رسیدیم.
سریال «آخر خط»
معمولا نزدیکشدن به این سوژهها سختی خاص خودش را دارد. با توجه به موضوع، حساسیتها و ملاحظات زیاد نبود؟
نه، به لطف خدا و امام رضا (ع) مشکلی وجود نداشت. البته برای خود من هم تعجببرانگیز بود، ولی وقتی خدا پشتت باشد، همه چیز مهیا میشود.
شما در این سریال برای اولینبار در نقش کارگردان ظاهر شدید. این تجربه برای شما چطور بود؟
تجربه خیلی متفاوتی بود. من سر این کار به دلایل مختلف خیلی اذیت شدم، ولی الان که کار پخش شده است و میبینم که مردم کار را دوست دارند، تمام خستگی از تنم درآمد. بر اساس آمار سازمان، بیشتر از ۷۰ درصد مردم از این سریال رضایت داشتند. این برای من خیلی خوب و لذتبخش است.
شما در گذشته بهعنوان نویسنده و بازیگر کارهای زیادی را تجربه کردهاید. کارگردانی برای شما چه تفاوتی داشت؟
کارگردانی مسئولیت خیلی بیشتری دارد. هنگام بازیگری شما کار خودت را انجام میدهی و به بقیه امور کاری نداری، ولی کارگردان مسئولیت یک تیم بزرگ را به عهده دارد.
میخواهید کارگردانی را ادامه دهید؟
همانطور که گفتم، من خیلی سر این کار اذیت شدم، ولی صددرصد میخواهم ادامه بدهم. ما قرار بود سر این کار به سوریه و لبنان برویم که بنا به دلایلی نشد و مجبور شدیم بخشهای مربوط به مدافعان حرم را در مشهد و در مجتمع آیههای این شهر ضبط کنیم.
بیشتر بخوانید:
خودتان چه بازخوردی از مردم گرفتید؟
مردم خیلی راضی هستند و بیشترشان این کار را با کارهای رضا مقایسه میکنند که برای من باعث افتخار است.
مردم کار کمدی را کلا دوست دارند و من در کارهای قبلی هم این بازخوردها را تجربه کرده بودم، اما اینجا، چون خودم کارگردان بودم، بیشتر میچسبید.
یکی از نکات شاخص و جذابیت سریال «آخر خط» بازی علی صبوری بهعنوان بازیگر است. چه شد که سراغ او رفتید؟
زمانی که من
علی صبوری را انتخاب کردم، او در فضای مجازی به قول معروف هنوز شاخ نبود. علی صبوری برای خندانندهشوی خندوانه پیش من میآمد و من در متنها به او کمک میکردم. بهواسطه همان برنامه هم به مرور فالوئرهایش بالا رفت و تصمیم گرفت در آن سطح جدی کار کند که من البته مخالف بودم. به هرحال خندوانه و آن مسابقه فرصتی بود که من خودم هم قبلتر تجربه کرده بودم و سکوی پرتاب بزرگی بود. همچنانکه برای خود من خیلی سریع و یکهویی مخاطبان صفحهام از ۱۰ هزار نفر به ۴۰۰ هزار نفر و به مرور بالاتر هم رسید. البته علی کار بازیگری را بلد بود و به نظرم انتخاب خوبی برای نقش بود. من این نگرانی را داشتم که پررنگ شدن فعالیت او در فضای مجازی باعث شود که برای پخش این کار مشکلاتی به وجود بیاید که خوشبختانه مدیران سیما خوب برخورد کردند و با سعه صدر آنها مشکلی ایجاد نشد.
حضورش در سریال «آخر خط» باعث شد کار بیشتر دیده شود؟
بله. علی بازیگر بااستعدادی است و آینده درخشانی دارد. من حتی بعد این سریال به او گفتم که اگر مسیرش را درست برود، چندسال دیگر سوپراستار سینمای ایران خواهد بود. بچه خوشقلبی است و خدا هم دوستش دارد.
آقای افخمی همان زمان پخش برنامه «خندانندهشو» درباره علی صبوری گفته بود که کمدینی است که میتواند جایگزین رضا عطاران باشد. با توجه به نزدیکی شما به هر ۲ نفر، آیا این تعبیر، تعبیر درستی است؟
نه. من خیلی این موضوع را قبول ندارم و به نظرم آقای افخمی آن زمان یک چیزی گفت که خیلی پخته نبود. رضا یک سبک از بازی را دارد و علی سبک دیگر. من نمیدانم چه شباهتی بین این ۲ نفر دیدهاند. شاید به دلیل ظاهر یا مشهدی بودنشان این تعبیر شکل گرفته و پررنگ شده است، ولی من خیلی این موضوع را قبول ندارم. حتی خود رضا عطاران هم این شباهت را قبول ندارد و همین چند وقت پیش به من میگفت چرا میگویند ما شبیه همیم!
این روزها تعهد دهساله علی صبوری به تلویزیون مطرح است. این کار را درست میدانید؟
من وقتی این خبر را شنیدم، بسیار خوشحال شدم. زیرا این روند را بسیار درست میدانم و معتقدم قبل از اینها باید این قبیل کار انجام میشد.
چرا؟
من این را جای دیگری هم گفتهام. افراد زیادی هستند که از طریق تلویزیون معروف میشوند، ولی تعدادی از آنها بعد از معروف شدن، کارهایی میکنند که خیلیها را دچار زحمت میکند و چه بسا پروژههایی بهواسطه برخی کارهای آنها آسیب میبیند. از طرف دیگر، بعد از اینکه طرف شناخته میشود، دستمزدهای خیلی عجیبوغریبی را درخواست میکند و این کار را برای برنامهسازها و تهیهکنندهها بسیار سخت میکند. از این حیث این کار، کار عجیبی نیست و از قدیم باب بوده است و من معتقدم تعهدی که برخی هنرمندان به تلویزیون میدهند، اول به نفع خودشان است و بعد به نفع سازنده و تلویزیون.
سریال «سهدرچهار»
آقای مسعودی! مردم خاطرات خوبی از سریالهای کمدی در دهه ۸۰ دارند. کارهایی مثل «سهدرچهار»، «کوچه اقاقیا» و بسیاری کارهای دیگر که شما مینوشتید و رضا عطاران یا مجید صالحی کارگردانی میکردند. چرا سریالهای کمدی جدید مثل آن کارها جذاب و پرمخاطب نیست؟
به نظرم بیشتر مشکل از فیلمنامههاست که کارها آنقدر پرمخاطب نیست. واقعا وقتی کار کمدی خندهدار نباشد و با موقعیتهای خاص نتواند از مخاطب خنده بگیرد، مخاطب را با خودش همراه نمیکند. آن کارهایی که شما اسم بردید، همه موقعیتهایی داشتند که برای بیشتر مردم و قشر متوسط جامعه ملموس بود و خیلی راحت با آن کارها همراه میشدند. البته اگر تعریف نباشد، من معتقدم «آخر خط» فیلمنامه خیلی خوب و چفت و محکمی داشت، ولی به نظرم مشکل ضعف فیلمنامه در حوزههای کارهای کمدی جدی است.
سریال «کوچه اقاقیا»
فکر میکنید بشود دوباره کارهایی در آن حد پرمخاطب ساخت؟
بله. به نظرم اگر به جوانها میدان بدهیم، ممکن است. برای اینکه کارهای پرمخاطب بسازیم، لازم نیست سراغ همان آدمها و بازیگرها برویم. به خود من در ۴۸ سالگی اعتماد شد، ولی کاش این اتفاق در ۳۰ سالگی میافتاد. اگر کار خوبی نوشته شود، با چند جوان هم میتوان مردم را پای تلویزیون نشاند. چنانکه قبلتر این اتفاق افتاده است و ما الان نسبت به آن روزها بسیار جلوتر هستیم.
خود شما کاری را در دست ساخت یا نوشتن دارید؟
بله. من نگارش یک سریال به اسم موقت «نوروز رنگی» را تمام کردم که قرار است به کمک سیمافیلم در مشهد بسازیم و نوروز ۱۴۰۰ در یکی از شبکههای تلویزیونی پخش خواهد شد. فیلمنامه حول روزهای پایانی اسفند یکی از سالهای دهه ۶۰ است که من بهنوعی از دوستانم و بچهمحلهایم در این کار الهام گرفتهام. به امید خدا اگر مشکلی پیش نیاید، این کار را در مردادماه آغاز میکنیم و بیشتر بازیگران و عوامل هم مشهدی خواهند بود و من سعی میکنم در این کار به بازیگران جوان مشهدی میدان بدهم.