یکی از مهمترین رویدادهای دولت چهاردهم، قرارگرفتن آموزش و پرورش در کانون توجه ملی است. رئیسجمهور بارها تأکید کردهاند که منشأ تحولات بنیادین کشور، آموزشوپرورش است و اهتمام ویژهای که در جلسات هیئتدولت به این حوزه مبذول داشتهاند، نقطهعطفی در تاریخ سیاستگذاری آموزشی ایران به شمار میرود. درهمینراستا، همراهی دستگاههای مختلف نیز در ماههای اخیر چشمگیر بوده است.
سازمان برنامه و بودجه اعتباری بیسابقه به آموزشوپرورش اختصاص داده، استانداری خراسان رضوی همکاریهای گستردهای را آغاز کردهاست و بسیاری از نهادها بهویژه در حمایت از هنرستانهای جوارصنعت، سنگتمام گذاشتهاند. این دستاوردها نشان میدهد که ارادهای ملی برای تقویت آموزشوپرورش شکل گرفته و فضای تازهای برای تحول در این عرصه گشوده شده است. بااینهمه، یک چالش اساسی همچنان پابرجاست و آن، نگاه تقلیلگرایانه بخشی از جامعه به آموزشو پرورش است.
در این نگاه، مدرسه نهادی خدماتی تلقی میشود که صرفا مدرک تحصیلی صادر میکند یا کارکردش به ارائه خدماتی در قبال حقوق معلمان تقلیل مییابد. چنینرویکردی، نهتنها شأن معلم را به سطح یک کارمند فرومیکاهد، بلکه مشارکت اجتماعی را نیز تضعیف میکند و آموزشوپرورش را از جایگاه واقعیاش به حاشیه میراند. پرسش اصلی این است که چگونه میتوان این نگاه را دگرگون کرد؟ پاسخ، در تغییر فرهنگ عمومی و تقویت انگیزههای اجتماعی نهفته است. باید آموزشوپرورش را فراتر از یک دستگاه اداری دید؛ این نهاد بنیان توسعه، عدالت و آینده کشور است.
خانوادهها نیز باید بدانند که یاریرساندن به مدرسه و معلم، یاریرساندن به آینده فرزندان خود و به پیشرفت ایران است. امروز که دولت و دستگاههای حاکمیتی با قدرت پایکار آمدهاند، نوبت مردم است که با مشارکت فعال، آموزشوپرورش را به اولویت نخست خود بدل کنند. تنها در این صورت است که ظرفیتهای تازه ایجادشده میتواند به ثمر بنشیند و تحولی پایدار در نظام تعلیم و تربیت رقم بخورد.