زمان خاکسپاری ناصر تقوایی، نویسنده و فیلم‌ساز، مشخص شد معرفی فیلم «مچ گیری»، آخرین ساخته «دارن آرونوفسکی» + ویدئو حضور مستندسازان ایرانی در جشنواره ایدفا ۲۰۲۵ صفحه‌آرایی، زبانی برای بیان است | درباره نمایشگاه «فرگراف» در نگارخانه «کو» مشهد ۲ فیلم با صدای زنده‌یاد سعید مظفری روی آنتن شبکه نمایش + زمان پخش «کتاب در سفر»، طرحی ابتکاری که در بوم‌گردی‌های خراسان رضوی اجرا می‌شود پیام رئیس سازمان سینمایی برای جشنواره بین‌المللی فیلم کوتاه تهران نامزدهای جوایز ایسفا معرفی شد انتشار رمان‌های «ابله» و «جنایت و مکافات» داستایفسکی با طرح جلد جدید افتتاح نمایشگاه بین‌المللی کتاب فرانکفورت «یوز» در مشهد اکران می‌شود | جشن خانوادگی قهرمان ایرانی در سینماهای هویزه و کوهسنگی حضور فیلم کوتاه «سوور» در ۴ جشنواره جهانی فیلم صفحه نخست روزنامه‌های کشور - چهارشنبه ۲۳ مهر ۱۴۰۴ همه چیز درباره «تیلی نورود»، نخستین بازیگر هوش مصنوعی سینما | آیا بازار کار بازیگران هالیوود کساد خواهد شد؟ ساخت «رستاخیز مسیح» مل گیبسون با بازیگران جدید مرمت فیلم و انیمیشن‌های قدیمی جشنواره فیلم کوتاه تهران چقدر زمان برده است؟ جشنواره فیلم‌های کمدی؛ بستری برای کشف استعدادهای جوان نمایش موزیکال «الیور توئیست» روی صحنه می‌رود آثار منتخب تئاتر مردمی بچه‌های مسجد در مشهد به صحنه می‌روند + اسامی راه یافتگان
سرخط خبرها

نقد و بررسی کتاب «سلام راضیه» در مشهد برگزار شد | سیمای زنی در دل سختی‌ها

  • کد خبر: ۳۶۰۹۳۱
  • ۰۲ مهر ۱۴۰۴ - ۱۵:۳۰
  • ۱
نقد و بررسی کتاب «سلام راضیه» در مشهد برگزار شد | سیمای زنی در دل سختی‌ها
هفتمین نشست ادبی از سلسله نشست‌های نقد ادبی انجمن «کاژه» به کتاب «سلام راضیه»، نوشته نسرین پرک، اختصاص پیدا کرد.

محبی | شهرآرانیوز؛ هفتمین نشست ادبی از سلسله نشست‌های نقد ادبی انجمن «کاژه» به کتاب «سلام راضیه»، نوشته نسرین پرک، اختصاص پیدا کرد. این نشست با حضور جمعی از علاقه مندان، همراهی نویسندگان و منتقدان، و اعضای خانواده شهید در خانه هنرمندان بوستان کوهسنگی مشهد برگزار شد.

کتاب «سلام راضیه» روایت زندگی مشترک راضیه قلی زاده و سردار شهیدمهدی فرودی است که نشر «ستاره» آن را چاپ کرده است. علی براتی گجوان در آغاز این نشست گفت که به دلیل گرامیداشت هفته دفاع مقدس این اثر را برای نقد و بررسی در این جلسه انتخاب کرده‌اند. در ادامه، گزیده‌ای از صحبت‌های منتقدان درباره اثر آمده است.

نسرین پرک، نویسنده:
امیدوارم یک روایت داستانی نوشته باشم

نوشتن این کتاب را نشر «ستاره ها» به من پیشنهاد داد. ابتدا پرونده شهید را به من دادند، اما من خیلی با آن ارتباط برقرار نکردم. به خانه همسر شهید رفتم و با خانواده شهید ساعت‌ها صحبت کردم. سپس از زبان راضیه این خاطرات را نوشتم. درواقع، خودم را جای او گذاشتم و یک هم ذات پنداری اتفاق افتاد. درنهایت، سعی من این بوده است که یک روایت داستانی بنویسم و امیدوارم این اتفاق محقق شده باشد.

نسرین رحمانی، منتقد:
زبان داستان ساده و اثرگذار است

شاید سلیقه شخصی من زندگی نامه یا خاطره نباشد، اما به عنوان مخاطبی که از این کتاب لذت برده، باید بگویم که به نظرم این داستان یک داستان تأمل برانگیز است. برخلاف لایه روی داستان که داریم یک زندگی روزمره را‌ می‌بینیم، در لایه‌های زیرین مفاهیم عمیق انسانی به مضمون گره خورده و داستان را قوی کرده است؛ مفاهیمی مثل ایثار و فداکاری و عشق.

نکته دیگر این است که راوی اول شخص انتخاب شده است که باعث می‌شود مخاطب بتواند با او همراه شود و هم ذات پنداری کند. زبان داستان نیز ساده است و درعین حال اثرگذار. نقطه قوت دیگر، مستندبودن و جزئیات واقعی داستان است. یعنی دغدغه‌های واقعی یک زن را در این اثر می‌بینیم. جدا از این تعاریف، خطری که در این گونه روایت‌ها پیش می‌آید، این است که شخصیت‌ها به سمت کمال گرایی می‌روند.

البته هنوز می‌شد واقع گرایانه‌تر شود. در این صورت، بار داستانی بیشتری هم پیدا می‌کرد. جملات و تصاویر بسیار خوبی هم در کتاب پیدا می‌شود. مهم‌ترین نکته کتاب، تحول شخصیت راضیه است؛ اینکه فقط روزمرگی‌های او را نمی‌بینیم، بلکه رشد او را نیز مشاهده می‌کنیم.

سیدسعید موسوی، منتقد:
این داستان شخصیت پردازی ندارد

نویسنده قلم خیلی خوب و روانی دارد، اما من چند مسئله درباره این اثر دارم: یکی اینکه ما با یک داستان روبه رو نیستیم. ما در داستان شخصیت پردازی داریم،  اما در این اثر این اتفاق رخ نداده است. کتاب می‌تواند یک مستند داستانی باشد. نویسنده درواقع از مستندات استفاده کرده است برای جذاب ترشدن کار. انگار گزارش‌هایی از بحث‌های مربوط به انقلاب در متن آورده شده است و روی تکنیک‌های داستانی تمرکزی وجود ندارد.

درباره محتوای کار، چون ما کل زندگی را در این داستان نداریم، کار بسیار غمگین و تراژیک شده است. نویسنده گزینش کرده است که چه چیز‌هایی را بگوید و این گفته ها، همگی تلخ است. هیچ لحظه شادی در کار وجود ندارد و مخاطب از خودش می‌پرسد یعنی هیچ لحظه شادی در این زندگی وجود ندارد. کار با اینکه زیباست و مخاطب را دنبال خود می‌کشاند، تلخی زیادی در داستان دارد.

سودابه احمدی، منتقد:
کتاب خاطرات زیادی را برای من زنده کرد

کتاب خوبی است و یک زنانه نویسی موفق است. مهم‌ترین عنصر در چنین کتاب‌هایی شخصیت پردازی است. خیلی مهم است که جاذبه‌ها و جزئیات را بتوانیم در این شخصیت‌ها ایجاد کنیم. شخصیت‌ها خیلی باورپذیر بود و از تقدس زایی تا حد زیادی کاسته شده بود. ملاحظاتی که در نوشتن کتاب درباره شهدا وجود دارد، در این کتاب به خوبی کنترل شده است و شخصیت‌های مختلف با ویژگی‌های مختلف در این کتاب آمده‌اند.

از یادداشت‌های شهید هم به خوبی در کتاب استفاده شده است. ردپای شهید تا حد زیادی دیده می‌شود. متن شیوا بود و فضاسازی‌ها نیز دقیق بود. نگاه بومی نویسنده به مشهد و استفاده از المان‌های این شهر نیز بسیار خاطره انگیز و جالب است.

آنچه در این کتاب آمده، فقط بازه زندگی مشترک هفت ساله این زوج است. به نظرم این بازه خیلی طولانی‌تر است و پس از شهادت نیز این زندگی ادامه دارد. جای یک فصل دیگر در کتاب خالی است. ادامه روایت پس از شهادت می‌توانست کتاب را قوی‌تر کند.

علی براتی گجوان، منتقد:
با تصاویری شگرف روبه رو هستیم

من این اثر را یک داستان می‌دانم. ما در اثر با تصاویری شگرف روبه رو هستیم. به هرحال، به نظرم مشکلاتی هم در آن وجود دارد. نکته مهم دیگر اینکه هیچ خاطره‌ای، اگر با ویژگی‌های داستانی ترکیب نشود، ماندگار نمی‌شود. از نگاه من، ادبیات زنانه ادبیات مکاشفه است؛ به این معنا که زنان نویسنده کشف‌هایی می‌کنند که در نگاه و اثر منِ مرد نیست. آن‌ها چیزی را خلق می‌کنند که من توانایی خلق آن را ندارم.

مجتبی انوریان یزدی، منتقد:
بیان ذهنیات یک زن از زبان یک زن خوب است

خیلی خوب است که ذهنیت‌های یک زن از زبان یک زن روایت می‌شود. از این لحاظ، کار ارزنده‌ای صورت گرفته است. دیالوگ‌هایی که در اثر وجود دارد، در کل کار، چنان که آقای براتی گفت، یکدست است؛ درصورتی که تنوع و تفاوت آن در طول دوره زندگی راضیه می‌توانست یک نقطه جاذبه برای داستان باشد. ما از طریق این تغییر سیر دیالوگ می‌توانیم تغییرات شخصیت و اوج وفرود آن را بیان کنیم. اثر نثر خوبی دارد، اما مثلا دیالوگ‌ها می‌توانست تنوع و تفاوت بیشتری داشته باشد و درنهایت به قوت اثر کمک کند.

بریده

وقتی وارد شد، سلام کرد. جواب سلامش را آن قدر آهسته دادم که نشنید. نگاهش کردم. با اینکه هنوز استخوان‌های گونه اش در زیر لایه‌ای از گوشت پنهان نشده بود، ولی چهره اش بشاش‌تر و جاافتاده‌تر به نظر می‌رسید.

از آن روزی که در گندمزار مخفی شده بودم، دو سال می‌گذشت و ما یکدیگر را ندیده بودیم. در این مدت، اتفاقات قابل توجهی افتاده بود: انقلاب پیروز شده بود و هردو ما تغییر کرده بودیم.

مهدی نشست روی صندلی چوبی، کنار سفره عقد. قرآن را برداشت و باز کرد. نگاهش روی خط‌های درشت آن دوید. کت وشلوار چهارخانه تیره و پیراهن سفید یقه آخوندی اش با تمام دکمه‌های بسته او را شبیه سیاست مدار‌ها کرده بود؛ همان قدر جدی و رسمی.

قبل از این، مهدی پیش ما نیامده بود، حتی روز خواستگاری. چون ما فامیل بودیم، بزرگ تر‌ها تصور کرده بودند نیازی به آمدنش نیست. ما رسم نداشتیم که دختر و پسر قبل از ازدواج با هم صحبت کنند، درحالی که من دوست داشتم ببینم چقدر زندگی شهری و درس روی او تأثیر گذاشته است، یا چقدر شبیه آن مهدی «قبلنا» است.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۱
مجید رمضانی
Iran (Islamic Republic of)
۰۶:۴۵ - ۱۴۰۴/۰۷/۰۷
0
1
کاش خبرنگار محترم تا پایان جلسه حضور می‌داشت وصحبت‌های پرشورفرزندشهید را هم می‌نوشت
محمدجعفر. فرزندشهیدفرودی اینطور خودش را معرفی کرد من همون بچه ۳ ساله‌ام که زولبیا می‌خواست

بعد گفت اعتراف می‌کنم من با پدرم قهر بودم نمی‌توانستم او را بخاطر تنهایی‌ها و سختی‌هایی که کشیدیم ببخشم با خواندن این کتاب تازه او را شناختم و جواب بعضی از سوال‌هایم را گرفتم ،
پربازدید
آخرین اخبار پربازدیدها چند رسانه ای عکس
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->