رعنا جاوید | شهرآرانیوز؛ مدت هاست میدانیم که معلم کافی نداریم و پس از اعتراضهای بسیار و وعده تأمین نیرو، درنهایت کار به آنجا رسید که وزارت آموزش وپرورش به آزمون استخدامی متوسل شد. تا اینجا همه چیز داشت خوب پیش میرفت که درست یک روز قبل از شروع سال تحصیلی، علیرضا کاظمی، وزیر آموزش وپرورش، جملهای گفت که به جای شادمانی، نگرانی به بار آورد: «این افراد از فردا وارد کلاسهای درس خواهند شد.» همین؛ یعنی سازمانی که متولی تعلیم و تربیت فرزندان این مرزوبوم است، افراد را بدون آموزش و کسب تجربه کافی، وارد کلاسهای درس میکند، درحالی که این روزها حتی افراد تحصیل کرده هم از درس دادن به فرزند خود عاجز هستند.
معلوم است که دانش تدریس، چیزی فراتر از تحصیلات آکادمیک است. به این ترتیب، چطور میتوان از موفقیت دانش آموزان در سالهای بعد سخن گفت؟ به عقیده کارشناسان، افت تحصیلی سادهترین ثمره این عجله و تصمیم ناگهانی است. این اقدام نه نشانه مدیریت شرایط، بلکه پاک کردن صورت مسئله است.
کمی تأمل کنید تا پیش از رفتن به سراغ کارشناسان، کیفیت یادگیری دانش آموزان را براساس یک آزمون جهانی مرور کنیم تا بدانید با وضعیت کنونی آموزش، کجای رتبه بندیها هستیم و چرا از حضور معلمان بی تجربه این قدر نگران؟
آخرین نتایج آزمون تیمز یک مطالعه بین المللی برای سنجش پیشرفت تحصیلی دانش آموزان در مقطع چهارم و هشتم سال۲۰۲۳ درحالی اعلام شده است که ایران از میان ۵۸کشور شرکت کننده، پنجاه وسوم شد. طبق نتایج آن آزمون، ۲۱درصد از دانش آموزان ایران عملکرد بسیار ضعیفی دارند و از هر پنج دانش آموز، دو نفر هیچ چیزی نمیآموزند! افت تحصیلی، نمرات امتحانات نهایی و نتایج کنکور هر سال، نشان میدهد که تربیت معلم یک بحث راهبردی است و اجرای آن در توان هر کسی نیست؛ به خصوص که اهمیت آن در دوره ابتدایی و سال دوازدهم، خود را بیشتر نشان میدهد.
هرسال تعداد چندصدهزارنفری از دانش آموزان به عنوان ترک تحصیل شدگان به صورت رسمی از وزارت آموزش وپرورش معرفی میشوند و این یعنی چالشی جدی برای آموزش وپرورش. رها کردن تحصیل بر افت تحصیلی افزوده شده است و اوضاع فرزندان را وخیمتر میکند. ضعف تدریس، نداشتن انگیزه، وجود مشکلات خانوادگی و فرزند طلاق بودن و اختلالات روانی، جزو دلایل ترک تحصیل یا افت تحصیلی است که معلمان نقش مهمی در شناسایی آن دارند. اما معلمی که در این باره آموزشی ندیده است، چگونه میتواند مشکل را شناسایی کند؟
محمد ثوابی، دکتری مشاوره و استاد دانشگاه، در این باره میگوید: معلمان باید در ابتدای کار دست کم شش ماه تا یک سال آموزش ببینند و مهارتهای تخصصی و عمومی را به دست آورند تا ورودشان به آموزش وپرورش، اثربخش باشد. دانستن مهارتهای تخصصی و روشهای نوین تدریس برای معلمان، بسیار ضروری است.
او ادامه میدهد: درصورتی که معلمی شیوههای نوین تدریس را بداند، باعث پیشرفت علمی دانش آموز خواهد شد و درمقابل اگر آموزگار با این شیوهها آشنایی نداشته باشد، باعث کاهش انگیزه درونی، بی علاقگی و افت تحصیلی دانش آموزان خواهد شد. مهارت مهم دیگر، ارتباط مؤثر با دانش آموزان است. این مهارت میتواند زمینه شور و شوق درونی را برای دانش آموزان فراهم کند. اگر معلم بتواند با ارتباط مؤثر، جو صمیمانهای در کلاس برقرار کند، دانش آموز تلاش بیشتری خواهد کرد و پس از آن، یک چرخه رفتاری برای دانش آموز به گردش درمی آید که باعث پیشرفت او میشود.
این مشاور یادآوری میکند: وقتی دانش آموز با ارتباط صحیح، معلم را دوست بدارد، بیشتر تلاش میکند، پیشرفت درسی برایش ایجاد میشود و رشد خواهد کرد. مهارت بعدی، بهره مندی از مدیریت هیجانات همچون استرس و خشم است که باتوجه به فضای کلاس، باید آن را کسب کنند. همچنین داشتن مهارت تفکر خلاق برای هر معلم، ضروری است.
ثوابی با همه این ها، مهمترین مهارت را هوش هیجانی میداند و اضافه میکند: سازگاری با شرایط، تاب آوری و انعطاف پذیری در فضای کلاس، تأثیر مستقیمی بر روحیه دانش آموزان میگذارد و در صورتی که معلم تحمل اندک و پذیرش کمی داشته باشد، کیفیت آموزش به شدت افت خواهد کرد. میزان خلاقیت دانش آموزان به تدریج کم و زمینه ساز افت تحصیلی و فاصله گرفتن از تحصیل خواهد شد.
به عقیده او چنانچه معلمی خود را به این مهارتها مجهز کند، همان گونه که معلمان خوشنام کنونی این کار را میکنند، زمینه ساز ایجاد انگیزه، افزایش خلاقیت، کشف استعدادهای دانش آموز و حتی حل مشکلات شخصی او خواهد شد. همه ما مطالب بسیاری از تأثیر معلمان بر زندگی دانش آموزان شنیدهایم که آینده آنها را به سوی موفقیت تغییر داده است.
او این نکته را هم اضافه میکند: البته باید به خاطر داشته باشید که معلم به تنهایی بر مسائل تربیتی دانش آموزان تأثیر صددرصدی نمیگذارد و محیطهای اثرگذار بر کودک شامل خانواده، معلم، گروه هم سالان و محیطهای دیگر است. درنهایت وقتی امکان تغییر یا انتخاب معلم مدرسه را نداریم، باید از روشهای دیگر برای کاهش آسیب کمک بگیریم. متوجه تغییر رفتارها یا افت تحصیلی فرزند خود باشید و تغییرات رفتاری آنها را با مشاور درمیان بگذارید یا از مسئولان مدرسه پیگیری کنید.
برخی دلایل دلزدگی دانش آموزان و افت تحصیلی آنان، در خود مدرسه است. وجود معلمان بی انگیزه یا ناراضی در همه این سالها به شدت بر نحوه آموزش تأثیر گذاشته است. کلاسهای درس، استاندارد نیست و شیوه آموزش کنکور ده شده است. دکتر مهران صولتی، جامعه شناس و پژوهشگر حوزه آموزش وپرورش، به برخی سؤالات ما درباره تأثیر حضور معلمان بی تجربه در مدرسه پاسخ میدهد.
واقعیت این است که آموزش وپرورش به تبع شرایط کشور، دیری است که در وضعیت اضطراری و استثنایی به سر میبرد. یعنی در این حوزه متأسفانه با کمبود معلم مواجه هستیم. بسیاری از معلمها تمایلی به ادامه همکاری ندارند، بازنشسته شدهاند و ما در آغاز سال تحصیلی با حجم بی رویهای از کلاسهای بدون معلم روبه رو هستیم.
برای خود آموزش وپرورش هم اولویت نه کیفیت آموزش بلکه فرستادن معلم به کلاس هاست تا بتواند نارضایتی والدین و مراجعات مکرر آنها را به نواحی برای شکایت از نبود معلم جبران کند، از همین رو به نظر میرسد که معلمها فقط میروند تا دانش آموزان را سر کلاس ساکت نگه دارند و توجیهی برای خانوادهها باشد که ما امروز در مدرسه معلم داشتیم. متأسفانه این وضعیت اضطراری باعث شده است حضور فیزیکی یک فرد بر سر کلاس از نظر آموزش وپرورش برای امر آموزش کفایت کند.
طرحی قبل از این وجود داشت بر این مبنا که افراد شرکت کننده در آزمونهای استخدامی، ملزم بودند یک سال به مراکز دانشگاه فرهنگیان مراجعه کنند و آموزش ببینند که به طور عمده شامل آموزشهای تربیت معلمی و کارورزی بود و پس از آن، بتوانند آمادگی رفتن به کلاس و تعامل مؤثر با دانش آموزان و انجام وظایف خود را به صورت حداقلی به دست آورند، ولی به نظر میرسد که این اتفاق در این دوره جدید نیفتاده است و به دلیل آن شرایط اضطراری که وجود داشته است، به این نتیجه رسیدهاند کسانی را که در آزمون پذیرفته شدهاند، خیلی زود به کلاسها اعزام کنند.
خب، روشن است کسانی که دوره ندیدهاند و به ویژه در دانشگاه فرهنگیان آموزشهای دوره تربیت معلمی را نگذراندهاند، آمادگی کافی برای رفتن به کلاسها را ندارند و ممکن است حتی به لحاظ روحی و روانی، آسیبهایی به دانش آموزان وارد شود، بنابراین این وضعیت را فقط میتوان به این صورت توجیه کرد.
هرچند که میدانیم وضعیت دانشگاه فرهنگیان هم خوب نیست؛ در خود دانشگاه فرهنگیان هم با بی انگیزگی فزاینده دانشجویان روبه رو هستیم و تعداد بسیار زیادی از دانشجویان مرد، فقط برای اینکه به خدمت سربازی اعزام نشوند، وارد دانشگاه میشوند.
از همان ابتدا به دنبال این هستند که کار دیگری برای خودشان دست وپا کنند و از تنگناهای معیشتی خارج شوند، حتی من در جایی خواندم با موجی روبه رو هستیم که برخی دانشجویان پسر این دانشگاه صرفا میآیند که بعد بتوانند از دانشگاه فرهنگیان و آموزش وپرورش انصراف بدهند و سراغ کار دیگری بروند، بنابراین وضعیت آنجا هم به هیچ وجه مطلوب نیست، اما دست کم از این نظر که دوره آموزشی هست و متمرکز بر تربیت معلم، کارورزی هست و حضور مستقیم در مدارس و ارتباط با معلمان و دانش آموزان، حتما نسبت به کسانی که در ابتدا تنها با گذراندن یک آزمون وارد آموزش و پرورش میشوند، توفیق بیشتری خواهند داشت.
به هرحال روح معلمی اقتضا میکند که پیش از حضور در مدارس، دورهای بگذرانید و با فضای کلی، دانش آموزان، معلمان، تنگناها، مشکلات و محدودیتها آشنا شوید تا برای آموزش وپرورشی که خودش دچار بحرانها و مصائب بسیاری است، مفید باشید.
آسیبهایی که دانش آموزان از محل حضور تازه استخدامیها متحمل میشوند، یک بخشش برمی گردد به اینکه ما اکنون با کمبود معلم در دوره ابتدایی روبه رو هستیم. گاه کسانی که تازه استخدام میشوند، براساس نیاز مبرمی که این دوره دارد، به این مدارس اعزام میشوند.
آنها هیچ آموزش ضمن خدمتی را دریافت نکردهاند و نمیتوانند به اندازه کافی یا لازم در تدریس به ویژه در دوره خطیر ابتدایی موفق باشند. از جنبه تعامل با دانش آموزان به ویژه در این دوره که الزام میکند معلم شناخت خوبی از روان شناسی کودک داشته باشد و تعامل با آنها را آموخته باشد، هم بسیار مهم است.
میدانید که هرگونه برخورد نادرست با دانش آموزان در دوره ابتدایی، میتواند آینده آنان را به نحو بدی رقم بزند. فهرستی از این آسیبها میتوان برشمرد که متوجه کسانی میشود که دورههای ضمن خدمت را نگذراندهاند و تجربه کافی ندارند. به نظر میرسد اگرچه حضورشان به صورت فیزیکی، آن کمبود معلم یا کلاس بدون معلم را توجیه میکند، آسیبهای متعددی هم میتواند به روح و روان دانش آموزان به ویژه در دوره ابتدایی وارد کند.