این نمایش بزرگ میدانی فقط بازسازی یک صحنه جنگ نبود، بلکه بازآفرینی یک روح جمعی بود؛ روحی که پدران با خون نوشتند و فرزندان امروز با اشک و افتخار آن را خواندند.
در میان صدای انفجار و فریادهای «اللهاکبر» رزمندگان نمایش، نگاه نوجوانانی که با حیرت و اشتیاق صحنه را دنبال میکردند، تصویری روشن از تداوم راه بود. آنان که سالها پیش در جبههها جوانی کردند، حالا در قاب نگاه نسل تازه زنده شدند؛ نسلی که شاید جنگ را ندیده، اما معنای «غیرت و وطن» را در آن صحنهها لمس کرد.
نمایش رزمی جانبی کنگره، مرز میان خاطره و تجربه را برداشت. اینجا تاریخ، در لباس هنر به میدان آمد تا مخاطب امروزی را نه با سخنرانی و شعار، بلکه با حس، تصویر و روایت به عمق واقعیت ببرد. جایی که پیرمرد رزمندهای اشک میریخت و نوجوانی کنارش باافتخار فیلم میگرفت؛ این، تصویر حقیقی پیوند نسلها بود.
کنگره بزرگداشت ۱۸ هزار شهید استان ثابت کرد که اگر از زبان هنر، خلاقیت و صداقت استفاده کنیم، یاد شهیدان نهتنها کهنه نمیشود، بلکه بهروزترین روایت جامعه خواهد بود. این کنگره و نمایشهایش نشان دادند که دفاع مقدس تنها متعلق به دیروز نیست؛ بلکه گنجینهای زنده است که میتواند امروز و فردای ما را معنا کند.
در پایان، شاید بتوان گفت این نمایش تنها یک بازسازی نبود، بلکه یک «بازپیوند» بود؛ بازپیوند نسلها، احساسها و ایمانهایی که در گذر زمان از هم دور شده بودند. نمایشی که نهفقط فاصله نسلها، که فاصله دلها را شکست.