به گزارش شهرآرانیوز، نسرین بابایی در سالهای اخیر در نقشهای متعدد و متفاوتی ظاهر شده که هر کدام نمادی از زنان و مادران هستند با حرفهای ناگفته بسیار. سریال «شغال» سومین همکاری این بانوی بازیگر با بهرنگ توفیقی پس از سریال «افرا» و «بیهمگان» محسوب میشود. او در این سریال ایفاگر نقش «شکوه» مادری است که دخترش قربانی تجاوز شده و به گفته خودش این نقش با پیچیدگیها و چالشهایی همراه بوده است. در ادامه، گفتوگوی ما را با این بانوی بازیگر درباره نقش «شکوه» و چالشهایی که با آن روبهرو بوده است، بخوانید.
کدام ویژگی نقش «شکوه» باعث شد آن را بپذیرید؟
واقعیت این است که همیشه فیلمنامه برای من اهمیت ویژهای دارد، اما در مورد «شکوه» باید بگویم چیزی فراتر از متن برای من جذابیت داشت. این شخصیت زنِ سکوت و رنج بود، اما نه به معنای ضعف. در لایههای درونیاش نوعی قدرت خاموش وجود داشت که میتوانست مخاطب را درگیر کند. وقتی فیلمنامه را خواندم، حس کردم میتوانم از خلال او، بخشی از زنان جامعهمان را روایت کنم که سالها ناگفته ماندهاند. همین صداقت و تلخیِ پنهان مرا قانع کرد تا در «شغال» حضور داشته باشم.
درباره طراحیتان برای این شخصیت توضیح بدهید و اینکه چطور به این کاراکتر رسیدید؟
برای رسیدن به شکوه، سعی کردم از قضاوت فاصله بگیرم و بیشتر او را درک کنم تا بفهمم. با کارگردان درباره پیشزمینه زندگی او، روابط خانوادگی و حتی جزئیات رفتارش زیاد صحبت کردیم. بعد از آن، برای خودم دفترچهای نوشتم از خاطرات فرضی شکوه، چیزهایی که در فیلمنامه نبود، اما روح او را کاملتر میکرد. این کار کمکم کرد در لحظههای سکوت، «شکوه» نفس بکشد نه نسرین بابایی.
در این مسیر، با چه چالشهایی روبهرو بودید؟
بزرگترین چالش، سکوت بود. شکوه از آن شخصیتهایی است که کمتر حرف میزند، اما درونش غوغاست. رساندن آن حجم از احساس بدون کلام، سختترین بخش کار بود. باید یاد میگرفتم چطور در یک نگاه، در یک مکث یا در لرزش صدا، دنیایی از حرفها را منتقل کنم. از طرفی، موضوع سریال حساس بود و مراقب بودم بازیام نه اغراقآمیز باشد و نه خنثی. حفظ این تعادل برایم بسیار چالشبرانگیز بود.
فکر میکنید سریال شغال به طور کلی چه پیامی دارد؟
موضوع تجاوز در جامعه ما، همواره با سکوت و ترس همراه بوده است. «شغال» جسارت کرد تا درباره زخمی حرف بزند که معمولاً پنهان میماند. به نظرم پیام اصلی سریال این است که سکوت نجات نمیدهد. باید درباره دردها حرف زد تا درمانی ممکن شود. از سوی دیگر، سریال تلاش میکند قضاوت را کنار بگذارد و به ما یادآوری کند که قربانی، مجرم نیست. اگر تماشاگر بعد از دیدن «شغال» حتی برای چند لحظه با نگاه انسانیتری به مسئله نگاه کند، یعنی سریال به هدفش رسیده است.
تجربه همکاری با بازیگران مقابلتان مثل مهدی سلطانی و شبنم مقدمی را چطور دیدید؟
کار با مهدی سلطانی و شبنم مقدمی همیشه آموزنده است. هر دو بازیگر، نگاه عمیقی به نقش دارند و این عمق باعث میشود در صحنه، بازیگر مقابلشان هم رشد کند. ما معمولاً در سکوت و نگاه، ریتم صحنه را پیدا میکردیم. درباره بازیگران جوان هم باید بگویم شور و اشتیاقشان تحسینبرانگیز بود. آن انرژی تازه، به همه ما انگیزه میداد تا با جان بیشتری کار کنیم.
آیا «شغال» توانسته موجی بین مردم ایجاد کند؟
فکر میکنم بله، اما نه لزوماً از نوع هیاهو و حاشیه. «شغال» بیشتر گفتوگو ایجاد کرد. مردم در فضای مجازی و حتی در محافل خانوادگی شروع کردند درباره موضوعش حرف زدن، همین یعنی سریال کارش را کرده است. برای من ارزشمندترین اتفاق همین است که اثری باعث شود مردم فکر کنند، حتی اگر نظرهای متفاوتی داشته باشند.
همکاری با بهرنگ توفیقی را چگونه توصیف میکنید؟
کار با بهرنگ توفیقی همیشه نیازمند دقت و جزئینگری است. او از آن دست کارگردانهایی است که کاملاً به ریتم درونی بازیگر توجه دارد و اجازه میدهد حس واقعی در صحنه شکل بگیرد. فضای کار با او امن است، یعنی میتوانی تجربه کنی، اشتباه کنی و دوباره پیدا شوی. این آزادی عمل برای بازیگر بسیار ارزشمند است و در «شغال» هم همین اتفاق افتاد.
بازخورد مخاطبان تا امروز چگونه بوده است؟
بازخوردها برایم گاهی عجیب و در عین حال بسیار تأثیرگذار بوده است. بسیاری از مخاطبان با «شکوه» همدل شدند و اینگونه بیان کردند که انگار در این نقش، خودشان یا مادران و دخترانشان را دیدهاند. بعضیها برایم نوشتند که «راهکارهایی برای کنارآمدن با دخترم دارم، اجازه بده با او ازدواج کند» و... تعبیرهایی که نشان میداد مخاطب چقدر با درد شخصیت ارتباط گرفته است. حتی مادرانی پیام دادند و گفتند «شما خودِ ما بودید، ما را بازی کردید.» این پیامها برایم ارزشمند است، چون یعنی شکوه فقط یک نقش نبود؛ پلی شد برای گفتوگو درباره دردهایی که سالها ناگفته ماندهاند.
سختترین سکانسی که بازی کردید، کدام بود؟
واقعیت این است که در سریالی مثل «شغال» که به موضوعی میپردازد که پرداختن به آن شجاعت بسیار میخواهد، با همه سانسورهای سازمانی و حتی سانسورهایی که خودِ مخاطب، چه آگاهانه چه ناخودآگاه، در زندگی روزمره اعمال میکند، تقریباً هر سکانس دشوار است.
برای من که نقش مادری را بازی میکردم که به دخترش تعرض شده، هر لحظه از بازی، سنگین و طاقتفرسا بود. چنینتجربهای نهفقط از نظر احساسی، بلکه از نظر انسانی، عمقِ درد و سکوت را در وجود بازیگر زنده میکند. در واقع، «سختترین سکانس» در «شغال» یک صحنه خاص نبود بلکه تمام مسیر شکوه، برای من دشوار و پرزخم بود.
اکنون مشغول بازی در چه اثری هستید و چه آثاری آماده اکران یا پخش دارید؟
اکنون مشغول تماشای تلاشی هستم که با همدلی و پشتکار یک گروه، در قالب سریال «شغال» به ثمر نشست. این روزها بیش از هر چیز قدردانِ مسیری هستم که با همراهی دیگران طی شد. در مورد آینده باید بگویم آینده ناگفتنی است؛ بگذاریم در زمان درست، در مکان درست، اتفاق درست رخ بدهد. بعد از آن، حتماً گفتوگوهای تازهای خواهیم داشت.
در پایان چه حرفی برای گفتن دارید؟
برای من «شغال» فقط یک پروژه کاری نبود؛ یک تجربه عمیق انسانی بود. نقشی که مرا وادار کرد با بخشهایی از دردمندترین احساسات زنانه روبهرو شوم. خوشحالم که در اثری حضور داشتم که دغدغهمند است و میخواهد گفتوگو ایجاد کند. اما در دل «شغال» برای من یک درس عجیب دیگر هم بود: قضاوتنکردن.
وقتی از حالِ هم خبر نداریم، از راهی که دیگران با مشقت و شرافت طی کردهاند، بیخبریم، قضاوت نکنیم. گاهی سکوت، بزرگترین درس زندگی است.