«یُخرِجُ ٱلمَیِّتَ مِنَ ٱلحَیِّ»؛ این تعبیری است که میشود از قرآن مجید، وام گرفت برای تعریف افرادی که از منتهاالیهِ انقلابیگری، به منتهاالیه ضدانقلابی رسیدهاند. کسانی که از شکوه انقلابیگری، از حیات طیبه انقلاب، مرده خارج شدهاند. امروز هم به دامن کفتارهای روزگار دخیل بسته و از نیمه خورده چاشتشان، ناهار و شام میخورند. نمیخواهم حروف و کلمات و قلم، به نام بردن از آنها، معذب و طهارت لازم شوند. نام نبرده هم همه میدانند چه کسانی این فاصله طولانی را پیموده و امروز زبان اسرائیل شدهاند تا زخم در روان مردم ایران زنند.
آنها البته برای مردم ما مردهاند هرچند بیکفن و دفن در برهوت صهیون ساخته تنفس میکنند، اما باید عبرت اینان را به تحریر کلمات، هشدار هوشهای امروز کرد که مراقب باشیم و باشند صاحبان قلم و نفوس که تندروی، گرچه ممکن است در نگاه نخست نشانه غیرت باشد، اما در عمل، بیشتر به تندبادی میماند که بنای اعتدال فکری و عقلانیتِ انقلابی را فرو میریزد تا پرچم توهمات خودساخته را در زمین طراحی شده دشمن برافرازد.
امروز که در پنجمین دهه انقلاب اسلامی ایستادهایم، باید در این فهم به کمال رسیده باشیم که تندروی راه به پرتگاه بردن و کندروی، عقب ماندن از قافله و طعمه گرگ شدن است. همراهی با امیر قافله و عقلورزی در رفتار است که ما را به مقصد میرساند. اگر بخواهیم این بایسته را در کادری مشخص نشان دهیم میشود جمهوری اسلامی، نظامی که حفظ آن در کلام معمار نظام در کلیدواژههایی، چون «اهم تکلیفها» و نیز «از بزرگترین واجبات» یا «از اهم واجبات» کدگذاری شده است.
کلیدواژههایی که در کنار منطق فقهی و فتوایی یک فلسفه است؛ فلسفهای در باب نسبت میان شریعت و حاکمیت. برای امام (ره)، حکومت، نه صرفا وسیلهای برای اجرای احکام فردی دین، که ظرف تحقق تمدن اسلامی و عدالت علوی بود. اگر نماز ستون دین است، نظام اسلامی، سقف آن است. سقفی که اگر فرو ریزد، ستونها نیز بیپناه خواهند ماند و در بارانهای اسیدی دشمن ساخته فروخواهند ریخت.
از همینجاست که میتوان فهمید چرا امام (ره)، حفظ نظام را حتی مقدم بر فروع عبادی میدانست. با این نگاه، هر آنچه به تضعیف «چهره نظام» منجر شود ولو در قالب فریضهای شرعی یا شعاری انقلابی باید با دیده تردید نگریسته شود. چرا که مشروعیت یک نظام دینی، نه فقط با فریادهای آتشین، که با عقلانیت حکومتی، مدارا با مردم و صیانت از حیثیت عمومی تأمین میشود.
رهبر فرزانه انقلاب، حضرت آیتا... خامنهای هم بارها و بارها، از همین جنس گفتهاند. فرمودهاند: هرکس به اتحاد ملت خدشه وارد کند، برای دشمن و در زمین و نقشه آن کار کرده است، همگان از جمله عناصرِ منبری، مداح، دانشگاهی، نویسنده و شاعر باید به این مسئله توجه کنند و دشمن را دست کم نگیرند.
باری، تجربه انقلاب، معلمی صبور و بیادعاست و این معلم، بارها و بارها نشان داده است که تندروها، از هر سوی که برخیزند، سرانجام از آنسوی بام خواهند افتاد. چه آنها که به اسم طهارت، قداست نظام را در ذهن مردم شکستهاند و چه آنها که با طعن و تشر و حذف، حلقه یاران انقلاب را تنگ و تنگتر کردهاند. انقلاب اسلامی از تندروی و تندگویی، کم آسیب ندیده است.
هر بار که افراطگرایان، پرچم دین را در دستان خویش مصادره کردهاند، بدنه اجتماعی انقلاب زخمی شده است. تندروی، همواره هزینه دارد؛ اما آنچه دردناکتر است، تحمیل این هزینهها به نظامی است که باید بماند، تا مردم بمانند، تا ارزشها بمانند. باری، نه باید تند رفت و نه عقب ماند. انقلابی رفتار خود را با رهبر انقلاب تراز میکند؛ منطقی، عقلانی، سنجیده و هدف محور.