معصومه متین نژاد | شهرآرانیوز؛ همکفو بودنی که در
ازدواج همیشه از آن حرف میزنیم، متغیرهای زیادی را شامل میشود: از تناسب فرهنگی و اقتصادی خانوادهها گرفته تا اندازه قد و قامت زوجها. به عبارت سادهتر، هرچه ۲ طرف شباهتهای جسمی، روحی و عرفی بیشتری داشتهباشند، شانس پایداری ازدواج در آنها افزایش مییابد. هرچند همیشه استثناها و تضادهایی هم وجود دارد که باعث میشود نتوان از آن یک قاعده ثابت و کلی برای همه ساخت.
تناسب سن بین زن و مرد یکی از همین مؤلفههاست که این روزها با تغییرات زیادی در مقایسه با گذشته در انتخاب همسر خودش را نشان میدهد. یعنی اگر تا دیروز شاهد ازدواجهایی بودیم که اختلاف سنی بین زن و شوهر با بزرگتر بودن مرد زیاد بود، حالا شاهد ازدواجهایی هستیم که این اختلاف با بزرگتر بودن زن زیاد شده است، موضوعی که قرار است امروز به کمک رضا زیبایی، روانشناس بالینی، از زوایای مختلف به آن نگاه و آن را بررسی کنیم.
بیشتر بخوانید: شروط لازم در ازدواج با اختلاف سنی بالا چیست؟
سن و اختلاف سنی مناسب برای ازدواج
وقتی از سن در ازدواج صحبت میکنیم، منظورمان فقط سن بیولوژیک نیست که به عنوان یک عدد درون شناسنامه درج میشود. سن عقلی یا شناختی از اهمیت بیشتری برخوردار است و ما انتظار داریم که دختر و پسر براساس سن بیولوژیکی که دارند، سن عقلی شان هم تکامل یافته باشد. با این احتساب باید سنین ۲۲ تا ۲۷ سالگی را سن مناسب ازدواج برای دخترها و ۲۵ تا ۳۰ سالگی را سن مناسب برای ازدواج پسرها در نظر گرفت. اختلاف سنی مناسب یا ایده آل هم که براساس رشد بیولوژیک و عقلی دختر و پسر اتفاق میافتد و آنها را آماده ازدواج میکند، ۴ یا ۵ سال است. تقریبا همان اختلاف سن تکلیف شرعی که میتواند قدری کمتر یا بیشتر هم باشد.
با همه این ها، نسخه پیچی برای همه ازدواجها و همه دخترها و پسرها براساس یک سن یا اختلاف سنی ثابت، همان طور که پیش از این هم اشاره شد، اصلا کار درستی نیست، چون ویژگیها و خصوصیات جسمی و روحی هر فرد تا فرد دیگر بسیار متفاوت است. یعنی اگر یک دختر بیست و چهارساله قرار باشد بین ۲ گزینه سنی مناسب دست به انتخاب بزند، برای یک فرد میتواند سن مناسب ۳۰ سال و برای دیگری حتی همان ۲۴ سال باشد.
ازدواج بدون درنظرگرفتن تناسب سنی
وقتی پای عشق یا سایر گزینههای قدرتمند در ازدواج مانند مسائل اقتصادی یا شغلی در میان باشد، معمولا تناسب سنی کمتر به چشم میآید یا کمتر به آن توجه میشود. این موضوع مربوط به زمان فعلی نیست، بلکه از زمانهای بسیار قدیم هم منافع بر مصالح افراد میچربیده است. برای همین، شاهد ازدواجهایی با اختلاف سنی زیاد بوده ایم و هستیم، ازدواجهایی که جز در موارد استثنا، پس از گذشت نهایتا یک دهه، به پایان راه، یعنی طلاق، میرسند، چه از نوع رسمی و چه عاطفی.
نداشتن تفاهم و درک متقابل از یکدیگر، برآورده نشدن خواستههای جنسی ۲ طرف، تردید زیاد در اشتباه بودن تصمیمی که گرفته اند، تغییر نقش همسری به والدی، استادی یا رئیسی، امتیازدهی مدام فرد مسنتر برای جذب فرد جوانتر و بی تناسبی در تواناییهای جسمی، علایق و ارزشها از مهمترین دلایلی هستند که افراد را متوجه اشتباه بودن تصمیم خود برای این ازدواج میکند و نتیجه آن هم یا تنش و کشمکش زیاد در زندگی یا رها کردن طرف مقابل و بی توجهی به زندگی مشترک است.
اختلاف سنی مشکل ساز در ازدواج
به طور کلی وقتی اختلاف سنی زوجها به یک دهه یا بیش از آن برسد، مؤلفه سن در ازدواج مشکل ساز میشود و اینکه این بی تناسبی در چه سنی اتفاق افتاده باشد بر شدت آن اثرگذار است. به زبان بسیار ساده، ازدواج یک خانم بیست ساله با آقایی سی وپنج ساله به دلیل پختگی و تجربه بیشتری که فقط مرد دارد، در مقایسه با ازدواج یک خانم سی ساله با مردی پنجاه وپنج ساله مشکلات بیشتری به همراه خواهد داشت، چون در حالت دوم، برخلاف حالت اول، هر ۲ طرف به یک پختگی و رشد عقلی کامل رسیده اند و راحتتر میتوانند یکدیگر را درک و مشکلات را برطرف کنند. از طرفی، چون در عرف جامعه ما رسم بر آن است که مرد بزرگتر از زن باشد و این امر از طرف همه پذیرفته شده است، وقتی با اختلاف سنی معکوس، یعنی سن زن بیش از مرد باشد، روبه رو میشویم، باز هم مؤلفه سن در ازدواج مشکل ساز خواهد شد. در ادامه به حالتهای مختلف بی تناسبی سن در ازدواج از زوایای مختلف نگاهی خواهیم داشت.
وقتی مرد بزرگتر از زن باشد
معمولا در این حالت مرد در حال پشت سر گذاشتن دوران جوانی و زن دوران نوجوانی است. ازاین رو مرد احساس میکند وظیفه مراقبت و آموزش زن ناپخته و خام خود را دارد، حسی شبیه حسهای پدارنه که به کنترلگری و امر و نهی زیاد منجر میشود و زمینه ساز ناهمسانی زیاد در اندیشه و افکار فردی و اجتماعی آن ۲ خواهد شد. نکته دیگر اینکه گذر از سن نوجوانی و ورود به جوانی برای زن کم سن وسال، سن دنبال کردن علایق و کشف استعدادها و ورود به مرحله پختگی است که با آزمون و خطاهای بسیاری هم همراه است و معمولا مرد از آن برداشت طغیان و سرکشی دارد، چون این رفتارها ناخواسته بر میزان ناسازگاری و تنش بین او و همسرش افزوده است.
مسئله بعدی ویژگیها و تفاوتهای سنی زوج هاست. فرد کوچکتر (زن) ممکن است به تفریحات، سرگرمیها و رفتارهایی علاقهمند باشد که شاد و پرهیجان است، اما از نگاه فرد بزرگتر (مرد) چندان پسندیده و مقتضی شأن و مقام یک فرد متأهل نیست. در چنین ازدواجهایی حتی ممکن است خندههای کودکانه همسر، زمینه ایجاد ناراحتی و کج خلقی مرد را فراهم کند و مایه شرمساری و خجالت او در مقابل دوستان و خانواده اش شود.
وقتی زن بزرگتر از مرد باشد
گذشته از آنکه عرف معمولا پذیرای چنین ازدواجهایی نیست، این اختلاف سنی میتواند زمینه ساز مشکلاتی شود که به مرور زمان خودش را نشان میدهد. برای نمونه، ممکن است زن به جای نقش همسری نقش مادری را در زندگی مشترک بر عهده بگیرد، یعنی، چون زن خودش را از مرد پخته تر، باتجربهتر و عاقلتر میداند -ممکن است نگاه درستی هم باشد- در گذر زمان، با تغییر نگاه همسری به نگاه مادری، شروع به نصیحت، اندرز، سرزنش و آموزش شوهر خود میکند که نتیجه آن یا خستگی و درماندگی زن یا مقابله و ایستادگی مرد در برابر زن برای دفاع از اقتدار مردانه اش است.
اگر هم این ازدواج براساس توانایی مالی زن صورت گرفته باشد، افزون بر اینکه زن احساس عشق واقعی را از مرد زندگی اش نمیگیرد، به علت مسئولیت امور مالی، دچار فرسودگی جسمی و روانی میشود و رابطه آنها خیلی زود به تعارض کشیده خواهد شد. گذشته از آن، ازدواجی که با تصور تغییر کردن و خود را وفق دادن انجام شده باشد، هیچ گاه به نتیجه مطلوب نمیرسد، چون این تغییر رفتارها چندان ماندگار و نهادینه نخواهند بود. در کنار این مسائل، خطر فرزندآوری در سنین بالا، بی علاقگی به برقراری رابطه جنسی از سن خاصی به بعد و از بین رفتن نشاط و شادابی جسمی در سن بالا در زنان هم مطرح است که میتواند باعث تنش بین آنان و همسران جوانشان شود.
وقتی سن زن و مرد برابر باشد
برابری سن در ازدواج در سنین پایین به همان اندازه اختلاف سنی زیاد میتواند دردسرساز باشد، چون وقتی سن زن چند سالی کمتر از سن مرد است، اطاعت پذیری او از مرد در جایگاه سرپرست خانواده بیشتر و راحتتر خواهد بود. گذشته از آن، زنان همیشه دوست دارند مرد زندگی شان فردی مقتدر، مستقل، توانا و پناهگاهی مطمئن برای آنان باشد. بنابراین، طبیعی است زنی که مرد زندگی اش از نظر سنی با او یکسان است، نتواند چنین تصوری را از شوهرش داشته باشد. همچنین، زنان به دلیل زایمانهای مکرر، شیردادن به بچه و سن پایین یائسگی بسیار زودتر از مردها شکسته میشوند و هم سن بودن زن و مرد باعث میشود خیلی زود شادابی و نشاط زن برای مردش از بین برود.
بیشتر بخوانید: