در سلسله یادداشتهای «زیر پوست واژهها»، پس از بررسی مبانی اهمیت کلمات، به کلام درونی میپردازیم؛ گفتوگویی پنهان که باورها و شخصیت را شکل میدهد. تربیت، جوهره دین و سبک زندگی است؛ راهی که انسان را بهسوی شکر و کمال یا کفران و تباهی هدایت میکند: «إِمَّا شَاکِرًا وَإِمَّا کَفُورًا» (سوره انسان: ۳).
کلام درونی، بذری در خاک ذهن است؛ واژههای مثبت، خودتشویقی را بارور میکنند و عزت میآفرینند، اما واژههای منفی، خودانتقادی مخرب را ریشهدار میکنند و به رکود میکشانند. این یادداشت، با نگاهی قرآنی، نهجالبلاغهای و انقلابی، نقش کلمات در تربیت شخصی را کاوش میکند و دربرابر تحریفهای واژگانی غرب، جهاد علمی را پیش میبرد. هدف، هوشیاری کلامی است تا افراد با تربیت درونی قوی، پایه جامعهای پویا و مقاوم شوند.
کلام درونی، میدان نخست تربیت است. کلماتی مانند «نمیتوانم» یا «شکست خوردهام» باور ناتوانی را میکارند، اما «من توانمندم» یا «مؤمنم»، عزت را بیدار میکنند. قرآن، الگوی این تربیت است. در سوره اسرا میفرماید: «وَقُلْ لَهُمَا قَوْلًا کَرِیمًا» (سخن کریمانه بگو). این دقت، برای گفتوگوی درونی حیاتیتر است. نهجالبلاغه نیز میگوید: «عقل مؤمن در پس زبانش است.» یعنی در گفتوگوی درونی، نخست اندیشه کنیم، سپس کلمه برگزینیم.
نظام غرب، کلام درونی را با واژههایی مانند «فردگرایی» یا «سلفهیت» (خودنفرت) نشانه میگیرد و باور انزوا و مصرفگرایی را القا میکند. مثلا، واژه «ناکافی» در فرهنگ مصرفی غرب، خودانتقادی مخرب را ترویج میکند. اما اسلام با «محاسبه نفس»، کلام درونی را بهسوی شکر و اصلاح هدایت میکند. این تحریفها، رکود فردی را رقم میزنند و تربیت تمدنی را تضعیف میکنند.
کلام درونی، باورها را شکل میدهد و رفتارها را هدایت میکند. روانشناسی نشان میدهد که کلمات منفی، شبکههای عصبی مغز را بهسوی افسردگی سوق میدهند، اما کلمات مثبت مانند «پیشرفت» یا «صبر»، امید را تقویت میکنند. قرآن با ذکرهایی مانند «الحمدلله»، کلام درونی را بهسوی کمال میبرد. حضرت موسی (ع) میفرماید: «رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی»؛ این خودتشویقی، شخصیت را برای رسالت آماده میکند. غرب، اما با واژههایی مانند «ناکافی»، خودانتقادی مخرب را ترویج میکند.
کلام درونی، رفتارها را رقم میزند. «من لیاقت ندارم» به انفعال منجر میشود، اما «من مقاومم» تلاش را بیدار میکند. حضرت یوسف (ع) میفرماید: «رَبِّی أَحْسَنَ مَثْوَایَ»، که باور شکر را به رفتار صبورانه تبدیل میکند. رهبر معظم انقلاب، استاد واژهها هستند؛ ایشان با جملاتی مانند «جوانان ما توانمندند» کلام درونی را تقویت میکنند.
غرب اعتراف میکند که سخنرانیهای ایشان، برنامههای غرب را بر باد میدهد؛ مثلا بیبیسی و نیویورکتایمز اذعان کردهاند که یک سخنرانی معظمله، ماهها تلاش رسانهایشان را نابود میکند. جملات ایشان، مانند «ملت ایران، شکستناپذیر است»، امید و اقتدار میآفریند. اما برخی مسئولان با پالس ضعف، مانند «نمیتوانیم»، کلام درونی را تضعیف میکنند.
امام علی (ع) میفرمایند: «زبانت را به خیر عادت ده!» این هوشیاری، دربرابر واژههای غربی مانند «سلفداب» (خودشکیبایی منفی)، با «صبر جمیل» مقابله میکند و شخصیت را میسازد. کلام درونی مثبت، جهاد شخصی است که به تربیت تمدنی منجر میشود.
در انقلاب اسلامی، واژههایی مانند «بسیجی»، کلام درونی را تقویت کردند و رفتارهای مقاومتی را رقم زدند. کلام رهبر معظم انقلاب، با عباراتی مانند «خودباوری»، شخصیت را بهسوی عزت هدایت میکند، درحالیکه واژههای غربی مانند «فردگرایی»، انفعال را ترویج میکنند.
نظریه یادگیری اجتماعی نشان میدهد که کلام درونی، شخصیت را شکل میدهد. مطالعات نوروساینس تأیید میکند که کلمات مثبت، مغز را تغییر میدهند. در تاریخ اسلام، کلام درونی حضرت علی (ع)، مانند «با نفس خود مجاهده کن»، الگوی تربیت است.
کلام درونی، پایه تربیت شخصی و تمدنی است. بیایید با واژههای قرآنی و کلام اقتدارآفرین رهبر فرزانه انقلاب، شخصیت را بهسوی عزت ببریم.