رادمنش | شهرآرانیوز؛ آلبر کامو زاده زمانه بلاخیزی بود. پدرش را هرگز ندید، چون وقتی هنوز یک سالش نشده بود آن مرد جایی در جبهههای جنگ جهانی اول افتاد و دیگر پا نشد. از او فقر ماند. کامو فقیر بزرگ شد. زمانه او زمانه قدرت گرفتن ایدئولوژی و پا گرفتن نظامهای فاشیستی و توتالیتر بود. کمی پس از نقل مکان کردن به پاریس و در اوج جوانی بود که جنگ جهانی دوم آغاز شد. فرانسه به اشغال نازیها درآمد و او طعم دربه دری را هم چشید.
به جنبش مقاومت زیرزمینی فرانسه پیوست و علیه آلمانیها مقالاتی مینوشت که در صورت لو رفتن میتوانست به قیمت جانش تمام شود. در میانه همین بحرانها بود که پزشک تشخیص داد سل دارد. بیماریای که هنوز به راحتی آدم میکشت. نزدیکی با روشنفکران مطرح آن زمان از جمله سارتر، دوبووار، مالرو نقطه مهم دیگری در زندگی اش بود. علاوه بر اینها زندگی عشقی پرشوری را هم تجربه کرد.
همه این تجربیات و بسیاری چیزهای بیش از این سبب شد او نویسنده، اندیشمند و روشنفکری چند وجهی باشد. او هم داستان کوتاه نوشت، هم رمان، هم نمایشنامه، هم ناداستان و مستندنگاری، هم انبوهی مقاله، هم متون فلسفی و هم نامههایی عاشقانه. علاوه بر اینها سخنرانیهای مهمی کرد که شاید از خواندنیترین آثار برجای مانده از او باشد و میشود سیمای نویسندهای شریف و انسان گرا را به وضوح در آن دید. کامو از جوانترین برندگان نوبل ادبیات بود و البته خیلی هم زود مرد.
فقط ۴۶ سال داشت که در یک تصادف که هنوز هم حرف و حدیث بسیاری پشت آن است جانش را از دست داد. کامو برای مخاطب ایرانی هم نویسندهای محبوب و سرشناس است. بیشتر آثارش هم به فارسی ترجمه شدهاند؛ برخی با چند ترجمه و برخی توسط خوش نامترین مترجمان. کامو همیشه خوانده شده و نویسندهای غریب نیست. در این مطلب مروری داریم بر شماری از مهمترین رمان ها، متون فلسفی و سخنرانی هایش.
«امروز مامان مرد. شاید هم دیروز.» این جمله آغازین رمان «بیگانه» اولین و معروفترین رمان کامو است که سال ۱۹۴۲ منتشر شد. همین جمله آغازین شمایی از تمامیت اثر به ما میدهد. «مرسو» شخصیت اصلی این اثر که خبر مرگ مادرش با تلگرامی به او رسیده، مردی است بی تفاوت و بی احساس، بیگانه با جامعه و ارزشهای آن، دست به گریبان پوچی و البته بسیار صادق و رک گو. او در عین بی تفاوتی و در واقع کنشی پوچ، مرد عربی را میکشد.
برجستهترین ویژگی مرسو، بی تفاوتی اوست. چنان سرد است و بافاصله با زندگی ایستاده که هیچ اتفاق مهمی، چه شادی و چه حزن آور نمیتواند تکانش دهد و به واکنشی مجبورش کند. این رمان از دو بخشِ پیش و پس از قتل تشکیل شده که از زبان راوی اول شخص، یعنی «مرسو» روایت میشود.
«شاید روزی برسد که طاعون برای بدبختی و تعلیم انسان ها، موش هایش را بیدار کند و بفرستد که در شهری خوشبخت بمیرند.» رمان «طاعون» (۱۹۴۷) با این جمله تکان دهنده ختم میشود. روزی که جهان درگیر همه گیری کرونا شد، بسیاری از کسانی که اهل ادبیات و رمان خواندن بودند، یاد این جمله از این رمان کامو افتادند. کرونا، کتاب «طاعون» را دوباره به صدر پرفروشها در اقصی نقاط جهانِ ترس خورده رساند.
داستان «طاعون» در شهر اورانِ الجزایر روی میدهد. شهری که پیدا شدن موشی مرده در آن، پیام آور مرگ برای ساکنان است. اما این رمان داستانی ساده درباره شیوع بیماری نیست. آن وضعیت اضطراری محملی است برای بررسی عمیقترین مسائل فلسفی، اخلاقی و وجود بشر. برخی «طاعون» را استعارهای از حمله نازیها و حکومتهای توتالیتر به صورت کلی دانستهاند.
آخرین رمان کاملی که از کامو منتشر شد «سقوط» (۱۹۵۶) بود. یک مونولوگ یا تک گویی طولانی، اعتراف گونه و گاه بیمارگونه از ژان باپتیست کلمانس که خود را «قاضی تواب» مینامد. او در یک بار در محلهای فقیرنشین در آمستردام منتظر طعمهای میماند که با اعتراف پیش او، در نهایت طرف مقابلش را نیز وادار به اعتراف کند.
او در اعترافش از سقوط خودش و مسیری که طی کرده میگوید. البته از کارهای خیر، اما ریاکارانه اش هم میگوید که سبب میشد مورد تحسین دیگران قرار گیرد. اما روزی که دیگر نمیتواند با تصویر ایده آلش زندگی کند، از شغل وکالت در پاریس کناره میگیرد و تصمیم میگیرد با اعتراف و تشویق دیگران به اعتراف، نوعی هم سطح سازی به وجود بیاورد تا کسی نتواند خود را در جایگاه برتر ببیند. ریاکاری، گناه، پوچی، قضاوت و خودفریبی از درون مایههای این اثر است.
«افسانه سیزیف» که کامو آن را در سال ۱۹۴۲منتشر کرد، مقالهای است فلسفی در امتداد و در راستای نگاه پوچ گرایانه او که در رمان هایش نیز از مضامین اصلی است. پوچ گرایی، اما برای کامو دلیلی برای وادادن، تسلیم یا خودکشی نیست، بلکه از نظر او، پاسخ مناسب، شورش یا عصیان است.
او در آغاز نخستین مقاله این کتاب مینویسد: «تنها یک مسئله فلسفی واقعا جدی وجود دارد و آن هم خودکشی است. تشخیص اینکه زندگی ارزش دارد یا به زحمت زیستنش نمیارزد، در واقع پاسخ صحیح است به مسئله اساسی فلسفه.» او در ادامه یادآور میشود که باقی، مسائل دست دوم است.
فرض کامو در این اثر -چنان که در زندگی اش در عمل نشان داد- این است که جهان به خودی خود از معنا تهی است و میل فطری انسان برای یافتن معنا از یک سو و بی تفاوتی و سکوت جهان از سوی دیگر سبب تجربه احساس پوچی میشود. احساسی که باید آن را پذیرفت و با آن زندگی کرد و برای رهایی از آن حتی دست به خلق معنا زد.
این معنا چنان که در رمان «طاعون» به آن توجه شده، میتواند کمک به دیگری و تلاش در راستای کاهش رنجهای دیگر انسانها باشد. معنا و کنشی که شخصیت «دکتر ریو»، در «طاعون» نماینده آن است. تفاوت پوچ گرایی کامو با نهیلیسم در تسلیم نشدن است: هر دو بی معنایی را میپذیرند، اما نهیلیستها تسلیم میشوند و کامو با همه پوچ گرایی اش از تسلیم تن میزند و در پی خلق معناست.
آلبر کامو سخنرانیهای پرشور بسیاری کرد و بی واسطهترین ملاقات با او شاید در خواندن سخنرانی هایش رخ بدهد. برخی از سخنرانیهای او در سالهای دورتر توسط مترجمانی همچون زنده یاد مصطفی رحیمی به فارسی درآمده بود، اما انتشار یک جای آن در کتابی با عنوان «در دفاع از فهم» اتفاق مبارک و غنیمتی بود در شناخت این شخصیت. بیشترِ سخنرانیهای آلبر کامو متأثر از وضع انسان و جوامع انسانیِ پساجنگ، فروپاشی تمدن و انسان متمدن اروپایی و هیتلریسم و آثار آن است. پاسداشت آزادی، گفتوگو، تساهل و رواداری از مهمترین نکاتی است که کامو در سخنرانی هایش بر آن تأکید کرده است.