راه‌اندازی سامانه تلفنی ۴۸۸۸۰ برای سهولت در پرداخت نذورات آستان قدس رضوی نگاهی به سفرنامه سیدحسن موسوی‌اصفهانی از سفر مشهد، مکه و عتبات | در حظ مشرف‌شدن به حرم وصیت‌نامه شهدای ایران در ۱۰۰ جلد منتشر شد حرم امام‌رضا(ع)، آماده تجربه نوین مدیریت فرهنگی با داده‌محوری و هوش مصنوعی تدوین و اصلاح لایحه قانون جامع بنیاد شهید یادی از میرزا مهدی نوقانی، عالم مشهدی و مبارز انقلابی | عالم نوقان بازخوانی برخی امدادهای غیبی امام زمان (عج) به بزرگان | گرمای خورشید پشت ابر برگزاری هفتمین دوره رقابت‌های قرآنی «شوق تلاوت» به‌میزبانی عتبه حسینیه عملیات عایق‌کاری گنبد تاریخی رواق دارالسیاده حرم امام رضا(ع) با تکنولوژی نانو ارتقای ساختار رسیدگی به امور ایثارگران در وزارت راه و شهرسازی با حضور مدیران عالی‌رتبه هشدار جدید عربستان به زائران حج مرثیه‌سرایی محمود کریمی در حرم مطهر امام رضا(ع) برای حضرت فاطمه(س) + فیلم نخستین جشنواره ملی حمایت و تقدیر از آثار دانشجویی نهج‌البلاغه برگزار می‌شود ملی‌پوشان دوومیدانی کشورمان به حرم مطهر امام‌رضا(ع) مشرف شدند انتشار فراخوان جشنواره هنرهای تجسمی «ایثار» + جزئیات دهه فاطمیه در یک عزاداری صرف خلاصه نشود چگونه خاطرات دفاع مقدس به فیلم تبدیل می‌شوند؟ راز شهید شدن از زبان حاج قاسم سلیمانی مهر مادری قفلی که با شفای امام باز شد
سرخط خبرها

بازخوانی برخی امدادهای غیبی امام زمان (عج) به بزرگان | گرمای خورشید پشت ابر

  • کد خبر: ۳۷۰۷۸۸
  • ۱۵ آبان ۱۴۰۴ - ۱۲:۳۷
بازخوانی برخی امدادهای غیبی امام زمان (عج) به بزرگان | گرمای خورشید پشت ابر
یکی از جملات زیبایی که از امام زمان (عج) نقل شده، این است: «ما در رعایت حال شما کوتاهى نمى‌کنیم و شما را فراموش نمى‌کنیم. اگر جز این بود، گرفتاری‌ها بر شما فرود می‌آمد و دشمنان، شما را ریشه‌کن می‌کردند، پس تقواى خداى بزرگ را پیشه خود سازید.» 

به گزارش شهرآرانیوز؛ یکی از جملات زیبایی که از امام زمان (عج) نقل شده، این است: «إنّا غَیْرُ مُهْمِلینَ لِمُراعاتِکُمْ، وَ لاناسینَ لِذِکْرِکُمْ، وَلَوْلا ذلِک لَنَزَلَ بِکُمْ الْلَأواءُ وَاصْطَلَمَکُمْ الْأعْداءُ فـَاتـَّقـُوا ا... جَلَّ جـَلالُهُ: ما در رعایت حال شما کوتاهى نمى‌کنیم و شما را فراموش نمى‌کنیم. اگر جز این بود، گرفتاری‌ها بر شما فرود می‌آمد و دشمنان، شما را ریشه‌کن می‌کردند، پس تقواى خداى بزرگ را پیشه خود سازید.» 

بزرگان دینی ما فرموده‌اند: «حکایت امام‌مهدی (عج) در زمان غیبت، حکایت خورشید در پس ابر است که همه از مواهب او استفاده می‌کنند؛ گرچه او را نمی‌بینند.» آن حضرت بار‌ها در خفا و علنی به کمک بزرگان و علمای بزرگ ما آمده است و دیدن دست کمک‌رسان مولای ما، صاحب‌الزمان (عج)، شوق‌ها نسبت‌به ایشان را در دل‌ها زنده‌تر می‌کند. در این مطلب سعی کرده‌ایم برخی از این امداد‌های حضرت را با هم مرور کنیم.

جبران کردن اشتباه شیخ مفید

در کتاب معروف نجم‌الثاقب آمده است از روستایی کسی خدمت شیخ مفید رسید و در مورد زنی حامله که فوت کرده و فرزندش زنده بود، سؤال کرد که: «آیا باید شکم این زن را پاره کنیم و طفل را بیرون آوریم یا اینکه با آن بچه، او را دفن کنیم؟»

شیخ مفید گفت: «با همان بچه او را دفن کنید.»

پس آن مرد برگشت.

در وسط راه دید مرد اسب‌سواری از پشت‌سر، سریع می‌آید. وقتی به نزدیک مرد رسید، گفت: «ای مرد! شیخ مفید فرموده است که شکم آن زن را پاره کنید و طفل را بیرون بیاورید و زن را دفن کنید.»

آن مرد نیز همین کار را کرد. پس از مدتی، اتفاق را برای شیخ مفید بیان کردند، شیخ گفت: «من کسی را نفرستادم و معلوم است که آن شخص صاحب‌الامر (ع) بوده است. حالا که در احکام دینی اشتباه می‌کنم، همان بهتر که دیگر احکام دینی را بیان نکنم.»

پس به خانه رفت و درب خانه را بست و بیرون نیامد.

بعد از آن اتفاق، ناگاه از حضرت ولی‌عصر (ع) نامه‌ای برای شیخ مفید آمد که: «بر شما واجب است تا احکام دینی را بیان کنید و ما هم شما را همراهی کنیم و مواظب باشیم که اشتباه نکنید.»

پس از آن، شیخ مفید دوباره شروع به بیان احکام دینی کرد.

دست او در میان دست توست

علامه‌حلی شب جمعه‌ای به زیارت سیدالشهدا (ع) می‌رفت. او تنها بر روی الاغی سوار شده بود و تازیانه نیز در دستش بود. در بین راه، یک شخص عربی پیاده به‌همراه علامه راه افتاد و باهم به صحبت مشغول شدند. وقتی مقداری راه رفتند، علامه متوجه شد که این شخص، مرد دانایی است، بنابراین در مورد همه مسائل علمی باهم صحبت کردند و علامه بیشتر متوجه می‌شد که این مرد صاحب علم و فضیلت بسیار است.

علامه مشکلاتی را که در علوم برایش پیش آمده بود، یکی‌یکی از آن شخص سؤال می‌کرد و آن شخص همه آنها را جواب می‌فرمود تااینکه به مسئله‌ای رسیدند که آن شخص فتوایی داد، ولی علامه آن فتوا را رد کرد و گفت: «حدیثی در مورد فتوای شما نداریم.»

مرد گفت: «شیخ‌طبرسی حدیثی در این مورد در کتاب تهذیب بیان کرده است و شما از اول کتاب تهذیب، فلان‌قدر ورق بزنید. در فلان صفحه در سطر فلان، این حدیث را مشاهده خواهید کرد.»

علامه تعجب کرد که این شخص چه کسی است. آن‌گاه علامه از آن شخص پرسید: «آیا در زمان غیبت کبری، می‌توان امام‌زمان (ع) را زیارت کرد یا نه؟»

در این هنگام، تازیانه از دست علامه افتاد و آن شخص بزرگوار خم شد و تازیانه را از روی زمین برداشت و در دست علامه گذاشت و به علامه فرمود: «چگونه صاحب‌الزمان را نمی‌توان دید، درحالی‌که دست او در میان دست توست؟»

پس علامه بی‌اختیار خود را از روی حیوان به پایین انداخت که پای آن حضرت را ببوسد و از هوش رفت. چون به هوش آمد، کسی را ندید. به خانه برگشت و به کتاب تهذیب مراجعه کرد و آن حدیث را در همان صفحه و سطری که حضرت نشان داده بود، ملاحظه کرد.

عاشورا، عاشورا، عاشورا

سیداحمد رشتی، تاجر اهل رشت، در مسیر حج از تبریز به‌سمت منطقه‌ای به نام طرابزون، در یک طوفان سنگین برف، از قافله جدا ماند و تنها و گم‌شده در راه ماند. درحالی‌که مضطرب بود و مبلغ قابل‌توجهی برای سفر همراه داشت، ناگهان مردی شبیه باغبان را دید که با او به فارسی صحبت می‌کرد.

این مرد به او دستور داد سه عمل عبادی را انجام دهد: خواندن نماز نافله، زیارت جامعه‌کبیره و زیارت عاشورا. سیداحمد با اینکه متن دو زیارت اخیر را حفظ نبود، به‌طور معجزه‌آسایی توانست آنها را به‌طور کامل از حفظ بخواند. پس از اتمام، آن مرد، سید را سوار بر مرکب خود کرد و او را در برف‌ها هدایت کرد.

در طول مسیر، مرد سه‌بار با تأکید بسیار بر لزوم مواظبت بر این اعمال تکرار کرد: «نافله، نافله، نافله»، «عاشورا، عاشورا، عاشورا» و «جامعه، جامعه، جامعه». سپس ناگهان سید، خود را درکنار دوستانش دید که مشغول وضو برای نماز صبح بودند. وقتی سید پیاده شد تا از مرد ناشناس تشکر کند، او ناپدید شده بود و هیچ اثری از او نیافت.

این حکایت که در کتاب «نجم‌الثاقب» نقل شده است، به‌عنوان نشانه‌ای از تشرف سیداحمد رشتی به خدمت حضرت ولی‌عصر (عج) و تأکید بر اهمیت مداومت بر این اعمال عبادی، ذکر شده است.

ملاقات آیت ا... مرعشی‌نجفی با امام زمان (عج)

یکی از تشرفات صادقانه و مورد اعتماد به محضر مقدس قطب عالم امکان، تشرف مرجع تقلید جهان تشیع، مرحوم

آیت‌ا... مرعشی‌نجفی است که بعد از رحلت ایشان علنی شد. آیت‌ا... به اصحاب خاص و نزدیکان خود تأکید می‌کرد که تا زنده است، راضی نیست این عنایت فاش شود.

در کیفیت این تشرف، از آیت‌ا... مرعشی‌نجفی آمده است: «در ایام تحصیل علوم دینی و فقه اهل‌بیت (ع) در نجف‌اشرف، شوق زیادی برای دیدار جمال مولایمان بقیه ا... الاعظم (عج) داشتم. با خود عهد کردم چهل شب چهارشنبه، پیاده به مسجد سهله بروم؛ به این نیت که جمال آقاصاحب‌الامر (عج) را زیارت کنم و به این فوز بزرگ نایل شوم.»

تا ۳۵ یا ۳۶شب چهارشنبه ادامه دادم. تصادفا در این شب، رفتنم از نجف به تأخیر افتاد و هوا ابری و بارانی بود. نزدیک شب، وحشت و ترس وجود مرا فراگرفت؛ مخصوصا از زیادی قطاع‌الطریق و دزدها. ناگهان صدای پایی را از پشت‌سر شنیدم که بیشتر، سبب ترس و وحشتم شد. برگشتم به عقب. سیدی عربی را با لباس اهل بادیه دیدم. نزدیک من آمد و با زبان فصیح گفت: «ای سید! سلام‌علیکم.»

ترس و وحشت به‌کلی از وجودم رفت و اطمینان و سکون نفس پیدا کردم. تعجب‌آور بود که چگونه این شخص در تاریکی شدید، متوجه سیادت من شد و در آن حال، من از این مطلب غافل بودم. به‌هرحال سخن می‌گفتیم و می‌رفتیم. از من سـؤال کرد: «کجا قصد داری؟» گفتم: «مسجد سهله.» فرمود: «به چه جهت؟» گفتم: «به قصد تشرف و زیارت ولی‌عصر (ع).»

مقداری که رفتیم، به مسجد زیدبن‌صوحان که مسجد کوچکی است نزدیک مسجد سهله، رسیدیم. داخل مسجد شدیم و نماز خواندیم و بعد از دعایی که سید خواند و مثل آن بود که دیوار و سنگ‌ها با او آن دعا را می‌خواندند، احساس انقلابی عجیب در خود کردم که از وصف آن عاجزم.

بعد از دعا سید فرمود: «سید! تو گرسنه‌ای. چه خوب است شام بخوری.»

پس سفره‌ای را که زیر عبا داشت، بیرون آورد و در آن سه قرص نان و دو یا سه خیار سبز تازه بود. مثل اینکه تازه از باغ چیده و آن وقت، چله زمستان و سرمای زننده‌ای بود و من منتقل به این معنا نشدم که این آقا، این خیار تازه سبز را در این فصل زمستان از کجا آورده است؟ طبق دستور آقا شام خوردم.

سپس فرمود: «بلند شو تا به مسجد سهله برویم.»

داخل مسجد شدیم. آقا مشغول اعمال وارده در مقامات شد و من هم به متابعت آن حضرت، انجام وظیفه می‌کردم و بدون اختیار نماز مغرب‌وعشا را به آقا اقتدا کردم و متوجه نبودم که این آقا کیست.

بعد از آنکه اعمال تمام شد، آن بزرگوار فرمود: «ای سید! آیا مثل دیگران بعد از اعمال مسجد سهله، به مسجد کوفه می‌روی یا در همین‌جا می‌مانی؟»

گفتم می‌مانم و سپس در وسط مسجد در مقام امام‌صادق (ع) نشستیم.

مجلس، نزدیک دو ساعت طول کشید و در این مدت، مطالبی ردوبدل شد که به بعضی از آنها اشاره می‌کنم:

۱. ازجمله مطالب در این جلسه، تأکید سید عرب بر تلاوت و قرائت این سوره‌ها بعد از نماز‌های واجب بود: بعد از نماز صبح، سوره یاسین و بعد از نماز ظهر، سوره نبأ، بعد از نماز عصر، سوره نوح و بعد از مغرب، سوره واقعه و بعد از نماز عشا، سوره ملک؛

۲. تأکید فرمود که بعد از نماز‌های پنجگانه، این دعا را بخوان:

اللّهُمَّ سَرِّحْنِی عَنِ الْهُمُومِ وَ الْغُمُومِ وَ وَحْشَه الصَّدْرِ وَ وَسْوَسَه الشَّیطانِ بِرَحْمَتِکَ یا أرْحَمَ الرّاحِمِینَ:

خداوندا! راحتم کن از هم‌وغم‌ها و وحشت سینه و وسوسه شیطان، به رحمتت‌ای مهربان‌ترین مهربانان!

۳. و دیگر تأکید بر خواندن این دعا بعد از ذکر رکوع در نماز‌های یومیه؛ خصوصا رکعت آخر:

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلی‏ مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ وَ تَرَّحَّم عَلی عَجزِنا وَ اَغِثنا بِحَقِّهِم؛

۴. تأکید بر خواندن قرآن و هدیه کردن ثواب آن به شیعیانی که وارثی ندارند یا دارند و لکن یاد از آنها نمی‌کنند؛

۵. تأکید بر زیارت سیدالشهدا (ع).

در پایان پرسیدم: «نمی‌دانم آیا عاقبت کارم خیر است و آیا من نزد صاحب شرع مقدس، روسفیدم؟» فرمود: «عاقبت تو خیر و سعیت مشکور است و روسفیدی.» (شیفتگان حضرت مهدی (عج)، جلد ۲)

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
آخرین اخبار پربازدیدها چند رسانه ای عکس
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->