نمیدانم برای چندمین بار است، اما باز هم دارم سریال یوسف پیامبر را نگاه میکنم. قصه گندم است و نان. حکایت روزهایی که غمِ نان، قصه زندگی را پرغُصه کرده بود. در اخبار میخوانم که قیمت نان در مشهد ۱۵ درصد گرانتر شده است؛ و به آن روزها فکر میکنم که این خبر را میخوانم.
فرشاد مومنی، اقتصاددان بابت اشاره به بخشهایی از گزارش مرکز آمار ایران که بیان میکند رتبه نخست جهش تورم نقطهبهنقطه، مربوط به «نان و غلات» با رشد ۹۸درصد است. اگر اندکی غیرت و احساس مسئولیت وجود داشته باشد، انسان باید از شرم سر فرو آورد، زیرا گزارشهای رسمی نشان میدهد که بیش از ۶۰درصد کل جمعیت ایران، قوت غالبشان نان و غلات است و شما با همین اقشار فقیر چنین رفتاری میکنید!
همه حرف را او گفته است انگار. واقعا با مردم چه میکنیم؟ به هر حال هرکداممان در جایگاه خود مسئولیتی داریم. آقا به پیر، به پیغمبر، سخن گفتن از نان، عافیتطلبی نیست که برخی رفتاری اشرافی میپندارند و تخریب آن را وظیفه میدانند. حتی اگر حرف عافیت هم بود، ناروایی شکل نگرفته بود و اصلا هم چیز بدی نیست. در وادی عافیت و سلامت است که میشود به سعادتِ دیانت فکر کرد.
امروز، اما حرف نان، حرف زندگی و ایمان است. آمین گفتن بلند به این دعای رسول اعظم الهی (ص) است که فرمودند و تا همیشه صدایشان جاری است که: «اللّهُمَّ بارِک لَنا فِی الخُبزِ، و لا تُفَرِّق بَینَنا و بَینَهُ؛ فَلَولاَ الخُبزُ ما صَلَّینا و لا صُمنا، و لا أدَّینا فَرائِضَ؛ بار خدایا! براى ما در نان برکت قرار ده و میان ما و آن، جدایى مینداز. اگر نان نبود، ما نماز نمىگزاردیم و روزه و واجبهاى پروردگارمان را انجام نمىدادیم.»
نان است که قوت ایمان میشود. پس آی همه کسانی که دغدغه ایمان مردمان را دارید! برای نانِ مردم تلاش کنید. اگر میخواهید مردم به ایمان نفس بکشند، فقر را، این اسبِ تراوای کفر را بتارانید از این ملک و از دامن این ملت. کسی که در تهیه نان خود با مشکل روبهرو شود، یقین بدانید که در ایمان خود هم راه به تعالی نخواهد یافت.
اگر نه این بود، دعای رسول اعظم الهی (ص) باید جور دیگری به آسمان میرفت. سریال یوسف را نگاه میکنم. فراز و فرودهای قصه را میبینم، اما همچنان غُصه میخورم. این بار نه برای قصهای که هزاران سال پیش روی داده و به اعجاز الهی چاره گشته که برای امروز. برای تورمی که قرصهای نان را کوچک و کوچکتر میکند. این هم راه را برای قرصهای درمانی باز میکند.
یاد کسانی میافتم که برای خوردن نان خالی هم باید بیشتر حساب وکتاب کنند، چون با حقوق اول سال، ماه هشتم را مدیریت کردن خود یک نوع معجزه انسانی است. میخواهم یوسف را صدا بزنم و بگویم یوسف بیا و مشکل گندم و نان ما را چاره کن! ما هم برادران توایم. برادرانی که پای ایمان خود به خون ایستادهاند نه کسانی که تو را به چاه انداختهاند. برای ما هم کاری بکن.