خشکسالیهای پیدرپی سالهای اخیر، بار دیگر نگاه جامعه را متوجه یکی از بنیادیترین آموزههای الهی کرده است: نسبت میان «اسباب طبیعی» و «اراده الهی». آیا باران فقط محصول جریان ابرها و چرخه آب است یا حقیقتی فراتر از این ظاهر دارد؟
آیه۲۸ سوره «شوری»، پاسخی روشن به این پرسش میدهد: «وَهُوَ الَّذِی یُنَزِّلُ الْغَیْثَ مِنْ بَعْدِ مَا قَنَطُوا وَیَنْشُرُ رَحْمَتَهُ وَهُوَ الْوَلِیُّ الْحَمِیدُ: او کسی است که باران را پس از نومیدی مردم فرومیفرستد و رحمت خود را میگستراند؛ او سرپرستی ستوده است.» این آیه، نقطه شروع فهمی عمیقتر از بارش باران است؛ فهمی که هم اسباب طبیعی را میبیند و هم دست پنهان رحمت خدا را که همان اسباب را به حرکت درمیآورد.
قرآن کریم بارها از باران سخن گفته، اما هرگز آن را یک پدیده صرفا طبیعی معرفی نکرده است. در نگاه وحیانی، خداوند جهان را از مسیر نظام اسباب اداره میکند، اما درعینحال «مسببالاسباب» نیز هست؛ به همین دلیل، هم هشدارهای علمی درباره مصرف آب و مدیریت منابع، درست است و هم تأکید آیه بر نقش الهی. اگر باران گاه دیر میبارد، بخشی از آن نتیجه سوءمدیریت، تخریب محیطزیست و الگوی مصرف نادرست است و بخشی نیز به سنتهای الهی بازمیگردد که بر اثر رفتارهای اخلاقی و جمعی انسانها فعال میشود.
در قرآن، رابطه میان گناه اجتماعی و کاهش نعمتها بهروشنی بیان شده است. سوره «نوح» باصراحت میگوید: «از پروردگار خود آمرزش بخواهید که او بسیار آمرزنده است تا بارانهای پربرکت بر شما فروبفرستد، اموال و فرزندانتان را افزون کند و باغها و نهرها بر شما بگشاید.» این آیات نشان میدهد که کاستیهای معنوی، ظلم، تبعیض، بیعدالتی و از دست رفتن همبستگی اجتماعی، بر جریان رزق تأثیر میگذارد. جامعهای که حرمتها در آن شکسته و ارزشهای اخلاقی تضعیف میشود، صرفنظر از پیشرفتهای فنی، در معرض کاهش برکت قرار میگیرد. توبه و بازگشت به مسیر الهی، تنها یک توصیه معنوی نیست؛ بخشی از فرایند بازگشت نعمتهاست.
دربرابر این نگاه، همواره این سؤال مطرح میشود که اگر گناه سبب کاهش برکت است، پس چگونه برخی کشورهای غربی با وجود گسترش فساد اخلاقی، از بحران باران یا خشکسالی رنج نمیبرند؟ پاسخ این است که نعمت و گرفتاری، فقط در «بارش باران» خلاصه نمیشود. قرآن میگوید: «و چهبسیار شهرها که در ناز و نعمت بودند و ما آنها را هلاک کردیم، پس جایگاهشان پس از آنان، جز اندکی سکونت نداشت.»
مشکلات جوامع تنها در کمبود باران یا آب نیست؛ بحران معنویت، تنهایی، فروپاشی ساختار خانواده، افسردگی گسترده، افزایش خودکشی و آمار زیاد آسیبهای روانی نیز نوعی از «گرفتاری» و کاهش برکت است؛ هرچند ظاهر زندگی آنها آباد به نظر برسد، بنابراین نمیتوان صرفا با نگاه به آسمان و باران، درباره وضعیت یک جامعه قضاوت کرد؛ معیارهای الهی بسیار گستردهتر و پیچیدهترند.
کشور ما درگیر خشکسالی است؛ واقعیتی که نیازمند مدیریت علمی، اصلاح الگوی مصرف، نجات آبهای زیرزمینی و توجه جدی به محیطزیست است. اما درکنار اینها، نباید نقش معنویت را نادیده گرفت. آیه «وَهُوَ الَّذِی یُنَزِّلُ الْغَیْثَ...» به ما یادآوری میکند که رحمت خدا همیشه جاری است؛ هرچند گاهی بهسبب رفتارهای ما پردهای بر آن افتاده باشد.
این وضعیت میتواند هشداری باشد برای بازبینی اخلاقی، اجتماعی و حتی حکمرانی؛ فرصتی برای بازگشت به عدالت، صداقت و اصلاح رفتارهای جمعی. از این منظر، فقدان باران یک «علامت» است نه الزاما نشانه خشم الهی، بلکه نشانه لزوم اصلاح مسیر. جامعهای که بهسوی عدالت، انصاف، پاکدستی، احترام به طبیعت و پرهیز از اسراف حرکت کند، درحقیقت مسیر نزول رحمت را باز میکند.
با همه سختیها، جامعه ما از یک نعمت بزرگ برخوردار است؛ امید. امیدی که از ایمان، از تجربههای تاریخی و از وعدههای الهی برخاسته است. تجربه نشان داده است هرگاه مردم، مدیران و نخبگان دستبهدست داده و همزمان با اصلاح رفتارها، دعا و توسل را نیز جدی گرفتهاند، گشایشهای بزرگی رخ داده است. خشکسالی امروز نیز میتواند مقدمه نزول رحمت فردا باشد؛ اگر، هم تدبیر را جدی بگیریم و هم توسل را. باران تنها از آسمان نازل نمیشود؛ از دلهای پاک، نیتهای درست و رفتارهای صالح نیز برمیخیزد.
باران، در منطق دین، نشانهای از رحمت خداست؛ رحمتی که از مسیر اسباب طبیعی عبور میکند، اما درنهایت به اراده الهی وابسته است. خشکسالی تنها یک مسئله اقلیمی نیست؛ آیینهای است که رفتارهای فردی و اجتماعی ما را بازتاب میدهد. بازگشت به عدالت، پاکی، انصاف و اصلاح الگوی زندگی، همراه با دعا و توسل، راهی است مطمئن برای گشودن درهای رحمت. جامعهای که چنین کند، دیر یا زود طعم «الغَیْث» را خواهد چشید؛ همان باران امید که پس از ناامیدی نازل میشود.