برای ایران باهم مهربان باشیم

  • کد خبر: ۳۷۷۳۲۳
  • ۱۵ آذر ۱۴۰۴ - ۰۹:۴۲
برای ایران باهم مهربان باشیم
مرگ‌ها همیشه روایت فقدان و جدایی بوده‌اند و این اولین تصویر ذهنی همه ما از مرگ است. اما گاهی لازم است آن را از سوی دیگری هم دید و روایت کرد.

مرگ‌ها همیشه روایت فقدان و جدایی بوده‌اند و این اولین تصویر ذهنی همه ما از مرگ است. اما گاهی لازم است آن را از سوی دیگری هم دید و روایت کرد.

روز‌های پس از شکل‌گیری دولت شهید رئیسی، هرچه پیش می‌رفت، آماج حمله‌ها، تخریب‌ها و حتی اهانت‌ها و استهزا‌ها بیشتر می‌شد و در کنار این اقدامات، نقد‌ها هم به سمت تخریب یا بایکوت دستاورد‌ها تغییرجهت می‌داد.

هم‌زمان با لکنت در تبیین آورده‌ها و نقاط قوت از سوی جریان دولت (که البته گویا اپیدمی عمومی است)، این‌بار با اقدام رهبر معظم انقلاب و تصریح ایشان در مقبولیت کلیت عملکرد دولت، شخص رئیس‌جمهور و حتی برخی اقدامات خاص آن مواجه بودیم که گویای ورود حضرت‌آقا در صیانت از دستاورد‌ها و شخصیت رئیسی عزیز بود.

اما جریانات تقابل قصد کوتاه‌آمدن نداشت و از نجابت و سلوک سیاسی شهید رئیسی نیز سوءاستفاده می‌شد.

در یک قصه چندساعته، کشور و مردم با موضوعی روبه‌رو شدند که آن فقدان ناگهانی و غیرمنتظره شهید مظلوم آیت‌ا... دکتر سید ابراهیم رئیسی و جمعی از همراهان بود؛ یک رویداد کم‌سابقه که ناگهان تکانه عظیمی در جریانات روایی سیاسی و اجتماعی کشور پدید آورد.

اولین اثر آن چرخش ناگهانی روایتگران غیرهمسو با جریان دولت بود؛ تعدد روایت‌های با رویکرد بازروایی واقعیت‌های ملموس در سلوک سیاسی، اجتماعی و شخصیتی شهید رئیسی که تا چند روز قبل معکوس روایت می‌شد یا نادیده انگاشته می‌شد؛ روایت‌های واقعی ملموس که حالا با اقرار راویان خاص همراه شده بود.

«دلم برای رئیسی عزیز سوخت» گزاره‌ای بود که از بیانات آقا برای چکیده این آثار تکانه روایت در تاریخ خواهد ماند.

تجربه تاریخی ما یک‌بار دیگر ورق خورد که امیدواریم نتیجه‌اش این باشد که ترکتازی در نقد و تقابل باید مرز داشته باشد. این قصه در جریان اخیر جناب آقای سقاب‌اصفهانی پیش آمد.

قصه انتصاب و همراهی ایشان با دولت جدید به‌قدری برای برخی دوستان این‌طرفی و آن‌طرفی پررنگ شده بود که تقریبا مرز‌هایی برای تعدی به شخص ایشان و تصمیم رئیس‌جمهور محترم و حتی شهید رئیسی عزیز نگذاشته بود.

ورود یک چهره جدید به سپهر خدمت کشور برای برخی بسیار سخت بود.

این حضور می‌توانست دستاورد بزرگ الگوی جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی روایت شود و می‌توانست نقطه‌ای امیدآفرین برای جوانانی باشد که بدون وابستگی و تعهد به جریانات سیاسی معروف کشور خواستار نقش‌آفرینی در نظام جمهوری اسلامی هستند، بدون بدهکاربودن به جریانی خاص. این ماجرای تخریب داشت به نتیجه‌ای تلخ می‌انجامید.

اما فاجعه‌ای دیگر یک نقطه پایان (شاید موقت) در مسیر این نامهربانی‌ها گذاشت.

خانواده معاون تازه و جوان رئیس‌جمهور دچار یک حادثه رانندگی شدند و همسر و دو فرزند ایشان در یک بازه کوتاه به رحمت حق پیوستند. در این حادثه تلخ که توأم با رفتار‌های مؤمنانه و فداکارانه آقای سقاب‌اصفهانی در اهدای اعضای دو فرزندش همراه بود، انگاره تکریم و احترام به شخصیت ایشان تقویت شد.

حالا کمترکسی است که صبوری، فداکاری و جنس مؤمنانه سلوک ایشان را رد کند. با حضور ایشان در هیئت دولت با همه این سختی‌ها، میزان تعهد و اعتقاد ایشان به مأموریت محوله را نیز نمی‌شود انکار کرد.

حالا مجدد موج مهربانی برقرار است. خدا را شکر...

اما...

کاش همه اینها ماحصل این رخداد‌های تلخ نباشد. یعنی لحظه مرگ سبب قرابت ما نشود.

کاش امکان و یاد مرگ به‌عنوان آخرین خاکریز نگهداشت مرز‌های احترام و ادب در سلوک سیاسی اهل سیاست نباشد.

بنده به هیچ عنوان رفتار انسانی و محترمانه همه عزیزانی را که از هر سو در رخداد یک فاجعه تلخ ابراز همدردی و همراهی می‌کنند، رد نمی‌کنم، بلکه آن را نشانه روح ایرانی و علامت حیات وجدان مسلمانی می‌دانم و به‌شدت قائل به پررنگ‌سازی این رفتار‌ها در رسانه هستم. اما در کنار آن قائلم که نباید مرز‌های باهم‌بودن را آن‌قدر ناهموار و مخدوش کرد که فقط داغ‌ها بتوانند ما را کنار هم بکشانند.

این پیامی واضح است که در جریانات و هیجانات رقابت سیاسی و کاری به گونه‌ای با هم برخورد نکنیم که روز‌های بعد از آن رد خدشه‌ها بر صورت رقیبان دیروزمان باعث شرمندگی و مانع تعاملات سازنده به نفع یک مفهوم کلان مثل دین و میهن و مردم شود؛ و مهم است برای اهل رقابت‌های سیاسی یا حتی اختلافات اجرایی.

اگر این رقابت امری دینی است که این‌گونه رفتار‌های تقبیح‌شده در دین در مسیر رقابت معنا ندارد، اما اگر این رفتار ناهنجار سیاسی مرتبط با امر دنیا و تضاد منافع و... است که آن وقت تنهاراه، همین یاد مرگ است که به این امر ارجاع می‌دهم که «فکان الدنیا لم تکن». دنیا به این نامهربانی‌ها نمی‌ارزد.

همین‌جا این موضوع را دستمایه می‌کنم که رقابت‌های انتخابات شورا‌های اسلامی شهر و روستا نزدیک است. این رقابت‌ها جولانگاه تبلور اعتقادات ماست در جغرافیای شهر و روستا. این یعنی اهالی این رقابت ناگزیر در شهر و روستا‌ها با هم چشم در چشم خواهند شد و با هم زندگی خواهند کرد. نکند به گونه‌ای رفتار کنیم که اولین دیدارمان باز در مجلس ختم عزیزانمان باشد و باز فقط یک داغ ما را به کنار هم بکشاند.

کار ما با هم و در کنار هم سامان می‌یابد و هم‌بستگی ما تکلیف انقلابی، میهنی، دینی و عقلی ماست و این هم‌بستگی در طبقه حکمرانان باید مشهودتر و ملموس‌تر باشد.

ان‌شاءا... خداوند آقای سقاب‌اصفهانی را یاری کند و همسر و فرزندانش را با حضرت صدیقه طاهره (س) محشور نماید.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.