علیرضا گرانپایه | شهرآرانیوز؛ گفتوگویی مفصل با رضا جاودانی، مجری ورزشی که کارش را در صداوسیمای خراسان شروع کرد و حالا سالهاست پای ثابت برنامههای ورزشی تلویزیون است. با او از مشهد گفتیم، از مردان آهنین، دایره طلایی و البته عادل فردوسیپور و حواشی محمدحسین میثاقی.
آقای جاودانی! از دوران کودکیتان و مشهد شروع کنیم.
من روزهای کودکی را در گلکاری سراب سابق گذراندم و خیابان دانشگاه. بعدها که شرایط پدربزرگم بهتر شد، محله زندگیمان هم تغییر کرد. به همین دلیل بیشتر زمان زندگی در مشهد را در آپارتمانهای مرتفع بودیم. مادرم هنوز هم آنجا زندگی میکند.
ورود شما به صداوسیما به دلیل سبقه خانوادگیتان بود؟
اتفاقا به من خیلی سخت گرفتند، درحالیکه پدر و مادرم بازنشسته سازمان بودند. خیلی اتفاقی بود. یک روز رفتم پیش مادرم در سازمان. آقای دکتر عباسی که آن روزها تهیهکننده برنامه ورزش خراسان بودند، من را دیدند و احوالپرسی کردیم. خانواده ما را میشناخت. بهم گفت ما دنبال یک گزارشگر میگردیم. کار ورزشی کردی؟ گفتم خیلی علاقه دارم و بدم نمیآید که در این حوزه کار کنم. البته تجربهای نداشتم.
در سال ۱۳۶۷ دور میدان ملکآباد برای بچهها مسابقه دوچرخهسواری برگزار شده بود. گفتند برو با دوربین گزارش بگیر. خوشبختانه کارم قبول شد. اواخر همان سال وارد صداوسیمای خراسان شدم. سال ۷۰ هم در امتحانات سراسری رادیووتلویزیون شرکت کردم و نفر دوم کشور شدم. آن سالها با ورزش خراسان کارم را شروع کردم.
رضا جاودانی در روزهایی که کارمند صدا و سیما بود
در مشهد به چه ورزشی مشغول بودید؟
من فوتبال بازی میکردم و در تیم مدرسه و ناحیه بودم. در دروازهبانی هندبال تا جاهای خوبی پیش رفتم، ولی در فوتبال رسیدم به مرحلهای که میشد در باشگاهها بازی کنم. مدتی با تیم شاهین تمرین کردم و بعد پایم آسیب دید و ادامه ندادم.
در صداوسیمای مشهد بیشتر فوتبال گزارش میکردید؟
اوایل که آمده بودم، کارم فقط گزارش گرفتن بود، ولی بعد که آقای سلامیراد آمد، بهم اعتماد کرد. تا وقتی که استادم آقای قنبری و شجیع نبودند، فوتبال گزارش میکردم. برای رادیوخراسان هم فوتبال گزارش کردهام. یادم است بازی پیام و استقلال را که پیام دوبریک استقلال را برد، من گزارش کردم.
رضا جاودانی (نفر وسط) در کنار هادی عامل، اسماعیل شجیع و قنبری
پس از همان اول علاقه شخصیتان فوتبال بود.
از همان ابتدا به فوتبال تمایل داشتم، ولی این نبود که اگر فوتبال نباشد، هیچ کاری نکنم. به نظرم یک مجری و گزارشگر باید در شهرستان آچار فرانسه باشد. چون در شهرستان آنقدر بودجه نیست که در رشتههای مختلف گزارشگر تخصصی داشته باشیم. البته همان زمان در صداوسیمای خراسان واقعا به این موضوع بها میدادند و تقریبا هرکدام از دوستان در بخشی تخصص داشتند. مثلا شما نمیدیدید که آقای عامل ورزشی غیر از کشتی را گزارش کند. ایشان از همان زمان در کشتی جا افتاده بود. یا مثلا استاد شجیع که مربی فوتبال بود، فقط فوتبال گزارش میکرد یا استاد قنبری که هم مجری بود و هم گزارشگر، تمام ورزشها را پوشش میداد.
در کل ظرفیت خراسان و مشهد در تربیت نیروی متخصص ورزشی در زمینه اجرا و گزارشگری زیاد بوده است. همین الان هم چند مجری ورزشی مشهدی در شبکه ورزش و شبکه ۳ مشغول هستند.
همان زمان که وارد صداوسیمای خراسان شدم، یکی از پراستعدادترین نیروهای کیفی صداوسیما را مشهد داشت. شما میبینید غیر من هرکسی به تهران آمد، موفق بود. مثلا آقای شهیدیفر را ببینید که الان در تهران صاحبسبک است. یا خدا رحمت کند استاد مؤیدی را که در واحد دوبلاژ موفق بود. یا دیگر دوستانی که آمدند و جزو برندها شدند و تهیهکنندگان زیادی به دنبال آنها بودند. مشهد نیروهای خوبی تربیت کرد. چون استادان آن روزها خیلی به نیروها سخت میگرفتند و الان میشود نتیجه این سختگیری را دید.
شما وقتی به تهران آمدید، مجری برنامههای ورزشی بودید، اما به نظر میرسد مردان آهنین با اجرای شما بهتر دیده شد. به نظر میرسید که برنامهای مثل مردان آهنین قرار نیست مجری در آن زیاد دیده شود، ولی خب اینجوری نبود.
مردان آهنین تجربه جالبی بود. من سال ۱۳۷۸ وارد شبکه شدم و سال ۱۳۷۷ اولین دوره قویترین مردان از تلویزیون پخش شد. سال ۱۳۷۹ شبکه سوم تصمیم گرفت دوباره مردان آهنین را بسازد. یادم میآید که برای اجرا با دوتا از بازیگران آن روزها حرف زده بودند. فرهاد جم به دلیل مشکلی نتوانست تشریف بیاورد و با محمود شهریاری به دلیل موضوعات مالی به توافق نرسیدند. یک روز آمدم شبکه سوم، گفتند برو بروجرد. گفتم چه خبر است؟ گفتند مسابقه است. گفتم من تا حالا مسابقه اجرا نکردهام و بهاصطلاح مجری نشسته هستم و گزارش انجام دادهام. گفتند برو آزمون بده. من همان ۲ خط اول را که اجرا کردم، تهیهکننده برنامه گفته بود غیر از جاودانی هرکسی بیاید، من نمیخواهم. البته یکی از دلایلی که مجری مردان آهنین زیاد دیده شد، این بود که مجری صرف نبودم و کار چندنفر را انجام میدادم. مثلا داوری میکردم، رکورد بچهها را بهشان گوشزد میکردم و...
و بعد از آن هم دایره طلایی بود که فکر میکردیم قرار است به یک برنامه مشابه «نود» برای کشتی تبدیل شود.
همینطور بود. دایره طلایی جزو ۲ برنامه منتقد ورزشی تاریخ تلویزیون بود. یکی نود بود و یکی ما. یادم است که دکتر صافی، رئیس وقت شبکه سوم، با توجه به اصراری که رئیس وقت فدراسیون کشتی آن روزها داشت و میگفت که فوتبال یک برنامه تخصصی دارد، اما کشتی ندارد، ما را جمع کرد و گفت ما میخواهیم ۵ برنامه با نگاه منتقدانه برای کشتی بسازیم. من خیلی تلاش کردم و مطالعه کردم. این ۵ برنامه تبدیل شد به ۱۱ سال برنامه درباره کشتی. خیلی از اهالی کشتی هم برنمیتابیدند کسی که حتی گوشش هم نشکسته است، درباره کشتی برنامه بسازد.
معلوم نشد این برنامه به چه دلیل به پایان رسید؟
شبکه خیلی علاقه نداشت برای کشتی برنامه بسازد. بعضی اتفاقات منفی هم برای بچههای قویترین مردان افتاد و شاید شبکه تمایلی نداشت این کار را ادامه بدهد. شبکه نمیخواست غیر از «نود» برنامه تخصصی داشته باشد. بعد هم شبکه ورزش راه افتاد و برنامههای تخصصی به آنجا منتقل شد، ولی موفق نبود.
برخی اهالی فوتبال با آمدن شما از کشتی به فوتبال خیلی موافق نبودند. به خاطر دارم همان موقع مردم درباره اینکه آقای جاودانی که با کشتی شناخته میشد، مجری برنامه فوتبالی باشد، جبهه میگرفتند.
این را قبول ندارم. حافظه تاریخی ما متأسفانه ضعیف است. زمانی که وارد شبکه سوم شدم، مصادف بود با مسابقات مقدماتی جام جهانی که آن زمان دوستانی مثل مرحوم شفیع برنامه داشتند. آن روزها اولین برنامه تخصصی جامجهانی ساخته شد. من از آنجا مجری مسابقات جامجهانی شدم، ۵ دوره مسابقات جامجهانی و ۶ دوره جام ملتهای اروپا را اجرا کردم و از سال ۲۰۰۰ میلادی حدود ۲۱ سال است که برنامه گزارش ورزشی را اجرا میکنم. درباره فوتبال داخلی هم به هزار و یک دلیل به اجرا و برنامهسازی علاقه نداشتم.
شما هیچوقت در زمینه برنامهسازی و اجرا وارد گود فوتبال داخلی نشدید. خیلی شایعه بود که مجریان گروه ورزش درباره عادل فردوسیپور و برنامه نود جبهه گرفتهاند و همین موضوع دلیل بیمیلی آنها برای ورود به این حوزه است.
این یک برداشت نادرست است. من راجع به خودم حرف میزنم و به دیگران کار ندارم. خودم به هزارویک دلیل نمیخواستم وارد فوتبال داخلی شوم. دوم اینکه آقای فردوسیپور در بحث تحلیل فوتبال داخلی برنامه میساخت. من اگر میخواستم، برای فوتبال زنده همیشه پیشنهاد داشتم. به هزارویک دلیل نمیخواستم وارد فوتبال داخلی شوم که اصلیترینش حاشیههای این بخش بود.
یکبار به من گفتند که اگر برنامه نود را اجرا کنی چه میشود، من گفتم اگر عادل نباشد، نود هم نخواهد بود. مجری یک برنامه شناسنامه آن است. متأسفانه به دلیل فقر اطلاعاتی، تهیهکنندگان برای اینکه تنوع ایجاد کنند، میگویند مجری عوض شود، درصورتیکه تنوع باید در محتوا باشد. خیلی از مجریهای بزرگ دنیا وقتی از برنامه رفتند، برنامه تعطیل شد.
این اتفاق در دنیا زیاد افتاده است، اما متأسفانه، چون تهیهکنندگان ما این تشخیص را ندارند، میگویند مجری را عوض کنیم. اگر شما آهنگ تیتراژ دایره طلایی و نود را پخش کنید، همه منتظر دیدن عادل فردوسیپور و رضا جاودانی میشوند. هیچ مجریای نمیتواند جای مجری دیگر و هیچ برنامهای نمیتواند جای برنامهای دیگر را بگیرد.
بهنظرم شما را باید نماد یک مجری استاندارد تلویزیون دانست، دستکم از نگاه مدیران سیما. کسی که همیشه سطح کیفی برنامه را استاندارد نگه میدارد، کمترین سوتی ممکن را در برنامه میدهد و البته کمحاشیه است. به همین دلیل شما در بخش زیادی از اعزامهای مسابقات ورزشی حاضر بودید.
بهنظرم اجرا با کارشناسی متفاوت است. میگویند مجری باید کارشناس هم باشد. نظر من این است که اگر مجری کارشناس هم باشد، یک مزیت است، اما اینکه این یک اصل باشد، نه. هیچ مجریای در دنیا کارشناس نیست. اجرا یک نیازهایی دارد. زمانی که من وارد شبکه خراسان و شبکه سوم شدم، فضای مجازی وجود نداشت و همه تحقیقات ما میدانی بود. من یادم است که برای یک برنامه دایره طلایی ۵ روز وقت داشتم و در همان ۵ روز اطلاعات جمع میکردم.
همین تسلطم باعث میشد که طرف بداند که از موضوع آگاه هستم. البته در مقطعی به دلیل تجربهای که داشتم، اعزام میشدم، ولی بعد از المپیک لندن ۸ سال است که سفر نرفتهام، درصورتیکه همکارانم شاید در موارد مشابه چندینبرابر من سفر رفتهاند. بههرحال اگر میبینید اطمینانی شکل گرفته، به دلیل این بوده که پشتش زحمت بوده است.
یک ویژگی مهم شما همین حاشیه کم است. من یادم نمیآید شما حرفی زده باشید که بد برداشت شود یا تبعاتی در فضای مجازی یا رسانهها داشته باشد.
اگر شما بدانید حرفی که میزنید چه تبعاتی دارد، آن حرف را نمیزنید، مگر اینکه برایش سند و مدرک ارائه بدهید. من، چون وکیل دادگستری هستم، شاید این موضوع به من کمک کرده است که راجع به حرفهایم فکر کنم. میدانم که یک جمله چه تبعاتی دارد. همیشه میدانم که باید بتوانم حرفم را ثابت کنم.
این بیحاشیه بودن شما به نبودتان در فضای مجازی هم مربوط است؟
بله، من نه صفحه اینستاگرام دارم و نه کانال.
این به دلیل روحیه محتاط بودنتان است؟
نه، اعتقادی به آن ندارم. در اینستاگرام عدهای میآیند که دیده شوند و پول دربیاورند. من اعتقادی به این ندارم. طبیعتا برای دیدهشدن باید کارهایی انجام بدهید که از نظر من در شأن آدم نیست. از فضای مجازی خیلی خوب میشود استفاده کرد، ولی در ایران آنطور که باید، استفاده نمیشود و جنبه منفی آن پررنگتر از جنبه مثبت است.
خیلی از مجریان ایرانی سعی میکنند با حرفی که میزنند و جنجالی که در تلویزیون درست میکنند، خودشان را در فضای مجازی مطرح کنند تا ویدئوشان بهاصطلاح ترند شود. تنها موضوعی که بهتازگی جنجالآفرین شد، همان موضوع گزارش ورزشی بود که همه فکر کردند منظورتان عادل فردوسیپور است، ولی آقای احمدی به برنامه برگشت. خیلیها گفتند آقای جاودانی دنبال ترند شدن حرفهایش بوده که اینطور مبهم گفته است.
اینها برداشت شخصی آدمهاست. من اصلا اعتقادی به دیدهشدن ندارم و میگویم کار باید دیده شود. اگر این اتفاق بیفتد، همه دیده میشوند. دایره طلایی یک کار جمعی بود. دیده شد و من هم دیده شدم. درنتیجه کاری نمیکنم که این اتفاق بیفتد، اما این را قبول دارم که خیلی از مجریان ما کارهای زیادی میکنند که ویدئوشان در فضای مجازی دیده شود.
برگردیم به فوتبال، بعد از اتفاقاتی که برای مزدک میرزایی و عادل فردوسیپور و برنامه نود افتاد، خیلی از طرفداران فوتبال دوست داشتند که عادل دستکم در زمانی که گزارشگرها کم شدهاند، گزارش مسابقات فوتبال خارجی را انجام دهد. چقدر این اقبال از سمت تیم برنامهسازی گزارش ورزشی بود؟
اول یک توضیح درباره مزدک میرزایی بدهم. آقای میرزایی مهاجرت کرد. مهاجرت چیز بدی نیست. من بهعنوان دوست و رفیق او همیشه مدافعش بودهام و گفتهام قدرش را کمتر دانستیم و آنطور که باید به او بها ندادیم، ولی او رفت در تلویزیونی که صلاح مردم و کشور ما را نمیخواهد. هرکسی آزاد است هرجایی که دوست دارد زندگی کند، ولی اینکه شما در جایی کار کنی که به منافع کشور ضربه بزند، من این را نمیپسندم. دوستان به مزدک میرزایی پیشنهاد دادند که برگردد، ولی قبول نکرد. درباره آقای فردوسیپور هم خودم ۱۰ بار دیدم که آقای ذکایی با مدیریت شبکه سوم صحبت کردند. کسی مشکلی با گزارش آقای فردوسیپور ندارد. ظاهرا خود آقای فردوسیپور دوست ندارد که بهعنوان گزارشگر برگردد. ضمن اینکه آقای فردوسیپور در شبکه ورزش دارد برنامه تولید میکند، ولی اینکه تمایلی ندارد بهعنوان گزارشگر فوتبال برگردد، حقش است که انتخاب کند.
ولی مردم واقعا عادل را دوست دارند و عجیب است که از ظرفیت او استفاده نمیشود.
ممکن است سال دیگر با یک برنامه دیگر برگردد. هرچیزی ممکن است. مگر میشود شما از یک نیروی کیفی چشمپوشی کنید؟ فکر میکنم مدیران شبکه سوم هم آنقدر زرنگ هستند که بدانند ایشان نیروی خوبی است.
میگویند یکی از موضوعاتی که باعث اختلاف بین عادل و شبکه شده است، پخش نکردن تبلیغات برای بعضی از برندهایی بوده که شبکه توقع داشته است این کار صورت بگیرد.
اول اینکه نوع برند که در برنامه تبلیغ میشود، یعنی مشارکتهای درونبرنامهای، با تشخیص تهیهکننده است. یادم است برای برنامه جام ملتهای آسیا سال ۲۰۱۵ دوتا برند با ما حرف زدند، ولی من گفتم در شأن این برنامه ملی نیستند. پس اینطور نیست که به تهیهکننده فشار بیاورند. البته الان مثل ۲ سال پیش نیست که ۵ تا برند بیایند و شما انتخاب کنید. شما مجبورید همان شرکتی که آمده را انتخاب کنید.
کمی هم درباره محمدحسین میثاقی حرف بزنیم. واقعا هجمههای زیادی به او و برنامه فوتبال برتر وارد میشود.
در اینکه همیشه حق با مردم است، شکی نیست، ولی به نظرم آقای میثاقی قربانی برخی جریانها شد. چون رفتن آقای فردوسیپور مصادف شد با آمدن آقای میثاقی. ایشان به جای کسی نیامده است و دارد برنامهای را اجرا میکند که اسمش چیز دیگری است.
ولی خب دقیقا همان دوشنبهشبهایی آمد که نود اجرا میشد.
به این دلیل است که دوشنبهها فوتبال اروپا برنامه ندارد. شبکه هم تعهدی به گروههای دیگر سیما ندارد. به همین دلیل زمان اجرای برنامه فوتبال داخلی است. من مدافع کسی نیستم، ولی شک نکنید اگر ۹۵ درصد از منتقدان جای آقای میثاقی بودند، این کار را قبول میکردند. دیدگاه شخصی من این است که آقای میثاقی یکی از بااستعدادترین آدمهایی بوده که در چند سال اخیر وارد سازمان شده است، ولی او جایی نشسته است که شاید تخصصش نباشد. به نظر من حیف است به این استعداد سخت بگیریم، ولی خب احتمالا مردم محمدحسین میثاقی گزارشگر را بیشتر دوست داشتند.
یکی از ویژگیهایی که شما را با آن یاد میکنند، لیورپولی بودن شماست. کلا چقدر اینکه مجری برنامه طرفداری خودش را اعلام کند، حرفهای است؟
نمیخواهم خودم را با کسی مقایسه کنم، ولی گری لینهکر هم خیلی راحت ابراز میکند که طرفدار لسترسیتی است. فرهنگ طرفداری از تیمهای خارجی را خود من با آقای دکتر صدر و آقای ذکایی فکر کردیم و گفتیم در این برنامه یک کاری کنیم. هدف، بالارفتن فرهنگ طرفداری است. طرفداری بحث حمایت است، اما بستن چشم روی همه حقایق که نیست. قبول کنیم که تیم ما بد بازی کرد تا فرهنگسازی بشود برای فوتبال داخلی، اما متأسفانه شرایطی پیش آمد که ناراحتکننده بود و واکنشهای خوبی در فضای مجازی نداشت.