به گزارش شهرآرانیوز؛ بتول سیدحیدری، دانشجوی دکتری و فعال حوزه زنان، در نقد فیلم هفت و نیم میگوید: فیلم سازان ایرانی اصولا برای اجرای نقش کارکتر افغانستانی از بازیگران ایرانی استفاده می کنند با این که برخی فیلمها ازداستان قوی برخوردارند و بازیگر هم تمام تلاش خود را برای ایفای نقش افغانستانی به کار می برد ولی بازمخاطب نمیتواند ارتباط حسی لازم را با بازیگرایرانی برقرارکند.
این بار با توجه به این که کارگردان ازافغانستان است و در سرزمینی قصه ها شکل می گیرد که مهاجر افغانستانی علاقمند به هنر بازیگری در بین دختران و پسران کم نیستند، بازهم از بازیگران ایرانی برای هنرنمایی درنقش افغانستانی وروایتی که به سرگذشت قهرمان افغانستانی می پردازد، استفاده شده که به ارتباط گیری مخاطب لطمه میزند. جا داشت کارگردان زمان بیشتری را صرف میکرد تا استعدادهای حاضر در بین علاقمندان به این هنر را از بین مردم خودش انتخاب میکرد و داستان فیلم را با لهجه و بازی جوانان افغانستانی که قابل دسترس و مستعد هم هستند، پیش میبرد.
در اپیزود «نیلوفر» بیننده در قصهای که جذبش شده و از بازی خوب بازیگران ایرانیش لذت میبرد، ناگهان کلمه (افغان ) که از پشت تلفن مادر قهرمان با لهجه تهرانی میگوید: «واسه ما افغانها زشت است»، ساختار فضایی که بیننده در ذهن خودش تاکنون ساخته بود را بر هم میزند، چرا که هیچ سنخیتی بین کارکتر بازیگران، لحن، لهجه و دیالوگها با -افغانستانی که مادر قهرمان گفت -همخوانی ندارد.
درحالی که میتوانست برای ایفای هر دو نقش پدر و دختر از بازیگر افغانستانی استفاده کند تا تاثیر و باورپذیریش بر مخاطب بیشتر گردد. حتی ضرورتی نداشت که به زور یک کلمه آنهم پشت تلفن، بخواهد راویان داستان فیلم را افغانستانی بسازد در حالی که ماجرای مشکل ترنس را میتوانست با ایرانی بودن قهرمان هم تمام کند.
اتفاق ناخوشایند و تامل برانگیزی که دراین فیلم میافتد و ذهن بییننده را تا پایان فیلم درگیر میکند، نشان دادن تصویری سیاه از دختران و مردان افغانستانی در مقابل تصویر سفید از دختران و مردان ایرانی است .
در فیلم هفت ونیم دختران افغانستانی همه شخصیتهایی وابسته، ترسو، منفعل، ناآگاه و بی دست و پا هستند، اما در مقابل دختران ایرانی دلسوز، جسور، آگاه، همدل و یاری رسان به تصویر کشیده شدهاند. مردان افغانستانی هم متعصب، سخت گیرو دیکتاتور نشان داده شدهاند اما در مقابل مردان ایرانی فیلم شجاع، آگاه، ناجی دختران و خیراندیش بودند.
در اپیزود «شبانه»، هدیه همکار و همراز دختر افغانستانی است که برای رفع گرفتاری شبانه به دوستش بارها رو زده و وقتی شبانه قصد دارد، تجاوزی که به او در کودکی توسط مردان افغانستانی شده را برای نصیر نامزدش بازگو کند، هدیه تلاش میکند با او همدلی و همراهی کند و سرسختانه از او حمایت کند.
یا در داستان «فرشته»، میترای ایرانی عامل رفع گرفتاری دخترافغان میشود، او را برای خاله پزشک خود معرفی میکند و بانوی پزشک ایرانی هم لطف کرده و عمل ترمیم را با آغوش باز میپذیرد و باز هم در آخرین روایت، دخترک گل فروش ایرانی به جوانکی که عاشق دختر افغانستانی است، اعتراض میکند که چرا در ابراز علاقهاش به شکر دیراقدام کرده است.
در برابر همدلی دختران ایرانی که برای ترمیم پرده بکارت راحیل تصمیم به جمع آوری پول گرفتهاند، به مردان ایرانی هم نقش حامی و ناجی داده شده، ولی تصویری که دختران افغان ازمردان خود دارند، ترسی است که از رهایی و طرد شدن ناشی از افشای رازشان است.
شبانه از نامزدش میترسد که اگر ماجرای او برای نصیربرملا شود ترکش خواهد کرد و یا پدر نیلوفر که سالها است مشکل ژنتیکی دخترجوان دانشجویش را ندیده وآنقدر درگیر کار است که سالها همسرش حتی نتوانسته درباره ی ترنس بوددن نیلوفر با او صحبتی کند و تنها فکر پدر، شوهر دادن نیلوفر دانشجواست. بماند که در آن گاوداری هیچ کارگر افغانستانی دیگر دیده نمیشود درحالی که؛ در قصه دیگر پدربی وجدان شکر او را برای باخت قمار معامله میکند و پدر راحیل هم بدون این که نظردخترش را بداند ظرف یک هفته برایش تصمیم گرفته.
در برابر همه تصویرهای منفی از جوان امروزی و پدران افغانستانی، جوانان ایرانی همه با درایت و فرشته هستند. مردانی که گویا هیچ اطلاع وآگاهی از سختی قوانین ایران برای ارتباط گرفتن وازدواج با دختران اتباع افغانستانی ندارند. عاشق میشوند، کمک میکنند و ناجی مشکلات دختران افغانستانی میشوند.
با توجه به اینکه واقعیات درون جامعه مهاجر افغانستانی را نمیتوان کتمان و یا نادیده گرفت، ولی باید اشاره کرد با توسل به سوژههای تابو و ممنوعه، رسالت امروزیمان را در هر نقش و شغلی که هستیم، در قبال مردم مان نباید فراموش کنیم. تصاویر دختران مان در جامعه مهاجر را به اینگونه روایتهای سطحی که فقط طرح مساله میکنند پایین بیاوریم و چهرههای خسته، درمانده، هیجان زده، بی دست و پا و منفعل به فکر شوهر را به نمایش نگذاریم.
جا دارد از توانمندی و شخصیتهای خستگی ناپذیر دختران امروزی جامعه مهاجرافغانستان که هم برای کمک به اقتصاد خانوادهشان پا به پای مردان کار میکنند، درس میخوانند و در صحنههای اجتماعی، علمی وفرهنگی تلاش میکنند، برای مخاطب ایرانی قصههایشان را به تصویر بکشیم.
منبع: شفقنا