به گزارش شهرآرانیوز، وقتی شخصیتی مثل ادی هرن از چیزی انتقاد میکند، یعنی رویدادی که تماشا کردهاید آنقدر نابجا است که حتی نباید به آن فکر کرد. او همان مردی است که زمانی در شهر اسکس انگلیس شیشه دوجداره را ساعتی ۳ پوند میفروخت، به خیابانهای هال میرفت تا جعبههای توتفرنگی را دستبهدست کند. اما حتی تندزبانترین طرفداران چنین رویدادهایی در غرب هم معتقد هستند نمایش آنتونی جاشوا مقابل جیک پال یعنی یوتیوبر خودنما که کارنامه مبارزاتش فقط از مبتدیها و یک مایک تایسونِ بازنشسته تشکیل شده، دیگر از حد گذرانده است.
وقتی از هرن در مورد این مبارزه پرسیدند گفت: «واقعاً دفاعی ندارم، و دیوانه کننده است که چنین چیزی دارد اتفاق میافتد.»
این را مردی میگوید که، فراموش نکنیم، دفاع از غیرقابلدفاع را به یک هنر تبدیل کرده و جاشوا را فقط ۱۲ ماه پس از کشته و مثله شدن جمال خاشقجی، ستوننویس واشنگتنپست، در یک کنسولگری سعودی، به مبارزهای در ریاض برد. اما ظاهراً نه روزنامهنگارانِ کشتهشده، بلکه مبارزهٔ حقیر پسر طلاییاش با پال است که خط قرمز اخلاقی او را رقم میزند.
پس چرا آن را ترویج میکند؟ قضیه سر ۷۰ میلیون پوند است. چشمانداز تقسیم مساوی یک کیف پولِ برآوردیِ ۱۴۰ میلیون پوندی ظاهراً برای هرن کافی است تا وسواسهای اخلاقیاش را کنار بگذارد. او استدلال کرد: «واقعاً نمیتوانستیم این پول را رد کنیم. هیچ بوکسوری که عقلش سر جایش باشد به جنین مبارزهای نه نمیگوید. کسانی که میگویند نه میگفتیم، سراپا دروغ میگویند.»
یک پولقاپیِ بیپروا را شاید بتوان تا حدی بخشید، اما اتفاقی که جمعهشب در میامی افتاد بدتر از این است و آن هم استفاده از امکانِ آسیب مرگبار بود جایی که پال، بدون پروفایل اینفلوئنسریاش، یک کروزر وِیتِ گمنام میبود، در حالی که جاشوا دو بار قهرمان سنگینوزن جهان است.
البته بیشتر مبارزات بزرگ تا حدی همین کار را میکنند یعنی در پیشدرآمد، لافزنیهای بوکسورها دربارهٔ وارد کردن درد و رنج را معامله میکنند و در زنگ پایانی با در آغوش کشیدنها و ارجاع به «قانون جنگجویان» دوباره دور هم جمع میشوند. اما برای جاشوا و پال این عنصر اساسی بازاریابی است. جاشوا پیش از این مبارزه به حریفش گفت «اگر بتوانم تو را بکشم، میکشم. این شغل من است، مجوز کشتن داریم.» حتی تایسون فیوری که سال گذشته در جملهای بهیادماندنی دربارهٔ اولکساندر اوسیک گفت: «دارم برای قلبش میآیم، فردا میگیرمش و ناکاوت» از این حرفها جا خورد و جاشوا را «بیکلاس» خواند. سرزنش شدن بهخاطر بیکلاسی از سوی فیوری خود دستاورد بزرگی است؛ و تقریباً مثل این میماند که از طرف ترامپ به نداشتن اخلاق متهم شوید. اینها عمق ابتذالی است که این رویداد در آن فرو رفت.
شاید مطمئنترین معیارِ سطحیبودنش این باشد که این مبارزه در بریتانیا بهدلیل نگرانیهای موجه ایمنی مربوط به آن ممنوع میشد. بری مکگیگان، قهرمان سابق جهان در پر وزن، اعلام کرد که مبارزهٔ جاشوا با یک فرصتطلب مثل پال تحت «قراردادِ بدون محدودیت» «کاملاً خطرناک» است. با همهٔ انتقادهای بهحق از یک مبارزِ پا به سن گذاشته، با همهٔ یادآوریها دربارهٔ چانهٔ شیشهایاش و شبی که در ومبلی آنقدر از دنیل دوبوا عقب ماند که از آن زمان ۱۵ ماه است مبارزه نکرده، اما وقتی ضربهاش مینشیند همچنان قدرت مشت ترسناکی دارد.
کافی است به شیوهای نگاه کنید که سال گذشته فرانسیس انگانو را از پای درآورد؛ رزمیکار ترکیبی اهل کامرون را با چنان نیروی ویرانگری نقش زمین کرد که حریف پیش از برخورد با زمین، بیهوش شده بود. اگر در یک مبارزهٔ میانرشتهای چنین چیزی ممکن است، چرا زمین و زمان باید شاهد رضایت بوکس برای رویارویی جاشوا با یک اینفلوئنسر باشد؟ متأسفانه در این ورزش اگر قیمت درست باشد، هر چیزی مجاز است. اگر یک نهادِ ناظر از نظر اخلاقی با مبارزهای مخالفت کند، دیگری جای خالی را پر میکند.
در مورد مضحکهٔ جاشوا–پال هم همین است و در حالی که مقامات کالیفرنیا گفتند از برگزاری چنین رویدادی «احساس ناراحتی» میکنند، همتایانشان در فلوریدا با کمال میل آن را پذیرفتند و هنوز به پرسشها پاسخ ندادهاند که آیا پزشکان تصمیم برگزاری این مبارزه را تأیید کردهاند یا نه، چرا شکافهای عظیمِ اندازه و تجربه میان دو بوکسور نادیده گرفته شده، یا آیا نفوذ پال بهعنوان یک پروموتر دست آنها را بسته است؟ این رقابت آنقدر عمیقاً غیرمسئولانه است که بهانهتراشی بیفایده است. همهچیزش بر ایمانی کور بنا شده که فقط پال کشته نشود و همهٔ دستاندرکاران برگزاری طبعاً بسیار ثروتمندتر به خانه برگردند تا کریسمس خوبی داشته باشند.
این نمایش، شأن جاشوا را پایین آورد. او همین حالا ثروتی نسلساز دارد، با دارایی خالصی در محدودهٔ نهرقمی، و در ۳۶سالگی باید هم برای خود و هم برای ورزشش احترام بیشتری قائل باشد تا با چنین حقهٔ کثیفی پیوند نخورد. باورکردنی نیست، همین سوپراستاری که در ۲۰۱۷ با آپرکات خیرهکنندهاش ولادیمیر کلیچکو را در ومبلی نقش زمین کرد و قلب میلیونها نفر را تسخیر نمود، اکنون دستمزدش را با پال یعنی مردی آنقدر پایینتر از سطحش که خودِ این رویارویی را به ننگی بدل میکند تقسیم کرد و به همراه او به روی زمین رینگ بوکس سقوط کرد.