به گزارش شهرآرانیوز؛ درمیان موج تحولات پرشتاب فرهنگی و اجتماعی، نسل زد Z، که یکی از نسلهای سنتشکن معاصر است، آزمونی سخت را در عرصه زندگی مشترک تجربه میکند؛ از طلاق دهههشتادیها میگوییم. این نسل که برخلاف دههشصتیها، گاه در سنین پایین تن به ازدواج میدهد، گویا در تداوم زندگی مشترک دچار چالش است.
دادههای رسمی از خراسانرضوی نشان میدهد که تعداد طلاق در گروه سنی پانزده تا نوزدهسالهها، یعنی همانها که متولد سالهای ۱۳۸۴ تا ۱۳۸۸ هستند، از ۹۳ فقره در سال۱۳۹۹، به ۱۱۹ فقره در سال۱۴۰۲ افزایش یافته است؛ روندی صعودی که افزایشی ۲۸ درصدی را در بازهای تنها چهارساله نشان میدهد.
میانگین سالانه این سیر صعودی هم حدود ۹درصد است. این آمار، فراتر از یک عدد، نشانهای از شکاف نسلی عمیق و تحول در نگاه به نهاد خانواده است. اگرچه در سال۱۴۰۳ این رقم به ۱۰۷ فقره کاهش یافته است، این کاهش نمیتواند زنگ هشدار درباره آینده این نسل را خاموش کند.
پژوهشی که سال گذشته در نخستین همایش ملی روابط سالم ارائه شد، پرده از دلایل پنهان این روند نگران کننده برداشت. یافتههای این پژوهش با موضوع «شناسایی بسترهای مؤثر بر طلاق در زوجین نسل زِد»، نشان میدهد که کاهش تاب آوری دربرابر چالشهای زندگی، تفاوت در ارزشها و اولویتهای فردی، ضعف در مهارتهای ارتباطی و ناتوانی در حل تعارضات، از مهمترین عوامل فروپاشی روابط زناشویی در این نسل هستند.
همچنین، تغییرات فرهنگی و اجتماعی، تأثیر قابل توجهی بر پایداری روابط زناشویی در این نسل داشتهاند. علاوه بر این، عوامل اقتصادی و شغلی نقش بسزایی در افزایش طلاق میان زوجهای نسل زد z ایفا میکنند. در این میان، گسترش فضای دیجیتال و شبکههای اجتماعی، فرصتهای جدیدی برای ایجاد ارتباطات خارج از چارچوب ازدواج فراهم کرده که منجر به افزایش خیانتهای عاطفی و مجازی شده است. این پژوهش بر اهمیت شناسایی و مدیریت این عوامل در فرایندهای مشاوره و مداخلات روان شناختی، تأکید کرده است.
«تفاوتهای نسلی در نگرش نسبت به طلاق در ایران» نیز پژوهش دیگری است که دادههای آن، ما را در تجزیه و تحلیل روند طلاق دهه هشتادیها یاری میکند. یافتههای این پژوهش حکایت از آن دارد که نسلهای جوان تر، ازجمله دهه هشتادی ها، در تمامی سنین نگرشی مثبتتر به طلاق دارند. این نگرش نه تنها در مقایسه با نسلهای پیشین متفاوت است، بلکه در گذر زمان نیز روندی رو به افزایش داشته و در تمام نسل ها، موافقت با طلاق، بیشتر شده است.
یافتههای این پژوهش نشان میدهد که بخشی از تفاوتهای نگرشی به طلاق، ریشه در ویژگیهای فردی دارد، اما آنچه بیش از همه مؤثر بوده، ویژگیهای نسلی است. تحصیلات دانشگاهی، گرایش به ارزشهای سکولار، باور به برابری جنسیتی و پذیرش ارزشهای مدرن خانواده، جزو عواملی هستند که نگرش مثبت تری به طلاق را در نسلهای جدید تقویت کردهاند.
این مؤلفه ها، به ویژه در نسل z که در بستر تحولات فرهنگی و اجتماعی پرشتاب رشد یافتهاند، نمود بیشتری دارد. با توجه به روند جایگزینی نسلی و شتاب تحولات اجتماعی همچون شهرنشینی، جهانی شدن فرهنگی، گسترش آموزش، توسعه فناوریهای ارتباطی و اطلاعاتی و فراگیری رسانههای جمعی و شبکههای اجتماعی، انتظار میرود نگرش مثبت به طلاق در نسلهای آینده نیز تداوم یابد.
نسل z که در چنین فضایی رشد کرده است، نه تنها طلاق را یک شکست نمیبیند، بلکه آن را تصمیمی برای رهایی و آغاز دوباره تلقی میکند؛ نگاهی که با روحیه آزادی خواهی، سنت گریزی و تجربه طلبی این نسل هم خوانی دارد.
براساس دادههای ثبت احوال استان خراسان رضوی، طلاق در بین نوجوانان و جوانان پانزده تا نوزده ساله در مشهد نیز روندی نگران کننده دارد. آمار طلاق در این گروه سنی در شهر مشهد از ۲۸ فقره در سال ۱۳۹۹ به ۵۴ فقره در سال ۱۴۰۰ رسیده که جهش غافلگیرکنندهای است. این آمار در سال ۱۴۰۲ به ۴۷ فقره رسیده است. اگرچه این رقم در سال ۱۴۰۳ به سی فقره کاهش یافته، این تعداد همچنان در مقایسه با سال پایه (۱۳۹۹) بالاست.
سیدمجتبی حورایی، روان شناس و مشاور خانواده است و به گفته خودش درمیان مراجعانش برای طلاق، دهه هشتادیها نیز به چشم میخورند.
او با استناد به تجربه اش از مواجهه با این نسل میگوید: ریشه بسیاری از این جداییها را باید در فقدان شناخت، بلوغ عقلی ناکافی و گاهی هم تأثیرات فضای مجازی جستوجو کرد. این مشاور خانواده توضیح میدهد: بسیاری از ازدواجهای دهه هشتادیها معمولا در خانوادههای مذهبی رخ میدهد؛ خانوادههایی که معمولا به ارتباطات پیش از ازدواج به معنای معارفه و شناخت عمیق، اعتقادی ندارند. این خانوادهها نهایتا به یکی دو جلسه خواستگاری بسنده میکنند. مادر میگوید خانواده خوبی هستند و دیگر نیازی به گفتوگو نمیبیند. اما همین شناخت ناکافی، زمینه ساز طلاق میشود.
حورایی معتقد است که سن پایین ازدواج به تنهایی عامل طلاق نیست، بلکه میزان بلوغ عقلی و کیفیت شناخت پیش از ازدواج، تعیین کننده است: «اگر خانوادهای با فرزندان کم سن، اما در فضای تربیتی مناسب، زمینه گفتوگوهای کافی و جلسات شناخت دختر و پسر را فراهم کند، ازدواج موفقی رقم میزند، بنابراین سن موضوعیت ندارد، بلکه بلوغ و شناخت مهم است.»
وقتی از او درباره ویژگیهای رفتاری نسل z میپرسیم که به سنت شکنی، آزادی خواهی و فاصله گرفتن از چارچوبهای قدیمی شناخته میشود و نیز تأثیر خصیصههای این نسل بر جدایی آن ها، حورایی این طور پاسخ میدهد: نسل z دوست دارد آزادتر باشد و با سنتها مخالفت کند، اما معمولا این ویژگیها در خانوادههای مذهبی، کمتر بروز میکند. بچههای این خانوادهها در فضای متفاوتی رشد میکنند و از الگوهای رفتاری رایج در نسل z فاصله دارند.
او تأکید میکند که نباید همه دهه هشتادیها را با یک چوب راند: «اگر فردی از خانواده غیرمذهبی باشد و تحت تأثیر فضای مجازی و فرهنگ غالب نسل z قرار گرفته باشد، احتمالا در ازدواج هم پایبندیهای سنتی را رعایت نمیکند. اما در خانوادههای مذهبی، این تأثیر کمتر است.»
فضای مجازی را یکی از عوامل پررنگ در شکل گیری خلق وخو و رفتارهای دهه هشتادیها میدانند. حورایی در اینباره نیز میگوید: فضای مجازی ذائقه رفتاری جوانان را تغییر میدهد، الگوهای نامناسب ارائه میدهد و ارزشهایی مثل مدارا و همزیستی را کم رنگ میکند. بسیاری از جوانان، تحت تأثیر این فضا، به زندگی مشترک مثل یک دوستی موقت نگاه میکنند؛ اگر مشکلی پیش بیاید، خیلی راحت تصمیم به قطع رابطه میگیرند.
او ادامه میدهد: در این فضا، زندگی مشترک مثل یک پروژه کوتاه مدت دیده میشود. اگر طرف مقابل اشتباهی کند، خیلی سریع میگویند کات! دیگر ادامه نمیدهم. این نگاه، با روح ازدواج و تعهد، سازگار نیست. این روان شناس درباره راهکارهایی برای کاهش طلاق در این نسل میگوید: وقتی اختلافی پیش میآید، باید فردی بانفوذ و مورد اعتماد زوجین وارد گفتوگو شود. این فرد میتواند به اصطلاح نقش «بیمه شخص ثالث» را ایفا کند. زوجها باید مهارتهای ارتباطی و زندگی مشترک را بیاموزند، اما آموزش باید ازطرف کسی باشد که روی آنها تأثیرگذار است، نه الزاما پدر و مادر.
او به یکی از پروندههای اخیر خود اشاره و بیان میکند: زوجی بودند که دخترخانم و آقاپسر در پانزده و هجده سالگی ازدواج کرده بودند و حالا تصمیم به طلاق گرفتهاند. آقاپسر الان میگوید که دوست دارد ارتباطات دوستی و اجتماعی داشته باشد، اما دخترخانم با این مسئله مشکل دارد و همین هم چالش اصلی آن هاست. اما درواقع مشکل اصلی شان، تفاوت در سبک شخصیتی و شناخت ناکافی در دوران معارفه بوده است.
دخترخانم روحیه اجتماعی و برون گرا دارد، اما این مسئله از ابتدا دیده نشده و درنهایت به مشاجره و جدایی، منجر شده است. حورایی هشدار میدهد: جوانان در این سن گاهی با سرنوشت خود و طرف مقابل بازی میکنند. خانوادهها باید نقش فعال تری در هدایت فرزندان ایفا کنند و به جای تعجیل در ازدواج، زمینه شناخت و بلوغ را فراهم کنند.

حامد بخشی، عضو هیئت علمی جهاد دانشگاهی خراسان رضوی است و از منظر جامعه شناسی به ریشههای طلاق میان نسل z میپردازد: «با توجه به سبک زندگی این نسل که با ویژگیهای نسلیشان هم پوشانی دارد، انتظار میرود که نرخ جدایی درمیان آنها افزایش یابد.»
به گفته او، سبک زندگی نسل z کمتر بر سازش، مراعات، پیوندهای خانوادگی و مصالح خویشاوندی استوار است. این نسل معمولا دربرابر روابط، چه زناشویی و چه پارتنری، پایبندی کمتری به وفاداریهای سنتی نشان میدهد و زمانی که احساس کند رابطهای دیگر مطلوب نیست، به سرعت به سمت جدایی گرایش پیدا میکند.
بخشی یادآوری میکند: میل فراوان این نسل برای برقراری ارتباطهای جدید و رهایی از قیدوبندهایی که نسلهای پیشین را محدود میکرد، باعث میشود که فرصتهای بیشتری برای تجربه روابط تازه و شاید مطلوبتر برای خود قائل شود.
عضو هیئت علمی جهاددانشگاهی استان با بیان اینکه نسل z آمادگی زیادی برای شکستن پیوندهایی دارد که با کشمکش و نارضایتی همراه میشود و کمتر به صبر یا سازش برای ترمیم یا حفظ رابطه تن میدهد، میگوید: این نسل حتی در روابط روزمره نیز تمایل کمتری به مصالحه و سازش نشان میدهد؛ به همین دلیل، چالش ها، اختلاف نظرها و کشمکشها درمیان آنها سریعتر به تنش و تصمیم به جدایی منجر میشود.
به گفته بخشی، با توجه به اینکه نسل z تازه به تجربههایی از آزادیهای اجتماعی دست یافته، طبیعی است که بیش از نسلهای پیشین، طلاق و جدایی را، چه درقالب ازدواج رسمی و چه در انواع هم باشیها مانند ازدواج سفید، تجربه کند.
وقتی از او درباره راهکارها برای سازش پذیر شدن زوجین نسل z میپرسیم، این طور پاسخ میدهد: در مسائل اجتماعی کلان مانند موضوع طلاق، باید بپذیریم بخشی از دلایلی که مطرح میشود، خصلت نسلی دهه هشتادی هاست؛ یعنی ویژگیهایی که در نسل z شکل گرفته است و به راحتی قابل تغییر یا مداخله نیست. این جامعه شناس ادامه میدهد: این خلق وخو، خوی این نسل است و گریزی از آن وجود ندارد. شرایطی که چنین نسلی را با این ویژگیها پرورش داده، بسیار فراتر از آن است که بتوانیم با اقدامات سطحی یا محدود، آن را دگرگون کنیم.
او البته ارتقای آگاهی در این نسل را مؤثر میداند و می گوید: آگاه سازی و ارتقای دانش در زمینه روابط انسانی و شیوههای دستیابی به رضایت در زندگی مشترک، میتواند نقش مهمی در تقویت عقلانیت این نسل ایفا کند؛ عقلانیتی که به آنها کمک میکند برای رسیدن به منافع و لذتهای بلندمدت تر، برنامه ریزی دقیق تری داشته باشند.
به گفته بخشی، اگر بتوانیم مداراکردن را که معطوف به افزایش کیفیت زندگی و لذت پایدار است، در این نسل تقویت کنیم، شاید بتوانیم بخشی از رفتارهای پرتنش و تصمیمهای شتاب زده را تعدیل کنیم. درواقع، این نسل ظرفیت بسیاری برای درک مفاهیم نو و بازتعریف روابط دارد و اگر مسیر آگاه سازی به درستی طراحی شود، میتوان امیدوار بود که درکنار آزادیهای رفتاری، نوعی بلوغ اجتماعی نیز شکل بگیرد که به پایداری بیشتر روابط انسانی کمک کند.
«Z» نسلی است که با همه نسلهای پیشین خود تفاوتهای اساسی دارد؛ این نسل با همه میلش به تجربههای نو، گویا دربرابر چالشهای زندگی زناشویی، گاهی بی تاب و بی قرار است. طلاق برایش نه یک فاجعه، که گاه تنها یک تصمیم است؛ تصمیمی برای رهایی، برای شروعی دیگر. اما این تصمیم، هرقدر هم شخصی و فردی باشد، ردپایش را بر پیکره جامعه میگذارد.
با همه این تفاصیل، نمیتوان تنها به سن پایین یا اثرات فضای مجازی توجه کرد و از کنار ریشههای عمیقتر به سادگی گذشت. اگر قرار است این نسل، درکنار تجربههای نو، بلوغ را هم تجربه کند، باید آیینهای پیش رویش گرفت که در آن آموزش، شناخت و آگاهی باشد. شاید آن گاه، پیوندها کمتر بشکنند و زندگیهای مشترک این نسل، سفری بلند و پربار باشد.