علی قدیری | شهرآرانیوز؛ بسیاری از تحلیلگران حوزه روابط بینالملل بر این نظرند که «برنامه بیستوپنج ساله همکاریهای جامع ایران و چین» و آینده روابط دو کشور را باید فرای این دو کشور تحلیل کرد؛ چراکه این برنامه همکاری هم در شرایط فعلی، از بازیگری دیگر کشورها متأثر است و هم بر کنشگری دیگر کشورها در آینده اثر میگذارد. آنچه هویداست، این است که سند جامع همکاری بیستوپنجساله ایران و چین بهشدت باعث نگرانی کشورهای غربی و در رأس آنها ایالات متحده آمریکا شده است.
همین مسئله هم باعث شده است در موجی هماهنگ، رسانههای فارسیزبان خارجی وابسته به این کشورها، بیتوجه به واقعیتهای موجود، انتقادهای بی پایه و گستردهای را به این تفاهمنامه وارد بدانند. برای بررسی بیشتر حواشی مرتبط با تفاهمنامه ایران و چین که البته هنوز منتظر پاسخ چینیهاست و فعلا تبدیل به سندی قطعی نشده است، سراغ فریدون مجلسی، دیپلمات پیشین کشور و کارشناس و تحلیلگر مسائل بینالملل، رفتهایم. یکی از انتقادهای مطرح به برنامه بیستوپنجساله همکاریهای جامع ایران و چین، مدت زمان زیاد این برنامه و الزامآوریاش برای ایران در مدتی مدید است.
مجلسی در پاسخ به این انتقاد به شهرآرا گفت: «باید توجه کرد که این یک قرارداد نیست و درنتیجه از نظر حقوقی هم الزامآور نیست. این نوعی تفاهمنامه است و طرفین توافق میکنند برنامههایی را طی ۲۵ سال اجرا کنند و بر این اساس نه ایران با مسئلهای چندان تعهدآور مواجه میشود و نه چین. درنتیجه از یک طرف باعث خوشبختی است که این تفاهمنامه، الزام سنگین و زیانباری برای ایران ندارد، اما از طرف دیگر نگرانکننده است؛ چون الزامآور و تعهدآور نیست و میتواند موجب تکرار ماجرای پارسجنوبی شود و چینیها از آن صرفنظر کنند. درنتیجه باید درباره بدعهدی احتمالی آنها حساس بود. نکته دیگری که باید به آن توجه کرد، این است که ۲۵ سال یک عمر است. در این زمان یک نسل تغییر میکند و هر اتفاقی ممکن است بیفتد؛ تحولات سیاسی و اقتصادی هر دو کشور میتواند در آینده این تفاهمنامه اثرگذار باشد. درنتیجه این تفاهمنامه را باید نوعی دلگرمی برای ایران در شرایط تحریم و البته نوعی تهدید و هشدار برای غرب دانست که اگر به رویه فعلی خودتان در قبال ایران ادامه دهید، ما راههای دیگری نیز برای انتخاب داریم».
این دیپلمات پیشین همچنین در پاسخ به این پرسش که انتقادها به این برنامه همکاری، درقالب عباراتی، چون «حراج ایران»، «استعمار ایران»، «فروش جزیره» و... تا چه میزان منطبق بر واقعیت است، گفت: «آنهایی که به بهانههای مختلف با این برنامه همکاری مخالفت میکنند، اولا باید بدانند که چین کشوری نیست که در ایران بهدنبال مطامع امپریالیستی باشد، بلکه چین تنها منافع بازرگانیاش را دنبال میکند و همه کشورها در جهان چنین میکنند. ثانیا ایران کشوری نیست که حتی با وجود تحریمها و مشکلات اقتصادی، به چین بدهکار شود و بهجای بدهکاری خود بخواهد جزیرهای را بدهد یا دیگر ادعاهای بی ربطی که مطرح میشود. پس نباید ایران را با سریلانکا یا کنیا مقایسه کرد. ایران بازار بسیار بزرگی دارد که تنها محصولات پتروشیمی آن میتواند در تجارت بازرگانی در برابر چین پاسخگو باشد».
مجلسی در تحلیل نهایی خود از چرایی نزدیکی چین و ایران، با وجود اینکه چین نیز در سالهای گذشته به تحریمهای یکجانبه آمریکا علیه ایران پایبند بوده است، گفت: «اختلافات چین و آمریکا باعث شده است چین به این جمعبندی برسد که بازار ایران را از دست ندهد و روابط تجاریاش را با ایران در سطح گستردهتری ادامه دهد و بدین شکل منافعش را دنبال کند؛ مثلا راه ابریشم دریایی و زمینی را از طریق ایران توسعه دهد. درنتیجه این تفاهمنامه بر روابط چین و آمریکا اثرگذار است. اما از سوی دیگر ایران هم برای رفع بنبست موجود ناشی از تحریمها، باید به نحوی با چین کنار بیاید. ایران در وضعیتی است که فقط با چین میتواند روابط بازرگانی جدیای داشته باشد».