لیلا کوچک زاده | شهرآرانیوز؛ این محصولی دانشبنیان از حمایت پارک علم و فناوری و تلاشهای زنی به دست آمده که سالها بین دستگاههای نساجی کار کرده، تجربه اندوخته و برای اولین بار در ایران، به تجاریسازی این محصول جدید پرداخته است که مصرف فراوانی در مبلمان شهری و ویلاسازی دارد. یکی از شعارهای فاطمه جمیلی، کارآفرین برتر کشور، این است که برای شروع هر کسبوکار جدید، باید خلاق بود و طرح تازهای داشت تا آن کار رشد کند.
از اسفند و با همهگیری کرونا نیز به تولید انبوه کش ماسک میپردازد، اقدامی که مانع افزایش قیمت کش در بازار مشهد میشود. جمیلی میگوید: ما ابتدا به عنوان مسئولیتی اجتماعی این کار را انجام دادیم، اما در نتیجه، آنقدر بر تعداد مشتریهایمان افزوده شد که حالا دستگاه تولید کش میسازیم و آنها را هم به بازار عرضه میکنیم.
ورود به صنعتی سبز
صدایش گرفتگی ملایمی دارد که یادگار سالها ایستادن در کنار دستگاههای پرسروصدای نساجی و بلند حرف زدن است. فاطمه جمیلی دکترای نساجی دارد. مدیرعامل یک کارخانه تعاونی در زمینه چوبپلاست و رئیس هیئت مدیره یک کارخانه نساجی است. او از دانش صنعت نساجی در تولید چوب پلاست بهره برده است. چوبپلاست ورقههای چوبی ضدآبی است که از سرشاخه درختان هرسشده یااز ضایعات ساخته میشود و به دلیل استقامت در برابر عوامل طبیعی مثل باد و باران و برف، در فضاهای باز مثل باغویلاها، دور استخرها، میزها و نیمکتهای پارکی استفاده میشود. در واقع، در تهیه مواد اولیه این محصول، به جای قطع درختان و آسیب به جنگلها، از دورریز قطعهچوبهای باغداران و کشاورزان استفاده میشود. به همین دلیل، صنعتی سبز به شمار میرود.
او میگوید پیش از شروع به کار آنها، مطالعات چوبپلاست در ایران انجام شده بوده است، اما آنها برای اولین بار به تجاریسازی این محصول پرداختهاند و از آنجایی که صنعتی سبز محسوب میشود، مطمئن بودهاند ایران در آینده به سمت تولید این محصول پیش خواهد رفت: مجبوریم برای حفظ محیط زیست درختی را قطع نکنیم؛ بنابراین میدانستیم اگر روی این محصول وقت و سرمایه بگذاریم، ۵ تا ۱۰ سال بعد به نتیجه خواهیم رسید. چوبپلاست محصولی با ارزش افزوده بالاست که کانادا، آمریکا و آلمان در تولید آن پیشرو هستند و ما کپیبرداری یا مهندسی معکوس، آن را در ایران انجام دادیم و به نتیجه رسیدیم.
اما فعالیت تیم او فقط به کارخانه چوبپلاست محدود نمیشود. آنها همراه با راهاندازی این کارخانه، یک کارخانه نساجی هم راهاندازی میکنند. خانم جمیلی دراینباره توضیح میدهد: من و همسرم رشته نساجی خوانده و در این زمینه تدریس کرده بودیم. از طرفی، نمیتوانستیم فقط در زمینه چوبپلاست فعالیت کنیم، چون ریسک انجام این کار به دلیل تازه بودنش بالا بود؛ بنابراین برای کسب درآمد و تأمین مخارج خودمان، تصمیم به راهاندازی کارخانه نساجی گرفتیم تا پشتوانه و امید ما باشد.
گلدوزی در تهران
بعد از ۲ دهه تلاش شبانهروزی، در کنار اداره ۲ کارخانه، به عنوان معین اقتصادی شهرستان مشهد، عضو هیئت مدیره کانون کارآفرینان خراسان رضوی و ... نیز فعالیت میکند، اما اگر در زندگی او به ۳ دهه قبل برگردیم، به دختر نوجوانی میرسیم که تابستانها برای گلدوزی به تهران میرود و کار میکند و ورود او به رشته نساجی از همین پشتوانه کاری و فکری شکل گرفته است. خاطرات دوران نوجوانی را با هیجان زیادی تعریف میکند، زمانی که برای انتخاب رشته نساجی از ناظم مدرسهاش راهنمایی میگیرد.
او میگوید: منزلمان در نوفللوشاتو بود و به یاددارم آن زمان در خانه تلفن نداشتیم. روز انتخاب رشته، از تلفن عمومی نزدیک خانهمان به ناظم مدرسه زنگ زدم تا از او راهنمایی بگیرم. گفتم در دفترچه، رشتهای به نام نساجی میبینم. نظرتان چیست؟ خب، پدر من و همینطور برادرهایم گلدوز هستند. خودم هم از دوم راهنمایی به طور جدی تابستانها با چرخ گلدوزی میکردم. از دوم دبیرستان هم من را تابستانها به تهران و به کارگاههای گلدوزی برادرانم میفرستادند. من هم مثل کارگر معمولی در کنار کارگرهای دیگر، روی روکشهای کفش، گلدوزی میکردم و آن زمان اگر کارگری روی ۲۰۰ جفت کفش گلدوزی میکرد، من باید حتما ۲۰۵ جفت کفش میزدم و با آنها رقابت شدیدی داشتم. در هر حال، بعد از شنیدن توضیحات خانم ناظم درباره رشته نساجی، این رشته را نزدیک به کاری دیدم که سالها با آن خو گرفته بودم.
او ادامه میدهد: ما ۱۰ خواهر و برادر هستیم و همیشه از خودم میپرسم آیا سختگیریهای والدین باعث اینهمه سختکوشی ما خواهر و بردارها شد. درنهایت به این نتیجه میرسم که دادن حس مسئولیتپذیری به فرزندان برای آینده آنها خیلی مهم است.
کسبوکار خانوادگی
حالا هم بخش مهمی از کسبوکار او به صورت خانوادگی و با حضور همسر و فرزندانش اداره میشود. میگوید وقتی خیلی کوچک بوده و دانشجوی تازهوارد رشته نساجی در دانشگاه صنعتی اصفهان، با همسرش که دانشجوی ترم بالای همین رشته بوده است آشنا میشود. ازدواج میکند و تحصیلشان را ادامه میدهند. او میگوید: پسرم در زمان تحصیل من به دنیا آمد در حالی که من هنوز باید واحدهای زیادی را میگذراندم.
پسرم سرباز دانشبنیان کارخانه خودمان است و دخترم هم کارمند و گرداننده ثابت غرفههای ما در نمایشگاه بینالمللی مشهد
او اضافه میکند: دوست داشتم فرزندانم با کسبوکار ما آشنا شوند تا بتوانیم همدیگر را بهتر درک کنیم. بعدها هم که صاحب یک دختر شدیم، چه زمانی که در دانشگاه تحصیل میکردم چه زمانی که در کارخانههای نساجی مشغول به کار بودم، آنها را با خودم میبردم.
البته گاهی به انجام این کار مجبور بودم، چون کسی را برای نگهداری از آنها نداشتم، اما حالا دختر و پسرم بزرگ و با ما همکار شدهاند. پسرم سرباز دانشبنیان کارخانه خودمان است و دخترم هم کارمند و گرداننده ثابت غرفههای ما در نمایشگاه بینالمللی مشهد. او ۱۶ سال دارد، اما خیلی مستقل بار آمده است و مانند پسرم، کسبوکار خودش را در کنار همکاری با ما به راه انداخته است. همسرم هم در کارخانه چوب پلاست مدیریت کارها را به عهده دارد.
دختران جوانی که تحصیل را رها میکنند
زن و شوهر جوان و دانشجو در رشته نساجی پابهپای هم پیش میروند. کارشناسی میگیرند و بعد فوقلیسانس و در همان اصفهان وارد فضای کار میشوند، هم تدریس در دانشگاه و هم کار در کارخانههای نساجی. او میگوید: کار و زندگیام با هم همراه هم بود و هردو را در کنار هم پیش میبردم. هیچوقت پاپس نکشیدم. بعد هم اضافه میکند: یکی از بحثهایی که در سالهای تدریسم با دانشجویان دخترم دارم این است که چرا به دلیل ازدواج در دوران دانشگاه، درسشان را نیمهکاره رها میکنند و میروند، حتی اگر ترم آخر باشند. همیشه از آنها میپرسم مگر هدفشان از زندگی فقط ازدواج است. میگویم مدرکشان را بگیرند. شاید در آینده قصد شروع کار یا ادامه تحصیل داشته باشند و مدرک به کارشان بیاید.
اما آنها بعد از چند سال تدریس و کار در اصفهان، تصمیم میگیرند به مشهد بیایند و اینجا فعالیت کنند. خانم جمیلی میگوید: ۱۰ سال تمام در کارخانههای نساجی و پشمبافی در مشهد با عناوین شغلی مختلف کار کردم، اما هیچگاه فراموش نمیکنم که در سال اول شروع کارم در کارخانه، نه از حقوقم پرسیدم و نه از عنوان شغلیام. سرم را پایین انداخته بودم و لابهلای دستگاهها کار میکردم و هرروز که به خانه میرفتم، مثل شب امتحان جزوههایم را میخواندم و با آنچه در روز در کارخانه دیده بودم تطبیق میدادم.
زبان گویای کارخانه
تا اسفند ۸۶ هنوز برای دیگران و در کارخانههای مختلف کار میکند و به گفته خودش دقیقا نمیداند میخواهد چه شغلی داشته باشد. فقط تدریس میکند. او میگوید: با توجه به خصوصیات رفتاری خودم که چیزهای زیادی آموختهام که میتوانم از آنها بهره ببرم، دیگر تدریس برایم کافی نبود. اتفاق خوب آنجا روی داد که از طریق دانشگاه با پارک علم و فناوری آشنا شدم. همینجا بود که با ارائه طرح چوبپلاست که رساله فوقلیسانسم بود، به عنوان شرکتی دانشبنیان در پارک علم و فناوری حضور یافتیم و از امکانات و همیاری پارک بهره بردیم (طرحی که ۲ سال بعد در کارخانه خودش به تجاریسازی آن میپردازد).
آنها سال ۹۲ اندوخته خود را برای راهاندازی کارخانه چوبپلاست در چناران هزینه، و تبلیغات را هم شروع میکنند. خانم جمیلی زبان گویای کارخانه برای معرفی محصولی ناشناخته در مشهد میشود، آن هم با یک کولهپشتی که آن را به اندازه ۲۰ کیلو از انواع تکههای چوبپلاست پر کرده است.
کولهپشتی بیستکیلویی
این بانوی کارآفرین با لذت زیادی از یادآوری سالهایی که به تبلیغ محصولاتشان میپرداخته و البته چیزی از آن نگذشته است میپردازد: پنج شش سال داخل کولهپشتی من به اندازه ۲۰ کیلو چوبپلاست بود و با همان کوله، به همه ادارات مشهد برای معرفی کارمان میرفتم، از نظام مهندسی تا سازمان همیاری و شهرداری، زیباسازیها و آستان قدس. آن زمان هیچکس چوبپلاست و ویژگیهای آن را نمیشناخت. ما کمکم با همین تبلیغها شناخته شدیم. همیشه میگویم کولهپشتی مسئولیتهای من است و باید همیشه همراهم باشد (اکنون مدتهاست دیگر در کولهاش چوبی ندارد و نتیجه دوندگیهای او مشتریهایی هستند که حالا آنها به سراغش میآیند).
نفع مالی در کنار حفظ محیط زیست
«سعی کردیم همیشه حرفی برای گفتن داشته باشیم. یکی از شعارهای من این است که کار تازه و خلاق ارائه کنیم. از طرفی، به عنوان تیم دانشگاهی که علم را در کنار صنعت قرار داده است، محصولاتمان بافکر و بامطالعه است و طرفدار دارد. ما هماکنون ۳۰ نفر فهرست بیمه و ۲۰۰ نفر پیمانکار داریم که به واسطه ما شغل دارند. همچنین هماکنون روزانه ۳ تن چوبپلاست تولید میکنیم و در شرایطی که بسیاری از کارخانهها شرایط خوبی ندارند، سفارشهای ما کم نشده است.»
او این را هم اضافه میکند که بهره مالی آنها از تولید چوبپلاست در کنار حفظ محیط زیست کشور قرار میگیرد و حالا محصولاتشان بهوفور در تمام شهر دیده میشود. خود آنها اولین کسانی هستند که از دیدن نتیجه تلاشها و پشتکارشان لذت میبرند.
من در پژوهشم، الیاف سلولوزی موجود در چوب را با رنگهای طبیعی و شیمیایی رنگرزی کردم و توانستم ثباتش در مقابل نور را افزایش دهم. مقالههای خوبی ارائه کردم. حتی کارخانه چوبپلاست اتریش خواست طرحم را آنجا اجرا کنم.
ریسک با کمک پارک علم و فناوری
جمیلی با توجه به رشته تحصیلی خود درباره رنگرزی هم آموزش دیده است. به همین دلیل، رساله دوره فوقلیسانسش درباره خصوصیات فیزیکی چوبپلاست است و در رساله دکترای خود، روی رنگرزی آن کار میکند.
این بانوی کارآفرین درباره رساله خود میگوید: در تمام دنیا رنگ چوبپلاست به دلیل نور آفتاب افت میکند، اما من در پژوهش، الیاف سلولوزی موجود در چوب را با رنگهای طبیعی و شیمیایی رنگرزی کردم و توانستم ثباتش در مقابل نور را افزایش دهم. مقالههای خوبی ارائه کردم. حتی کارخانه چوبپلاست اتریش خواست طرحم را آنجا اجرا کنم.
آنها با طرح چوبپلاست به پارک علم و فناوری میروند و در ۲ سال میتوانند محصولشان را تجاری کنند: بهجرئت میگویم ما جسارت انجام چنین ریسک بزرگی را نداشتیم. زن و شوهری بودیم که تا دیروز درس میخواندیم و برای دیگران کار میکردیم و حقوق میگرفتیم. وارد عرصه جدیدی میشدیم. این تصمیم بزرگی در زندگی ما بود. ناگفته نماند که همین طرح بار اول در پارک علم و فناروی رد شد، چون ناشناخته بود، ولی ناامید نشدیم. همین الان هم به دانشجویانم میگویم وقتی مانعی در کارشان پیش میآید، سریع عقبنشینی نکنند و ناامید نشوند. میگویم باید آنقدر تلاش کنند تا به نتیجه برسند. ما هم پیگیری و پافشاری کردیم و طرحمان پذیرفته شد. ۲۵۰ متر فضا به ما دادند و وام کمبهره سیمیلیونی. همین امکانات جرئت و ریسکمان را بالا برد و کار را شروع کردیم.
تولید نخ کش برای مقابله با گرانی
از آنجایی که تیم خانم جمیلی به انجام کارهای نوآورانه و جدید تمایل دارد، در کارخانه نساجی هم همین راه را ادامه داده است. به گفته این تولیدکننده، کار اصلی این کارخانه تولید نخ برای کارخانههای جوراببافی و تریکوبافی است، اما نوآوری آنها به زمان شروع تحریمها و همهگیری کرونا در کشور برمیگردد. او دراینباره میگوید: با شروع تحریمها علیه ایران، نخ از جمله اقلامی بود که ورود آن از ترکیه و چین به ایران بسیار کم شد؛ بنابراین ما نخهای ترکیه و چین را از بازار جمع کردیم و به نمونهسازی پرداختیم. توانستیم نخهایی با همان نازکی و ظرافت تولید کنیم که مورد استقبال تولیدیها قرار گرفت و باعث شد تا حد زیادی در این زمینه محتاج کشورهای خارجی نباشیم.
او در ادامه صحبت خود میگوید: از پنجم اسفند و با همهگیری کرونا تصمیم گرفتیم به تولید انبوه کش ماسک بپردازیم. کشهای موجود در بازار با قیمت زیادی عرضه میشد. تولید انبوه ما باعث شد قیمت کش در مشهد کم شود. ابتدا به عنوان مسئولیتی اجتماعی این کار را انجام دادیم، اما در نتیجه، آنقدر بر تعداد مشتریها افزوده شد که حالا دستگاه تولید کش میسازیم و آنها را هم عرضه میکنیم.
کاری به نفع خود و جامعه
بانوی کارآفرین برتر کشور ۲۰ سال است تدریس میکند: الیافشناسی، رنگرزی، پارچهشناسی و آشنایی با ماشینآلات دوخت. او میگوید در این سالها همیشه سعی کرده است با دانشجویانش ارتباطی صمیمی برقرار کند و در زمینههای مختلف راهنمای آنها باشد: از همان ترم اول به دانشجویانم میگویم هرچه زودتر و در حین تحصیل، در محیطهای کاری که قرار است در آینده آنجا حضور یابند بروند و در آن فضا قرار بگیرند. بروند و خودشان را با آن محیط مطابقت دهند و آیندهشان را تجسم کنند. آن وقت متوجه میشوند چه مهارتهایی را باید یاد بگیرند.
پیشنهاد او برای شروع کسبوکاری جدید هم اینگونه است: باید اول از همه خودتان را بشناسید و علاقهتان را پیدا کنید. اصلا خودتان را مجبور به انجام کاری نکنید که آن را دوست ندارید. طوری باشد که وقتی سر کار میروید، اصلا متوجه گذشت زمان نشوید. پس اول علاقه، بعد مهارتآموزی، بعدش هم توکلکردن. به حرفهای دیگران هم کاری نداشته باشید. اگر کاری را انجام میدهید که به نفع خودتان و جامعه است، مطمئن باشید موفق میشوید.
پیش به سوی شکست بعدی!
«پیش به سوی شکست بعدی! هر شکست مقدمه یک پیروزی است. اگر شکستها نباشند، تجربهای کسب نمیشود.» خانم جمیلی میگوید این شعار اوست و ادامه میدهد: خیلی سعی میکنم در جمعهای خانوادگی یا کارگاههای کارآفرینی، داشتن عزت نفس و اعتماد به نفس را بهویژه به خانمها یادآوری کنم. همه ما این ویژگیها را داریم، اما انگار جرئت شروع کار جدید را نداریم. باید بدون وابستگی به کسی و با تمام توان تلاش کرد.