خاطره رفتن عزت‌ا… انتظامی به حرم امام رضا(ع) را در کتاب « من عزتم، بچه سنگلج» بخوانید

«من عزتم، بچه سنگلج» کتابی است حاوی خاطرات عزت‌ا... انتظامی، آقای بازیگر سینمای ایران که ۲۶ مرداد ۹۷ درگذشت. یکی از خاطرات این کتاب برمی‌گردد به ماجرای بیماری پسر این بازیگر که باعث شد عزت ا... انتظامی، در میانه تمرین نمایش حمید سمندریان راهی مشهد شود.

به گزارش شهرآرانیوز، «وقتی دیپلم گرفتم به خاطر مخالفت پدرم در بازی کردن من در تئاتر، از خانواده‌ام جدا شدم. در لاله زار و در تئاتر‌ها پادویی می‌کردم و همچنین در یک قهوه خانه هم کار می‌کردم... اسطوره‌ی من استاد «عبدالحسین نوشین» بود. وقتی به خاطر مسائلی مبهم او را دستگیر و به شهربانی بردند به آنجا رفتم و برای آزادی اش شعار دادم. من را نیز دستگیر کردند و به زندان انداختند... مدتی بعد با دختری به نام «فلور» آشنا شدم و با او ازدواج کردم. آقای نوشین از زندان فرار کرد و در خانه‌ی ما پنهان شد... مدت چهار ماه در زندان بودم و پس از آزادی به ترکیه رفتم و بعد به آلمان. در آلمان به مدرسه بازیگری رفتم و چند سال بعد به ایران آمدم. در فروشگاه فردوسی کار پیدا کردم، اما پس از مدتی از آنجا اخراج شدم!... پسرم «مجید» مشکل کلیوی داشت، دنبال این بودم تا برای درمان به آلمان ببرمش، اما نمی‌شد. وقتی حالش بدتر شد، در حال بازی در کار آقای حمید سمندریان در تئاتر شهر بودم، به خاطر وضع مجید تمرکزم را از دست داده بودم و آرام و قرار نداشتم. سمندریان به خاطر من نمایش را ۲ شب تعطیل کرد. من رفتم مشهد و مستقیم رفتم حرم امام رضا. گفتم «امام رضا من مجیدم رو از تو می‌خواهم»

این یکی از خاطرات عزت‌ا… انتظامی، «آقای بازیگر سینمای ایران» است که در کتاب «من عزتم، بچه سنگلج» چاپ شده است. کتابی که ۵ سال پیش از مرگ آقای بازیگر منتشر شد.

عزت‌ا… انتظامی ۲۶ مرداد ۹۷ درحالی از این دنیا رفت که حسرتی در این دنیا نداشت. چند روز پیش از مرگش در ویدیویی کوتاه گفته بود خداوند عمر طولانی به او داده و از زندگی‌اش راضی است و از خدا می‌خواهد او را از این دنیا ببرد. آقای بازیگر سینمای ایران از زندگی‌اش، نقش‌هایی که بازی کرده و هرآنچه در این سال‌ها به دست آورده بود رضایت داشت. پیمانه تجربه‌هایش پر شده و توانسته بود به معنای واقعی کلمه بازیگری را در سینمای ایران به اوج برساند.

و این اتفاق خوب برای علاقمندان این بازیگر بزرگ است که کتابی ارزشمند از خاطرات او برجای مانده است، شناخت‌نامه‌ای از عزت‌ا… انتظامی با عنوان «من عزتم، بچه سنگلج» که در سال ۹۲ توسط انتشارات سخن چاپ و رونمایی شد.

این کتاب به قلم «غزاله سلطانی» به رشته تحریر درآمده و در آن بخش‌هایی از زندگی هنری ‌انتظامی، بازیگر پیشکسوت سینمای ایران را منعکس شده است.

در مقدمه کتاب آمده است: «همه چیز از مهر ۱۳۸۶شروع شد. روزهایی زرد و نارنجی که برای فیلم مستند... و آسمان آبی در خانه قیطریه سراغ گنجه‌های کتابخانه ایشان رفتم. آنجا چیزهای بسیاری یافتم. این من بودم که تک‌تک آنها را کشف می‌کردم، می‌بوییدم و پرتاب می‌شدم به روزگارانی رنگی، دور و رمزآلود. روزهای اکران فیلم اما جای کتاب را خالی دیدم و تلاش کردم اتفاقی که باید و لازم است رقم بخورد؛ یادگارهایی از عزت انتظامی برای تماشاگرانش که قدرش را می‌دانند و با چشم‌ها و خنده‌هایش زندگی‌ها کرده‌اند.

بخش مهمی از کتاب «من عزتم، بچه سنگلج» مربوط به نقش‌هایی است که این هنرمند پیشکسوت بازی کرده است؛ از نقش‌آفرینی او درنخستین فیلمش به نام «واریته بهاری» که در سال ۱۳۲۸ساخته شد تا حضورش در در آثار سینمایی مشهوری مثل گاو، روسری آبی، اجاره‌نشین‌ها.

بخشی کتاب نیز به ایفای نقش‌هایی بی‌بدیل روی صحنه تئاتر خلاصه شده و این میان حافظه تاریخی تئاتر سنگلج با هنر بازیگری ممتاز و متمایز ‌انتظامی گره خورده است. همچنین بخش‌هایی از کتاب «من عزتم بچه سنگلج» نیز به نمایش‌های این بازیگر متولد محله سنگلج روی صحنه این تماشاخانه قدیمی اختصاص دارد.